شانزدهمین سالگرد درگذشت روانشاد ارباب فریدون زرتشتی، پنجشنبه ۲۷ آبانماه سال ۱۳۹۵ خورشیدی برگزار شد.
این برنامه از سوی انجمن زرتشتیان تهران و با باشندگی زرتشتیان در تالار ایرج به یاد این دهشمند بزرگ هازمان زرتشتی برپا شد.
ارباب شافریدون بهمن زرتشتی در ۲۸ امرداد ۱۲۸۱ خورشیدی در یزد زاده شد. روانشاد ارباب فریدون زرتشتی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان دینیاری یزد به پایان رساند و پس از آن به فراگیری اوستا و یادگیری مراسم مذهبی با سرپرستی روانشاد دستور پیروز پرداخت.
آن روانشاد پس از طی دوران تحصیل خود به بمبیی هندوستان رفت و در آنجا به مدت چهار سال در یکی از بهترین آموزشگاهها به فراگیری دانش پرداخت. پس از طی دورانی، روانشاد ارباب فریدون زرتشتی تجارتخانهای در هندوستان بنیان نهاد و به کار و تلاش در آن پرداخت.
بنابر گفتهی فرنگیس زرتشتی، فرزند روانشاد ارباب فریدون زرتشتی همهی اموال و داراییهایی آن روانشاد در ایران، در وصیتنامهای در اختیار انجمن زرتشتیان تهران قرار دارد تا انجمن آنها را در امور خیریه مصرف کند. ساخت تالار مرکز برادران زرتشتی در لندن، ساخت تالار نیایش مرکز زرتشتیان در هستون امریکا،بازسازی مجموعه پرورشگاه مارکار یزد، تامین مالی ایجاد خانه سالمندان در تهران، ساخت خانه زرتشتیان در اصفهان، بازسازی دبیرستانهای پسرانه تهران بخشی از کارهای نیک شادروان ارباب فریدون زرتشتی و برادر ارجمندشان ارباب مهربان زرتشتی است.
شادروان ارباب فریدون زرتشتی در ۲۷ آبانماه ۱۳۷۹ در آمریکا درگذشت اما به شوند(:دلیل) مهر و دلبستگی آن روانشاد به میهن، پیکر او به ایران فرستاده شد تا در آرامگاه قصرفیروزهی تهران به خاک سپرده شود.
موبد اردشیر مهربانی
از راست: موبدان اردشیر مهربانی و بمان مهربانی
موبد مهربان فیروزگری
اسفندیار اختیاری نمایندهی زرتشتیان در مجلس، رستم خسرویانی و فرهاد کاویانی گوهری فرنشین و هموند انجمن زرتشتیان تهران
تاج گوهرکوچکی {خادم}
از راست: فهیم فرهادی، بازرس انجمن زرتشتیان تهران وبهروز منشنی
رستم خسرویانی و بهمن تیمساری، فرنشین و هموند انجمن زرتشتیان تهران
فرتورها از همایون مهرزاد است.
6744
3 پاسخ
روحش شاد، و سپاس از عکاس خوب امرداد که با عکسهای خوبی که از این مراسم گرفتند آن را به یاد ماندنی کردند
ارباب فریدون صاحب کارخانه پلاستیک سازی شاهین و در شرکت زرتشتی در خیابان سعدی بود. . بعد از انقلاب مدتی در خارج سپری نمود، بعدا کارگران کارخانه شنیده بودند که بایران میآید و از اوخواسته بودند که بکارخانه شاهین برود،میگویند موقع ورود ایشان کارگران در جلو پایش گوسفند قربانی کرده واز وی استقبال کردند و از ایشان خواستند که مدیریت کارخانه را عهده دار باشید.
روانشان انوشه باد..
اورمزدش بیامرزاد..