این روزها اخبار را که گوش میکنیم، پیش از اعلام اخبار جنگهای فاجعهبار، خبر اجلاس کاپ 28 که به خاطر نگرانیها از گرمایش زمین برپاشده را میبینیم و میشنویم که در «دبی» برگزار میشود، (اهمیت خبر).
امارات، سرزمینی است که به بخشندهگی زمین، سخت دل بست و مثل همه کشورهای نفتخیز و همه بهرهبرداران، زمین را گاو شیردهی فرض کردند که به برکت فروش جانمایههای زندگی و طبیعت این زمین دستودلباز، به ثروت فراوانی دستیافته و به سادگی میتواند از پس هزینههای چنین نشستی برآید تا بلکه کشورها بتوانند فکری بکنند تا از روند گرمایش زمین بکاهند.
بیایید از ابتدا به این نشست نگاه کنیم. برای گردآمدن هیات از سالنی که پیشتر به منظور نمایشگاه بینالمللی ساخته شده، استفاده شده که ظاهرا خیلی هم طبیعی و قابل پذیرش است.
اینک ما میخواهیم از همین آغاز، چیزهایی را که میبینیم تحلیل کنیم تا شاید درک و دریافت درستتری از مساله گرمایش زمین پیدا کنیم و بیندیشیم که چرا غالبا این نشستها با شکست روبهرو میشوند.
در این گونه موارد، این که بدانیم چه اتفاقی دارد میافتد، این که بدانیم نه تنها در این جا که در آن جا هم چه اتفاقی دارد میافتد. و مهمتر این که اگر آگاه باشیم، با دادن گوشزد و هشدار میتوانیم مسیر چیزها را عوض کنیم و شاید ناچار به ارایه راهحلهای دگرگونکننده و شکستن مافیای سواستفادهکننده از راحتطلبیهای بشر و… و… باشیم و دنبال جایگزین نباشیم.
این نشتها باگردآمدن تعدادی انسان آغاز میشود که همه به وسیله هواپیما به مقصد رسیدهاند. همه میدانیم که ترددهای هوایی، یکی از بزرگترین آلایندههاست ولی آسایش سفر هوایی و بدیهیبودن سفرهای هوایی بهویژه زمانی که آدم مهمی هستی و برای کاری مهمتر در سفر هستی هم، مهم است و باید به آن توجه داشت.
بسیار عالی ولی میاندیشیم که برای هر سفر و برای هر مسافری، چه تعداد کارخانه و چه مقدار مواد و مصالح مختلفی باید بهکار گرفته شود که همه هم برگرفته از بخشندگی زمین و مهم تر این که انرژیبَر هستند؟.. آیا مسافر فکر کرده است که به کجا میخواهد برود؟ بدیهی است که جواب آری است ولی خیلی دردناک خواهد بود که به این جواب برسد که: شاید به سوی نابودکردن خودش!. و شوربختانه این در حالی است که مطمین است که برای انجام کار درستی میرود که رنج سفر را پذیرفته است.
اگر از سبک زندگی خود آگاه باشیم، از شیوه مصرفمان هم آگاه خواهیم بود.
ساختمانی که برای نشست استفاده شده، بسیا زیبا و دلنشین و… است با مبلمانی بسیار گرانبها و لوازم خدماتی بیمانند و هوش مصنوعی و… و… حال بیایید هرکدام از مواردی که از بازده آن به صورت بسیار پرآسایش و حتا گاه مفرحی استفاده میشود، بررسی کنیم و ببینیم تا کجا رییس ما هستیم و اینها وسیله؟
باید بدانیم برای داشتن همه این فناوریها، کیلومترها جنگل به خاطر وجود کارخانههای سازنده و بارانهای اسیدی، از میان رفته. انسان، با تعاریف آسایشطلبانهای که بر خلاف نیروهای ازلی و بیاعتنایی به واکنشهای هستی هشیار، برای خود تراشید، هرگز تا این اندازه برای هستی، خطرناک نبوده است . بنیادیترین اصل، آگاهبودن از کاریست که میکنیم.
تغذیه میهمانان، آن هم در حد عالی و با سلیقههای مختلف، بسیار کار پر مسوولیتی است، نوش جانشان. اما از آن جایی که امروزه باور داریم که به شیوهی علمی نگریستن به چیزها و روحیه پرسوجوی آزاد و دموکراسی، از ارزشهای مهم باختر زمینی است، اگر بنیان فکری ادبیات اوستایی درباره هستی و هشیاربودن او و در نتیجه واکنش داشتن او با شیوه باخترزمینی در پیشبردن کارها درآمیخته شود، چقدر، روش زندگی ما دچار دگرگونی خواهد شد؟ باید پاسخ داد که به کلی تغییر پیدا خواهد کرد. آیا موقع پذیرایی، اعضا نشست، چنین گفتگوهای بیطرفانهای حد اقل درضمیر خود خواهند داشت؟ اصولا میدانند و مطالعه کردهاند و یا کسی برایشان گفته است که: قرنها پیشنظریهای مبنی بر این که هستی هشیار و همراه با واکنش است، به روشنی و خطاب به بشریت، ارایه شده؟
اهنود گاه، یسنه، هات 29، بند6
«آن گاه مزدا اهورهی آگاه که (هنجار زندگی از فرزانگی اوست) گفت….»
