کتاب «واژه و معنای آن از فارسی میانه تا فارسی» نوشته کتایون مزداپور بهعنوان ششمین کتاب از صد کتاب ماندگار قرن، در کتابخانه ملی معرفی و بررسی میشود.
در ششمین نشست از سلسله نشستهای «صد کتاب ماندگار قرن» که به بررسی و معرفی صد کتاب موثر و مهم تالیفی یک صدسال اخیر میپردازد، مجتبی منشیزاده رییس گروه زبانشناسی دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی و احسان چنگیزی، دانشیار دانشکده زبان و ادبیات زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی دربارهی کتابِ «واژه و معنای آن از فارسی میانه تا فارسی» سخنرانی خواهند کرد. این کتاب نوشته کتایون مزداپور، زبانشناس و پژوهشگر زرتشتی، سال ۱۳۹۰ و در ۸۰۶ رویه (:صفحه) در انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به چاپ رسیده و برگزیدهی سیامین دوره جایزه کتاب سال شناخته شده است.
دبیر این نشست تخصصی فرح زاهدی عضو هیات علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی است. سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران در راستای پاسداشت نگاشتههای برتر ایرانیان در یک سدهی اخیر، این نشستهای تخصصی را برگزار میکند.
نشست تخصصی بررسی کتاب «واژه و معنای آن از فارسی میانه تا فارسی» روز یکشنبه یکم بهمن ماه 1402 خورشیدی، ساعت 10 در تالار همایش فرهنگ سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران برگزار می شود.
نشانی: بزرگراه شهید حقانی (غرب به شرق)، بعد از ایستگاه متروی شهید حقانی، بلوار کتابخانه ملی، ساختمان کتابخانه ملی، ورودی غربی، مرکز همایشهای بینالمللی، تالار فرهنگ
دکتر کتایون مزداپور، پژوهشگر ادبی، اسطوره شناس، زبان شناس، نویسنده و مترجم متون ایران باستان است. وی اول فروردین ۱۳۲۲ در یک خانواده زرتشتی در شهر یزد چشم به جهان گشود، در سال ۱۳۵۹ دکترای فرهنگ و زبانهای باستانی را دریافت کرد. آثار متعددی از این پژوهشگر زرتشتی منتشر شده است که از جمله میتوان به «سروش پیر مغان» (یادنامه جمشید سروشیان)، «گناه ویس»، «ارداویرافنامه» (متن پهلوی)، «زرتشتیان»، «داغ گل سرخ و چهارده گفتار دیگر درباره اسطوره»، «اندرزنامههای ایرانی» و «واژهنامه گویش بهدینان شهر یزد»، اشاره کرد.
این کتاب به پیشینه زبان فارسی به عنوان زبان رسمی ایران و زبان واسطه میان دیگر زبان های موجود در کشور و میان سایر اقوام ایرانی از دیرباز تاکنون می پردازد. دکتر کتایون مزداپور دربارهی کتاب میگوید: از دو هزار و ۵۰۰ سال پیش تاکنون زبان فارسی زبان رسمی، اداری، اسنادی، نوشتاری و به نوعی دولتی و حکومتی بوده است، هرچند در سرزمین ما زبانهای مختلف کردی، لری، ترکی یا عربی نیز در میان اقوام مختلف رواج داشته است. همین موضوع که زبان فارسی زبان رسمی ایران بوده، به رشد بیشتر این زبان کمک کرده و آنرا بهعنوان ادبیاتی غنی رسمیت بخشیده است تا جایی که این زبان تا امروز بهعنوان یکی از غنیترین گنجینههای ادبیات دنیا شناخته میشود.
4 پاسخ
«برگرفته از متن شما: «از دو هزار و ۵۰۰ سال پیش تاکنون زبان فارسی زبان رسمی، اداری، اسنادی، نوشتاری و به نوعی دولتی و حکومتی بوده است»
زبان ها در ایران مراحل گوناگون داشته اند. پس این ها را حد اقل هنگام تحقیق باید از هم جدا کنیم. منظور از فارسی، اگری فارسی دری است، 2500 سال عدد درستی نیست.
ای کاش به عنوان نمونه ی کار، دو ده واژه که ایشان بررسی نموده را نیز با متن می آوردید.
آن وقت من با جرئت می توانستم به بررسی کار ایشان بنشینم.
