در سهکیلومتری جنوب خاوری شهر دامغان در استان سمنان، پهنهای با گستردگی 18 هکتار دیده میشود که دیرینگی تاریخیای هفتهزارساله دارد. آنجا را «تپهحصار» مینامند. کاوشهای باستانشناختی در تپهحصار دامغان به یافتههای روشنگری رسیده است.
تمدن سالهای پایانی هزارهی سوم و آغاز هزارهی دوم پیش از میلاد تپهحصار برای نخستینبار با تلاش اریخ اشمیت، باستانشناس دانشگاه پنسیلوانیا، در سال 1312 خورشیدی آشکار شد. پس از درگذشت او کاوشها ادامه یافت. در سال 1355 نیز باستانشناسان همان دانشگاه و دانشگاه تورین ایتالیا و مرکز باستانشناسی ایران، دست به گمانهزنیهایی زدند و به نتایج پژوهشی مهمی دست یافتند. اشمیت آثار ارزندهای از هزارههای پنجم تا دوم پیش از میلاد را در تپهحصار کشف کرد و دریافت که این پهنه دارای سه دورهی اصلی تا پایان عصر مفرغ است. در نتیجه تپهحصار به نام یکی از پهنههای باارزش برای شناسایی فرهنگهای همزمان در فلات مرکزی ایران شناخته شد.
بررسیهای سال 1355 خورشیدی نشان داد که این پهنه در هزارههای چهارم تا دوم پیش از میلاد جایی برای ساخت و صادرات اشیا سنگی و فلزی در فلات ایران بوده است. کاوشهای احسان یغمایی در سال 1374، یافتههای بسیار مهمی را در پی داشت و شماری گِلنبشته بهدست آمد که خط میخی بابلی داشتند. دیرینگی این سنگنبشتهها به دوهزارسال پیش از میلاد بازمیگردد و گواه آن است که در آن بازهی زمانی میان فلات ایران و میانرودان (:بینالنهرین) دادوستدهای بازرگانی انجام میگرفته است. کاوشهای پایانی (در سال 1385 خورشیدی) نشانههای روشنی از استقرارهای کوچکی از عصر آهن در پیرامون تپهحصار بهدست داد و کارگاههای ذوب کانسنگ و مس آشکار شد. همچنین گورستانی از همان دوره کشف شد. این نشانهها نویافته اهمیت بسیار داشت.
برپایهی یافتههای باستانشناختی، کهنترین لایهی تپهحصار به آخر هزارهی پنجم پیش از میلاد میرسد و تا 1700 پیش از میلاد سکونتگاهی برای مردم بوده است و پس از آن نشانهای از باشندگی در تپهحصار کشف نشده است.
همانگونه که اشاره کردیم، تپهحصار در هزارههای چهارم و سوم پیش از میلاد، مرکزی برای تولید آثار سنگی و فلزی و صادرات آن بوده است. این تولیدها در فلات ایران بهکار میرفت. از این دید، جامعهی تپهحصار پیشرفته بهشمار میرفته و تا پایان عصر مفرغ اهمیت خود را از دست نداده است.
از آثار یافتهشده در تپهحصار میتوان آگاهیهای ارزشمندی دربارهی دگرگونیهای فرهنگی فلات ایران در آن هزارههای دور گردآوری کرد. از سوی دیگر، کهنترین دورهی فرهنگی تپهحصار همزمان با دومین دورهی فرهنگی تپه سیلک است. از اینرو است که باستانشناسان سفالهای هر دو پهنه را درخور سنجش با یکدیگر میدانند. شاید نیز بتوان این گمان را پیش کشید که هر دو فرهنگی همگون داشتهاند. در این دورهی مهم فرهنگی است که در تپهحصار ابزارهای مفرغی و زیورآلت طلایی و نقرهای ساخته شد و مردمان هنرمند آن دست به ساخت مُهرههای عقیقی زدند و آثار دستساز خود را به جاهای دیگر فرستادند و زمینهی دادوستدهای بازرگانی پُررونقی را فراهم کردند.
پایان دورهی شکوفایی تپهحصار همان تاریخ 1700 پیش از میلاد است. از آن پس فروغ زندگی بهیکباره در این پهنهی باستانی خاموش میشود و دیگر نمیتوان رد و نشانی از باشندگان آن یافت. گویی آنها در دل تیرگیهای تاریخ گمشده بودند!
به هر روی، اهمیت پایهای تپهحصار در شناسایی فرهنگهای همزمان آن در سراسر فلات مرکزی ایران است. بدین سبب است که تپهحصار برای باستانپژوهان اهمیت و ارزشی بیش از آن دارد که در نگاه نخست بهچشم خواهد آمد.
*یارینامه: جُستار «بررسیهای باستانسنجی در تپهحصار دامغان»، از: بهزاد سرلک و حمید آقاجانی (مجله پژوه باستانسنجی؛ 1395- شماره پیاپی 4) و نیز خبرگزاری ایسنا.
با دیگر پهنههای باستانشناسی ایران در نشانی زیر آشنا شوید: