نخستین روز برفی تهران برابر با هفتادومین نشست کتابفروشی آینده برای رونمایی و بررسی کتاب «حافظ و شعر گدار» بود.
به گزارش تارنمای امرداد بارش شدید برف انگیزهای برای دیرکرد یکونیم ساعته نشست با باشندگی دانیل ویکتور و گلمار تاجدار، نویسندگان کتاب و تنی چند از همراهان همیشگی مجلهی بخارا شد.
در آغاز این گردهمایی علی دهباشی سردبیر مجله بخارا پس از خوشآمدگویی باشندگان از کوششهای نویسندگان کتاب «حافظ و شعر گدار» گفت: «ویکتور دانیل و گلنار تاجدار پژوهش خود را از نخستین آرامگاه حافظ، که پس از ۶۳ سال درگذشت وی بهوسیله باب،رنوه شاهرخ و نبیره تیمور لنگ ساخته شد، آغاز کردند تا به واپسین تلاش برای ساختن آرامگاه او در سال ۱۳۱۵خورشیدی با طراحی آندره گدار مهراز (:معمار) فرانسوی رسیدند.»
گلناز تاجدار از نویسندگان کتاب «حافظیه و شعر گدار»
همین که کتاب را روی سنگ بگذارید یک ساعت پس از آن برداشته خواهد شد
سپس گلنار تاجدار از نویسندگان کتاب حافظ و شعر گدار از دلگرمی که دهباشی از خواندن کتاب به وی داده بود، سپاسگزاری کرد و در ادامه از چگونگی همکاریاش برای نوشتن کتاب گفت: « همکاری من از ده سال پیش آغاز شد. آنزمان من و مهندس دانیل در حال گردآوری آگاهیهای بایسته و نوشتن آغازین بخشی از کتاب «آندره گدار» طراح آرامگاه حافظیه بودیم. مهندس دانیل در نشستی دیدگاه و نگاهش را درباره حافظیه گفت که در اندیشه من دریچه دیگری نسبت به مهرازی (:معماری) گشودهشد؛ از آنپس همه کوششم را کردم تا پابهپای وی در پایان رساندن این کتاب، موثر باشم.»
تاجدار در ادامه از نخستین نسخه پیشکشی این کتاب به سنگمزار و کتابخانه آرامگاه حافظ گفت: «از آغاز برآن بودیم (:نیت کرده بودیم) نخستین نسخه را به آرامگاه حافظ پیشکش کنیم، بنابراین با مسوولین حافظیه گفتوگو کردیم. آنان گفتند این کار را انجام ندهید، همین که کتاب را روی سنگ بگذارید یک ساعت پس از آن برداشته خواهد شد ولی ما پافشاری کردیم.
در رویه نخست کتاب نوشتیم «ما نیت کردیم که نخستین نسخه را به سنگ مزار حافظ پیشکش کنیم؛ نیت کردیم در درازای یک هفته این کتاب بر روی سنگمزار بماند و سپس به کتابخانه حافظیه برده شود. گفتهاند نسخهای از دیوان حافظ بر روی سنگمزار او قرار داشت و با زنجیری بسته شدهبود تا به سرقت نرود. این کتاب با زنجیر مهر به سنگ آرامگاه بسته شدهاست؛ زنجیر را پاره نکنید.» تا جایی که خبر داریم این کتاب سه روز بر روی سنگ گور ماند. چند گروه آمدند؛ به امانت گرفته و خواندند و دوباره بر روی سنگ بازگردادندند. از این رخداد بسیار شاد بودیم.»
مهرازی حافظیه، مهرازی حس و معنا است
این نویسنده در بخش دیگری از سخنانش به بررسی کتاب پرداخت و گفت: « بخش نخست با نام «حافظیه و شعر گدار» به تفسیر و تاویلی از مهرازی و با نگاهی تحلیلی به بنای آرامگاه میپردازد و وابستگی آشکار و پنهان آن را در چکامه حافظ جستجو میکند.
بنای آرامگاه حافظ چنان با فروتنی و آرام در شمال باختری شهر شیراز جا خوش کرده که کمتر کسی در جستجو طراح بنا است. چرا که این طرح به دنبال پدید آوردن اثری ارزندهی بهنام و مُهر طراح نیست، بلکه در پی آرامگاهی ماندگار برای چکامهسرا و نیایشگاهی برای شیفتگان او است.
