باستانشناسان با شناسایی گسترهای از دوران پارینهسنگی میانه تا سدههای متاخر اسلامی در محدودهی سد «تنگ سرخ» روی رودخانۀ بَشار در جنوب یاسوج، به آثاری چون یک گسترهی پارینهسنگی، یک راه تاریخی، سه گورستان دوره تاریخی، یک دژ (:قلعه) و هشت ماندگاه کوچنشینی دست یافتند.
به گزارش ایسنا، نزدیکبه ۳۰ کیلومتر از درهی رود بشار در استان کهگیلویه و بویراحمد با این پرسش که «تاثیر پتانسیلهای زیستمحیطی و به طور کلی، عوامل محیطی و انسانی در شکلگیری استقرارگاهها و محوطههای باستانی در محدودهی مورد بررسی چگونه است؟» و با هدف «شناسایی هرگونه شاهدی از استقرارهای باستانی انسانی» پیمایش و کاوش شد. مهمترین اهداف بررسی باستانشناختی این محدوده، تکمیل پژوهشهای انجامشدهی پیشین در محور آبرسانی در مسیر قدیمی شیراز به یاسوج و شناخت تاثیر عوامل محیطی و انسانی بر شکلگیری استقرارهای محدودهی جغرافیایی مورد پژوهش بود.
حسین سپیدنامه، سرپرست هیات باستانشناسی محدوده سد تنگ سرخ در رودخانه بشار درباره جغرافیای این منطقه مورد شناسایی، گفت: چشمانداز منطقهی مورد بررسی، کوهستانی با پوشش درختان جنگلی بلوط و گیاهان مرتعی سوزنیبرگ است. مهمترین عارضههای طبیعی منطقه را کوههای پازنان و خاکلون و رودخانهی دائمی بَشار به عنوان منبع اصلی تامین آب ساکنان این منطقه، تشکیل داده است. محدودهی طرح بررسی باستانشناختی حاضر، جزو حوضهی رسوبی زاگرس است و از پهنهی زاگرس چینخورده و زاگرس بلند با ساختار بهشدت تکتونیزه تشکیل شده است.
این باستانشناس افزود: این منطقه شامل تعدادی تاقدیس و ناودیس تنگ و موازی با یکدیگر در راستای شمال خاوری و جنوب باختری با درههای ژرف است. تاقدیسها بیشتر به صورت بلندیهایی (:ارتفاعاتی) هستند که به علت فشارهای تکتونیکی زیاد، در امتداد محور خُرد شدهاند و بر اثر فرسایش از بین رفتهاند. حوضهی آبریز رودخانهی بَشار بسیار مرتفع و کوهستانی است. مقطع درهی رودخانهی بشار در نقاطی که از سازندهای سخت میگذرد به صورت V شکل و در مناطقی با سازندهای نرمتر به صورت U شکل است.
سپیدنامه اظهار کرد: در دوران تاریخی و اسلامی، این منطقهی کوهستانی افزون بر شرایط زیستمحیطی مناسب برای جوامع دامپرور و کوچندهی قبایل و طوایف کهگیلویه، به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی توانسته بود به عنوان یک کریدور ارتباطی اقتصادی ـ فرهنگی نیز نقش مهمی ایفا کند.
سرپرست هیات باستانشناسی رودخانه بشار گفت: با وجود محدودیتهایی مانند پوشانده شدن برخی محوطهها با برگ درختان بلوط و رسوبات سیلابی و واریزههای دامنهای ارتفاعات دو سوی رودخانهی بَشار، ۱۷ محوطهی باستانی از دوران پارینهسنگی میانه تا سدههای متاخر اسلامی شناسایی و بررسی شد که بیشتر در حاشیهی رودخانهی بَشار، یعنی حدفاصل تنگ سرخ تا روستای قلات قرار دارند.
او همچنین افزود: بررسیهای باستانشناختی نشان داد حاشیهی رودخانهی بَشار در چهار مقطع زمانی پارینهسنگی میانه، دورههای اشکانی ـ ساسانی، سدههای نخستین دوران اسلامی و طی سدههای متاخر دوران اسلامی مورد استفاده قرار گرفته است. آثار شناساییشده شامل یک محوطهی پارینهسنگی، یک راه تاریخی، سه گورستان دورهی تاریخی، یک قلعه، هشت ماندگاه کوچنشینی از سدههای متاخر اسلامی و دو محوطهی تاریخی با حدود دو هکتار وسعت است.
این باستانشناس افزود: پیش از انجام بررسی باستانشناختی، احتمال داده میشد شاهد غنای شواهد باستانشناختی تمامی ادوار پیش از تاریخ تا قرون متاخر اسلامی در حوضهی رودخانهی بَشار باشیم، زیرا این منطقه تمامی شرایط زیستی برای شکلگیری استقرارهای انسانی را با توجه به اهمیت هر یک از عناصر حیاتی دارا بوده است. با این وجود، شواهد باستانشناختی در تعدادی از محوطههایی که شناسایی شده بیشتر بازمانده از دورههای اشکانی ـ ساسانی و سدههای نخستین دوران اسلامی است.
سپیدنامه گفت: شواهد باستانشناختی نشان میدهد تراسهای حوزهی بالادست رودخانهی بَشار در دورههای اشکانی ـ ساسانی و نیز سدههای اولیهی دوران اسلامی مورد سکونت واقع شده است و شواهدی از فرهنگهای ادوار دیگر تا سدههای متاخر اسلامی به چشم نمیخورد. البته ممکن است استقرارهای قدیمیتر در زیر رسوبات، آبشستها و وایزههای دامنهی ارتفاعات دو سوی رودخانهی بَشار دفن شده باشد.
پیشتر، مصطفی ده پهلوان ـ رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری ـ در همایش «پژوهشهای باستانشناسی سد کانیسیب حوضه رودخانه زاب کوچک، شمالغرب ایران» درباره اهمیت کاوشهای باستانشناسی در حریم رودخانهها، با این هشدار که ساخت سد بیش از ۵۰ درصد میراث فرهنگی این سرزمین را در تهدید قرار داده است، گفته بود: بشر جایی را برای سکونت برگزید که دسترسی به منابع آب برایش آسانتر باشد. تراکم محوطههای باستانی پیشاتاریخی، تاریخی و دوران اسلامی در جاهایی در کنار همین شاخآبههای موجود در فرادست خوزستان و بخشهای مختلف ایران است و مکانی که برای ساخت سد در نظر گرفته میشود دقیقا در همین محلهاست و این یعنی بخشی که معادل بیش از ۵۰ درصد میراث فرهنگی این سرزمین است، مورد تهدید قرار گرفته، میگیرد و خواهد گرفت.