در ضمن این هم پست جدید وبگاه «جهان زبان» – شکافتن و ریشه یابی سد واژه پنجم – ده تای اول – 1
جناب لیثی حبیبی روز خوش فکر کنم اگر بنا باشد دو ده واژه از کتاب بانو مزداپور در این مقاله بازگو شود باید تمام کتاب در این مقاله به تحریر دربیاید. البته من اطلاعاتی از این کتاب و نوشته های بانو مزداپور ندارم. اما به جرات میگویم که دو ده و دو صد را تنها شما ما را در وبگاه جهان زبان آشنا نمودید. امید است شما عزیزان همگی موفق و پیروز باشید و بی سوادانی چون من را آگاهانه آگاه نمایید. سپاس از شما عزیزان. از بانو مزداپور نیز به نوبه ی خود سپاسگزاریم موفق و شادمان باشید.
سلام
1 – منظور من آوردن نمونه هایی از واژه هایی که آن گرامی بانو رویشان کار کرده بود.
2 – در فرهنگ کهن ایرانی 10، 100 و 1000 بُن واژه اند، اساس می باشند. باقی همه وابسته به این سه عدد اند. این کار ایرانیان امری ست حسابی و ریاضی و بسیار بجا و زیباست. به همین خاطر من اعداد اساسی را بکار می گیرم. این هم احترام است به آن ابتکار گذشتگان ما و هم زیباست.
3 – برای نمونه آوردن هیچ احتیاجی نیست که همه ی کتاب اینجا آورده شود. پس آن منطق جنابعالی چندان استوار نیست. زیرا در جهان تحقیق اغلب رسم بر این است که از کار افراد نمونه هایی آورده می شود؛ وگرنه می شود فقط انشا نویسی که چندان کار معتبری نیست. یعنی مایه ی هیچ شناختی نمی گردد.
4 – اگر اشتباه نکنم بخشی از عصبانیت جنابعالی بخاطر این باید باشد که دفعه ی پیش جواب نگرفتید. باید بگویم که من جواب نوشتم، و مفصل هم نوشتم، ولی به دلایلی دوستان گرداننده سایت منتشر نکردند. حقایق وحشتناک و بسیار بسیار تلخی را آنجا آورده بودم. اتفاقن بجای یکی دو منگفت نوشتم.
چون حدس می زدم دوستان منتشر نکنند؛ همان زمان برایشان نوشتم اگر منتشر نکردید، من اعتراضی به شما ندارم.
5 – هرگز زود قضاوت نکنید؛ بخصوص وقتی با این خدمتگزار کوچک فرهنگی طرف هستید. همین.
جناب لیثی حبیبی ممنونم از شما من پاسخ شمارا دریافت کردم و خیلی برایم دلپذیر بیان نمودید. حتی از شعر جناب حافظ هم بیان نمودید که نه تنها به دل من بلکه به دل هر خواننده نیز نشست. در مورد چشم زخم بود که سربسته بیان نمودید و گفتید از چشم پزشکان باید پرسید. به هرجهت من فقط از دید ادبیات ایران میخواستم بدانم که تا چه حد ادیبان گذشته و اکنون جلو رفته اند. و در اشعار چه شعرایی میتوان جستجو نمود. در سایت از مثنوی مولوی بیان شده است اما به اشعار پرداخت نشده است. وقتی شخصی اینهمه اشعار خداگونه نوشته چگونه به مرحله ی چشم زخم رسیده است و چه مرحله ای انسان را وادار به چشم بد تبدیل نموده است. اکنون با اینهمه دانش و علم و فناوری هنوز که هنوزه عده ای خود را از چشم بدیا چشم زخم دور میکنند اما رفتارهای ناشایست فرد شاید اینهمه شبهه بوجود اورده و میاورد. باز هم از مطالبی که میگویید خیلی از شما یاد میگیرم. خصوصا شاید در مورد مقاله و کتاب بانو مزداپور و انچه شما مطرح نمودید چیزی بلد نباشم و متوجه نشده باشم اما ای کاش خانم مزداپور هم چندکلامی از سوال شما مطرح بفرمایند تا ما خوانندگان مقصود خودم میباشدکه یاد بگیریم.ممنون جناب لیثی حبیبی.خداحفظتان کند و اموزشها ادامه یابد. سپاس.بانو مزداپور از شما هم سپاسگزاریم که مطالبمان را میخوانید اما منتظرپاسخ میباشیم.شادباشید.