دیگر چگونه میتوان به آگاهی مردم رساند که هستی، هوشیار است و واکنش دارد و مانیفست 21 کلمهای زردشت (اهو نور)، در راستای آگاهی از این نیروی ازلی است؟ آنان که امروز پیشرو در علم و فلسفه هستند، چرا ندانستند و چرا عمل نکردند؟ و مهمتر این که چرا جهانیان چشم بر روی آن میبندد در حالی که همه هستیمندان از قربانیان این چشمپوشی هستند. دردناک است که باید اقرار کنیم که انسان در راه انتخاب سبک و روش زندگی، دچار یک فروپاشی ارزشهای انسانی شده و برای هستی، تبدیل به یک پارازیت شده است.
اکنون شاید بتوان گفت که درصورت آگاهی از واقعیتهای جهانی وجغرافیایی، سیاسی و اجتماعی،… باز هم شاید، باعث شود که در سرمایهگذاری در شرکتهای بزرگی که بقیه را از فرصت زندگیکردن ناکام میکند، مسوولانهتر رفتار کنیم. به طور مثال، اگر کارخانههای اسلحهسازی که براساس فرونشاندن خشم انسان، تعریف و پایهگذاری شده، نبودند و بازهم این تعریف نشده بود که، هر روز باید نابودکنندهتر طراحی و ساخته شود، چه میشد؟ چه میشد اگر باختر زمینیان از خود شیفتگی علمی خود کمی فاصله میگرفتند و به این مهم هم میپرداختند که در خاور زمین قرنهاست که بزرگانی با زندگی پرسشگرانه و کشف و شهود خود به نشانهها و پاسخ هایی رسیدند که بفهمند، هستی همیشه و هر دم با پردازشهای هشیارانه و درنتیجه با واکنشهای آن سروکار دارد که به شدت مهم و قابل توجه است. حال در این شرایط نگرانکننده که از ادامه زندگی انسان بر روی کره زمین داریم، درآمیختن این دو، همانگونه که پیش از این هم گفته شد، به طور قطع، روش زندگی ما را به کلی دگر گون خواهد کرد.
اهنود گاه، یسنه، هات30، بند 6
«دیو گزینان از آن دو مینو، راست را برنگزیدند، چه بدان هنگام که پرسان بودند، فریب بد انسان در ایشان را، یافت که به بدترین منش گرویدند. آن گاه با هم به سوی (خشم) شتافتند تا زندگی مردمان را تباه کنند».
ثروت سرمایهدارانی که فقط به آسایش و فرونشاندن امیال خود کوچکشان میاندیشند، در حالی که خود بزرگترشان را نابود میکنند، اگر سوزانده شود به مراتب برای انسانیت با ارزشتر است. جلوگیری از جنگ و کشتار، به مراتب بهتر از اعتراض به آن است.
جالب است که ما اکنون در برههای از زمان هستیم که شوربختانه هنوز به اندازه کافی هوش هستی را باز نشناختهایم و نادیده گرفتهایم ولی دو دستی هوش مصنوعی را چسبیدهایم. از خطایی به خطای دیگر.
گفتنی بسیار است و من ناتوان از ذکر همه آنها. فقط در پایان از گزینه استفاده از نیروهای خورشیدی هم یاد میکنم که همه به عنوا ن جایگزین از آن یاد میکنند. در اینجا و در کمال اختصار میگویم که جایگزین کردن راه درستی نیست ولی در شرایط فعلی حداقل این است که در این گونه طراحیها، علاوهبر محاسبات ریاضی هستی شناسانه و عدد و رقم، به ذوق و ابتکار هم نیاز است که دفع فاسد به افسد نشود.
ما انسانها باید آگاه شویم که در هستی هیچ خود جداگانهای وجود ندارد که بتواند به تنهایی هستی داشته باشد و باید بداند که:
اشتود گاه، یسنه، هات 43، بند 1
«مزدا اهوره ی به همه کار توانا، چنین برنهاده است: بهروزی از آن کسی است که دیگران را به بهروزی برساند.»
شوربختانه زمین بخشنده بهروزی، به واسطه این که انسان به فکر بهروزیش نبود سخت مریض است و این بیماری در شیب بسیار تند و شتاب گیرندهای در حال پیش روی است و روزبهروز تب و تشنج او را بالاتر می برد.
بیایید با گرگونکردن سبک زندگی که آلوده به راحتطلبیها شده و کوتاهکردن دست موجسواران سرمایهگذار، که به این آلودگی دامن میزنند، زمین را دوباره به بهروزی برسانیم. ایدون باد.
خوبچهر کشاورزی – آذر 1402
2 پاسخ
مقاله ای کوتاه و مختصر و مفید و متین و تامل برانگیز،
از خواندنش لذت بردم، هرچند پيش از خواندن مقاله، با دیدن عنوان گرمایش زمین تصور کردم که از آن دست مقالات چپی ها و گلوبالیست ها باشد.
و درپایان یک پرسش دارم :چرا استفاده از نیروی خورشیدی را جایگزین مفیدی نمی دانید ؟
با آرزوی پیروزی و بهروزی و خرسندی برای تان
با درود و احترام.
در پاسخ به پرسش شما، کافیست به لایه های ساخت یک سلول خورشیدی نظری بیندازید که اطمینان دارم، با آن آشنائی کامل دارید.
برای جایگزینی این انرژی، حجم فیزیکی_ شیمیائی که برای ساخت آن نیاز است به چه مقدار کارخانه نیاز است؟ و نهایتا با چه نوع ضایعات و زباله رو به رو خواهیم شد؟
«آن هست، چون این هست».
انسان عادت کرده به نام پیشرفت، هر روز تعریف جدیدی برای روش زندگی پیشنهاد کند.
شاید لازم باشد کنار هر فن آوری، یک فیلسوف آشنا با قوانین واکنشی هستی، قرار گیرد. نا امید کننده است ولی نابودی در سراشیب بسیار تندی، در انتظار است.