موضوع مورد بررسی ما تفسیر و تاویل مهرازی چکامهگونهی آرامگاه حافظ است و کوشش دارد تا پیوند درونی و هنری مهرازی بنا را با چکامه حافظ بازگو نماید. مهرازی حافظیه، مهرازی حس و معنا است و در چهارچوب شناخته شده تحلیلی سبکی نمیگنجد؛ همچنین نشان دهنده اندیشه و روش ویژهای در طراحی مهرازی و فضا است.»
بررسی آرامگاه حافظ از دریچه نشانهشناسیِ مهرازی و ادبی
وی افزود: «برای دستیابی به این آرمان، مهرازی آرمگاه حافظ را از دریچه نماد و نشانهشناسیِ مهرازی، ادبی و همچنین از دریچه چکامههای حافظ شامل ویژگیهای ادبی، نشانهها و استورهای بهکار رفته در آن، مورد بررسی قرار گرفت؛ هر بار در کندوکاوهای نو لایههایی از این مهرازی آشکار گشت که پیشتر چنین برداشتهایی نشدهبود.
افزون بر نمادها و نشانههای شناخته شده، از نشانههایی مانند گنبد، رواق، ستون، پله، دروازه، باغ، آب، درخت و از استورههای چکامه حافظ مانند درویش، سرو، مس و مفاهیمی چون آزادی از رنگ تعلق، برگرفتن دل از جهان و ناپایداری جهان، گذر زمان و برابری درویشی و پاشاهی بهره برده شدهاست.
در بخش دوم کتاب پیشینه آرمگاه حافظ از راه بررسی نوشتهها و نگارهها و عکسهای تاریخی از نخستین بنا تا ساخت آرامگاه با طرح آندره گدار شناسانده شدهاست.»
دیگرگونی مهرازی آرامگاه در دورههای گوناگون
سپس تاجدار به دیگرگونیهای بنا و آرامگاه حافظ در دورههای گوناگون اشاره کرد: « تا 63 سال پس از درگذشت حافظ هیچ بنایی ساخته نشد. ساخت نخستین بقعه به سفارش «محمد معمایی» که تا زمان کریمخان زند ادامه دارد و در زمان نادرشاه افشار بازآرایی (:مرمت) هم میشود. جهانگرد و نگارگر آلمانی بهنام «انگلبرت کمپفر» نگارهای کشیدهاست.
کریمخان زند در سال 1186 مهی (:قمری) بنایی با ایوان دو رو، رو به باغ بالادست و پایین دست ساخت. در این دوره جهانگردان بسیاری از آن دیدن کردند هیات سرجان ملکم، اوژن فلاندن، رابرت بینینگ، ادوارد براون، لرد کرزن و … آن را دیده و نوشتههایی نیز از آنها برجای ماندهاست. در زمان قاجار هم عکسهای ارزشمندی از آرامگاه تهیه شد. نخستین عکس بهدست آمده را «لوئیچی پِشه» در سال 1274 مهی از بیرون آرامگاه تهیه کرد.»
او از کوششها نافرجام ملاشاهجان زرتشتی برای ساخت بارگاهی باشکوه گفت که داستانی دراز دارد. دو سال پس از آن با آماده شدن شرایط مزینالدوله از استادان دارالفنون، ضریحی فلزی را طراحی کرد با سقفی منحنی و پرچمهای کوچکی که در بالای ستونهای دهگانهی آن قرار داشت.
از سال 1931 میلادی تا ساخت آرامگاه با طرح آندره گدار کوشش برای پاسداری و بازآرایی آرامگاه آغاز شد. با ساخت خیابان «خرابات» در اصلی ورودی آرامگاه به جنوب باغ در مجاورت این خیابان جابهجا و سردر جدید ساخته شد. ولی به انگیزههای نامشخص کار پایان نیافت.
از سال 1315 خورشیدی ساخت بنای آرامگاه با طرح مهراز فرانسوی، آندره گدار آغاز شد. بنای اصلی و نصب سقف مسی تا سال 1317 پایان یافت و ساخت کامل آن تا سه سال ادامه یافت.
