فردوسی بزرگ با شاهنامهاش ستایش همگان را برانگیخت و کوشید تا در گفتن داستانهای بیمانند، گذشته را بهدرستی به آیندگان بسپارد. فردوسی عاشق رزم و بزم و شاعر عزم و هنر است. او داستان نیرومندترین مردان روی زمین و دلاورترین و عاشقترین زنان گیتی را در داستانهایش آورده است. دیوهایی که هر کدام با نامهایی ویژه در شاهنامه هستند، تاب رویارویی با پهلوان سیستانی را نمیآورند و همگی از پای درآمدند.
بازگویی این داستانهای شیرین هم، خود هنری است که نزد ایرانیان است و بس. نقالان، بازگوکنندهی داستانهای حماسی و پهلوانی ایران هستند و شیوهی بازگویی آنها به گونهای است که شنیدن داستانهای شاهنامه را برای تماشاچیان مهیج و شنیدنی میکنند. یکی از این نقالان خوشآوا بانو پریسا سیمینمهر است که همراه با گروهی از ایراندوستان بهتازگی در فرانکفورت و صربستان هم تاریخ و فرهنگ ایران را از زبان فردوسی بزرگ، بازگو کرده است. با این بانوی نقال دربارهی کار بزرگی که انجام دادهاند، گپی دوستانه داشتهایم.
بانو سیمین مهر چگونه به این هنر روی آوردید؟
گذشته از عشقی که به میهن و تاریخ و فرهنگ سرزمینم از کودکی در من میجوشید و با من بزرگ شد، از شهریور 1380 خورشیدی بود که پیش آسید مصطفا سعیدی در شهرستان بروجرد رفتم و کار نقالی را آغاز کردم. سال 81 برای جشنوارهی خیابانی مریوان نقل خسرو و شیرین را اجرا کردم و برای آن اجرا دیپلم افتخارگرفتم. سال 82 دعوت شدم به جشنوارهی آیینی سنتی و سه تا اجرا داشتم. از آن سال كار خوانش و پژوهش و نقل را روی شاهنامه آغاز كردم. در این راه برای فهم مفاهیم معنوی و ادبی شاهنامه نزد روانشاد استاد شکیبا از استادان بروجرد بهره برده و در مکتب احمد معین سلوکی یکی از پژوهشگران البرز هم سالها شاگردی کردهام. همچنین از راهنماییهای آقای صالحپور و استاد هوشنگ جاوید هم بسیار بهره بردهام. دانشآموختهی تاریخ و اکنون هم دانشجوی ادبیات هستم. در این سالها به کشورهای ایتالیا تاجیکستان، آلمان و صربستان رفتم و در این کشورها هم اجرا داشتم. افزون بر اینکه در این فاصله در شهرهای ایران هم اجراهای گوناگون داشتهام.
از نمایشگاه بلگراد بگویید؟
اینکه ایران توانست در نمایشگاه بلگراد غرفه داشته باشد جای خوشحالی داشت و خیلی مهم بود كه برنامههای ایران خوب و شایستهی سرزمینمان باشد. نخست از اجرایمان در آلمان بگویم. چون ما مهمان آلمان بودیم بخشی از نقل را من و بانو عباسپوربه زبان آلمانی اجرا کردیم که بسیار مور توجه قرار گرفت. این نقل ادبیات تطبیقی بود بین داستان زیگفرید از آلمان و رستم از شاهنامه فردوسی. برای اجرا یک پردهی ویژه طرحی شده بود. خصوصیات این پرده این بود که دو تا نگاره روی آن کشیده شده بود که یکی غربی بود از داستان زیگفرید و نگارهی دیگر ایرانی که از خوان هفتم رستم برگرفته بود. ما کوشش کردیم که طراحی پرده از سبكهای گوناگون نقاشی قهوهخانهای باشد تا برای مخاطب غیرایرانی هم گیرایی خاص خود را داشته باشد که همینگونه هم شد و از آنجا که کار برپایهی ادبیات تطبیقی بود بسیار مورد توجه قرار گرفت. پس از آن ما به عنوان مهمان ویژه به نمایشگاه بینالمللی بلگراد در صربستان دعوت شدیم. رایزن آلمان که در روز پایانی این نمایشگاه برنامهی ما را دید که به زبان آلمانی اجرا میشد بسیار از برنامه استقبال کرد. کار جالبی هم که در کنار نقالی انجام شد رونمایی از كتاب رستم و سهراب به زبان صربی بود و من در آن برنامه دربارهی شاهنامه و جایگاه آن برای دوستان صربی سخن گفتم.
آیا از نتیجهی کار راضی بودید؟
من به عنوان کسی که اجرا کننده بود نتیجهی كار را خوب دیدم. چون در آلمان و بلگراد بانویی در گروه بود به نام نازلی بخشایش که ما را با نوای دلنشین چنگ همراهی میکرد. همچنین دو كودك كردزبان هم با نواختن قرهنی و ضرب در کنار ما بودند. همین همكاری مادر و كودك در این کار نمادی بود از قصههای ایرانی که در دامان بانوان و شنوندگان آن که کودکان هر سرزمینی میتوانند باشند، شکل میگیرد. در واقع مادر و کودک فرهنگ و تاریخ سرزمینشان را به گونهی قصهگویی اجرا و به جهانیان نشان میدهند و این یك کار مفهومی زیبا بود که برای آنها هم بسیار جالب بود. کار قشنگ دیگر را در غرفهی کودک داشتیم اینگونه که باز با همراهی همین گروه با موسیقی از روی کتاب به خوانش قصهی «طوطی و بازرگان» پرداختیم که خیلی مورد استقبال قرار گرفت.
کار تازهای را در دست دارید؟
كاری برای كودكان که داستان زال و سیمرغ است، بنا داریم بزودی اجرا كنیم كه در آن برای نخستین بار شاهنامه به گونهی موزیكال اجرا میشود. این نمایش شاهنامه که شخصیت محور است برای هر شخصیت تصنیفی ساخته شده و از ملودیهای آشنایی که در داستانهای کودکانهی قدیم بود با اندکی تغییر به نمایش درآوردیم. در واقع این کار تلفیقی از قصهگویی و عروسکگردانی هست و میتوان گفت الهام گرفته از ژانر سیاه بازی است. فضایی کاملا شاد و کودکانه درارد که بچهها بهخوبی شخصیتها رو به یاد میسپارند.
در این كار کودک ،من در تهیهی دكور، نویسندگی و کارگردانی همکاری دارم. آرش روزبه كه در این كار با من همكاری میكردند هم بازیگر هستند و هم تنظیم ملودیها را روی تصنیفها بردوش داشتند. بیشتر بخشهای متن سیاه بازی را هم ایشان كار كردند و میتوان گفت یک کار مشترک است که به یاری خدا با گفتوگوهایی که با فرهنگسرای شفق داشتیم بزودی به اجرا درخواهد آمد.
بانو نازلی بخشایش
اجرا در آلمان
از راست : بانو سارا عباسپور و بانو پریسا سیمینمهر، اجرای نقل در آلمان
معرفی چنگ ایرانی نوای کردستانی و اجرای شاهنامه خوانی و نقالی در عرفه ملی و رایزنی فرهنگی ایران
اجرا در بلگراد صربستان
شصت و هشتمین نمایشگاه کتاب فرانکفورت
اجرای گروه در بلگراد صربستان
عکسهای اجرا در ایران از علی رجبی
6744
یک پاسخ
آفرين بر اين همه غيرت اين شیرزن . آفرین
خوشبختانه هنوز زنان بسیاری همانند گردآفرید داریم.
یاد بگیریم.