نشست فرهنگی مهرگان، پسین روز پنجشنبه 7 دیماه 1402 خورشیدی به روال هر ماه برگزار و در این نشست دکتر محمد رسولی، شاهنامهشناس و پژوهشگر تاریخ دربارهی «فلسفهی اخلاق در شاهنامه» سخنرانی کرد.
دکتر رسولی با مرور تاریخ « فلسفهی اخلاق» گفت: «با گسترش ارتباط میان ملتها در دوران باستان و کهن، مشاهدهی رفتارهای متفاوت در هازمانها (:جوامع) گوناگون که گاهی سراسر ارزشهای اخلاقی، رفتاری گوناگون و حتا متضاد جامعهی دیگر بود، این پرسش برای اندیشمندان ملتها پدید آمد که « کدام رفتارها درست است و ملاک سنجش رفتارهای درست از نادرست کدام است ؟» این پرسش سر آغاز پیدایش بحثی در فلسفه شد که «فلسفه اخلاق» نامیده میشود.
سوفسطاییان و شکگراها، اخلاق را امری قراردادی میدانستند. رواقیون، عدالت را بر گرفته از طبیعت عاقل میدانستند.
آنچه مسلم است اینکه، در مجموع در نحلههای فلسفی بر اینکه عقل و خرد دلیل و مبنای اصلی برای درستی یا نادرستی اخلاق باشد، توافق دارند و همرای هستند.
در اروپای عصر نوین هم پیامدگرایی جان استوارت میل و « وظیفهگرایی» کانت، دو شاخهی بزرگ اخلاق هنجاری شدند. این در حالی است که فیلسوفان اخلاق ایران از دیرباز همهی این موارد را بررسی کردهاند.
با توجه به آنچه که حکیم بزرگ ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه آورده، میتوان با استواری گفت «شاهنامه یکی از اخلاقیترین کتابهای گیتی است».
ما در بررسی رفتار انسانی، حسی در درون انسانها سراغ داریم که از آن بهعنوان «نفس لوامه» نام برده میشود. نفس لوامه ملامتگر و سرزنشکنندهی انسانی است که بخواهد کار ناشایست کند. همین نفس لوامه ( جان سرزنشگر) در شاهنامه به زیبایی هر چه بهتر در قالب یک بیت آمده است:
چهارم چنان دان که بیم گناه
فزون باشد از بند و زندان شاه
یعنی آن بیم درونی و توان مهار رفتار خود، موثرتر و کاراتر از قدرت قانون و مجازات قانونی است.
چنین شاهنامه به اخلاق و فلسفهی آنچه برای امور فردی و چه در جهت امور جمعی پرداخته است. نمونهای از ابیات اخلاقی شاهنامه این است:
مگردان زبان زین سپس جز به داد
که از داد باشی تو پیروز و شاد
همه دادجوی و همه داد کن
ز گیتی تن مهتر آزاد کن
دکتر محمد رسولی در پایان گفت: در کتاب «پندهای شاهنامه» در بخشهای جدا از هم، پند و اندرزهای شاهنامه را آوردهام.
رسولی سپس به بازگویی فلسفهی اخلاق در شاهنامه اشاره کرد و از آن میان به اخلاق نیکو در حکمرانی پرداخت.
نشست فرهنگی مهرگان با شعرخوانی چکامهسرایان و سخنرانی دکتر هوشنگ طالع پایان یافت.
2 پاسخ
بسیار تا بسیار خوب و نیکو.
هر چند در این گزارش کوتاه همهی آنچه آقای رسولی گفته است طبعاً بازتاب نیافته، اما شگفت است که ایشان بیتِ «چهارم، چنان دان که بیم ِ گناه/ فزون آمد از بند و از دار و چاه» را نشانهای از «جان ِ سرزنشگر» (نفس لوامه) دانستهاند و آن را «بیتی اخلاقی و زیبا» فرض کردهاند. در این بیت (که بخشی از سخنان اردشیرِ بابکان است) منظور از «بیم ِ گناه» [همانگونه که دکتر کزازی در شرح بیت نوشته است: نامهی باستان، جلد هفتم، رویهی 591]، «همهی گونههای کیفر» است، مانند: «بند و دار و سیاهچال». اردشیر گفته است که اگر مردم از به دار کشیدهشدن و زندان و سیاهچال، ترس داشته باشند، دست به نافرمانی نمیزنند!؟… کجای این سخن اخلاقی است؟ آیا همین سخن نشانهای از بیاخلاقی و خودکامگی (استبداد) و ترساندن مردم نیست؟… پرسیدنی است که آقای دکتر رسولی از کجای بیت یادشده، به این دریافت (استنباط) رسیدهاند که «بیم گناه» معنی «نفس ِ لوامه» (:جان سرزنشگر) میدهد؟ زوشن است که روی سخن اردشیر با بزرگان دربار است و سخنی از درون آدمی بر زبان نیاورده است.