ویکتور دانیل دیگر نویسنده کتاب «حافظیه و شعر گدار»
سخنران دیگر ویکتور دانیل درباره پیوند چکامه و مهرازیِ بررسی شده در کتاب سخن گفت: «توجه به پیوندهای تنگاتنگ آشکار و پنهان آرامگاه و چکامه حافظ بهانه آغاز کندوکاو در مهرازی حافظیه شد. در گام نخست مانندهایی بین ویژگیها و زبان مهرازی حافظیه، شخصیتها و استورههای چکامه حافظ را پی بردیم و در ادامه به این برآیند رسیدیم که حافظیه برگردانی مهرازانه از چکامه حافظ است. هر اندازه که دامنه پژوهشها و برابریها گسترش یافت کیفیت و کمیت این پیوند به همان اندازه گستردهتر شد. بنابراین آرامگاه حافظ بهدست آندره گدار و تجسم مهرازانه چکامههای حافظ دیگرگون شد.»
دانیل در ادامه از بهرهگیری ایهام در مهرازی حافظیه گفت: «حافظ برای همه چکامه سروده و آندره گدار برای حافظ. بیانی که گدار در مهرازی خود بهره گرفته بسیار نزدیک به بیان حافظ است.
گدار شخصیت درویش را که حافظ بارها به آن پرداخته و از شخصیتهای محبوب او بودهاست؛ را در آرامگاه تجسم کرده و اگر به آراستگیهای (:تزیینات) لبهی گنبد نگاه کنید بیگمان تاج پادشاهی را میبینید که کنار یک کلاه درویشی قرار گرفته و این همان ایهام است.
گرچه بیسامان نماید کار ما سهلش مبین / کاندر این کشور گدایی رشک سلطانی برد.»
هر بیت حافظ معنایی جداگانه دارد ولی در ترکیب با دیگر ابیات ویژگی دیگرگونه دارد
وی به نکات دیگری اشاره کرد: «بنا به گفته استاد خرمشاهی و استاد حکمت یکی از ویژگیهای چکامه حافظ استقلال بیت در غزل است و هر بیتی افزون بر داشتن معنای جداگانه در ترکیب با دیگر ابیات فضایی دیگرگونه برای ما پدید میآورد.
گفتم این جام جهانبین به تو کی داد حکیم / گفت آن روز که این گنبد مینا میکرد»
این نویسنده از شماره هشت که نشانگر سده زیست زندگی حافظ گفت که آن را درشمار ستونها میتوان دید. سنگ گور حافظ از دوره کریمخانی است.
خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم / کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی
ایهام در پست مدرنیسم نیک است اما تنها یک لایه است در صورتیکه میتواند لایههای ژرف گوناگونی داشته باشد. حال اگر هر یک از این ویژگیها، معنای یک بیت از غزل حافظ باشد، هنگامی که همه را با هم درآمیزیم همانند کنتراپون در موسیقی توازی یک سری آوا و ویژگیهای دیگر را پدید میآورد.
چگونگی پیوند ستون به گنبد بسیار غیرعادی است ولی در خود محیط احساس قویتری را میسازد:
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر / یادگاری که در این گنبد دوار بماند
همه اینها با هم آمیخته شده و با کمترین مصالح و سادهترین طرح، فضایی شاعرانه و مهرازانه آفریده که همگی ایجاز است و اگر این مورد را بگوییم دیگر تابعیت سبکی هم ندارد:
سخن عشق نه آن است که آید به زبان / ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنفت»
سخن درویش در چکامه حافظ کیمیا است
وی در دنباله سخنانش از مس و کیمیاگری در چکامههای حافظ گفت: «مس فلزی است که کیمیاگر میتواند آن را به زر دیگرگون سازد و سخن درویش در چکامه حافظ کیمیا است. بیگمان بهرهگیری از مس در ساخت گنبد برای این بودهاست که:
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی / تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی»
دانیل در بخش دیگری از سخنانش گفت که بههر روی هر زمان که چکامههای حافظ را میخوانم برداشتی دیگر دارم. ما کتاب را به شما دادیم تا تنها یکی از برداشتهایش را داشته باشید و این پژوهش ادامه خواهد داشت زیرا باور داریم آرامگاه حافظ همانند چکامههایش این ویژگی را دارد که سخن آخر یکباره گفته نمیشود. ما دری گشودهایم برای دیدن از زاویهای دیگرگونه به مهرازی.»
در دنباله این گردهمایی پرسش و پاسخهایی صورت گرفت و سرانجام واپسین اثر منتشر شده موقوفات دکتر محمود افشار به دو میهمان این گردهمایی پیشکش شد.
علی دهباشی سردبیر مجله بخارا
از راست به چپ: علی دهباشی، نگار منصوری. بیژن شافعی. ویکتور دانیل . گلناز تاجدار
فرتورها از مارال آریایی است.
6744