در زبانشناسی قاعدهای هست به نام قیاس. بدین معنی که ساختمان برخی واژهها با الگوگیری از واژههای دیگر ساخته میشود. برای نمونه حرف «د» در واژهی «سَردا» به قیاس از واژهی «گرما» به حرف «م» ترادیسیده است (تبدیل شده است). یا واژهی «زمی» به قیاس از «زمان» یا «آسمان»، «زمین» شده است. همچنین واژههای «تنگنا» و «نازنین» نیز ساختمانی قیاسی دارند و در بُن باید «تنگا» و «نازین» میبودند. باری، بدون قیاس ساختمان بسیاری از واژهها ریخت دیگری میداشت.
در قیاس یک ساخت الگوی ساخت واژه یا واژههای دیگر می شود. در فعل فارسی تکواژ تصریفی گذشتهساز «ید» پایهی قیاس قرار گرفته است. یعنی مصدرهایی که به «ستن»، «ختن»، «شتن»، «فتن» پایان میپذیرند میل به «یدن» دارند. به همین دلیل است که امروزه بسیاری از بُنهای زبان پارسی دو مصدر دارند. یکی اصلی و دیگری قیاسی:
رُفتن/ روبیدن
سوختن/ سوزیدن
رُستن/ روییدن
رَستن/ رهیدن
جَستن/ جهیدن
چنانکه مولانا در یکی از داستانهای مثنوی میگوید:
رفت آن مسکین و سالی در سفر/ در فِراق دوست سوزید از شَرَر
زندهیاد احمد کسروی پیشنهاد میکرد برای قاعدهمند کردن هر چه بیشتر فعل در زبان فارسی ایواز (فقط) از مصدر «یدن» بهره ببریم و برای نمونه به جای «توانستن» بنویسیم و بگوییم «توانیدن».
این فرایند در زبان کودکان بیشتر به چشم میآید. در واقع مصدر اصلی در ذهن کودک پارسیزبان «یدن» است و با گذر زمان است که از رهگذر شنیدن ساختهای دیگر را میآموزد و به کار میبرد. شاید شما هم واژههای «سوزید» و «پزید» و حتی «پختید» را از زبان کودکان تازهبهسخنآمده شنیده باشید. من خود از زبان کودکان خود «کُشتیدن» را هم به جای «کُشتن» شنیدهام!
آیا روزی خواهد رسید که همهی مصدرهای زبان پارسی به «یدن» پایان بپذیرند؟
یک پاسخ
جنا جنتی . بچه ها هرچه یاد میگیرند از بزرگترها میآموزند و تقلید میکنند. اما متاسفانه با این رویه که پیش میرویم روزی فرا خواهید رسید که به خفن گاه مقصود گذشته هم برنخواهیم گشت. 😀 چه برسد به سوزیدن و دیدن و بوییدن . باید به پریدن نامشخصی چون پرواز به ابدیت دست پیدا کنیم.
خفن گاه = معنی خفن آنرا هم نفهمیدم چه برسد به زمان خفن گویی یا خفن گاه مقصود .اما جوانان از این کلمه ی ناشناخته بیش از حد استفاده میکنند. این کلمه را یک کودک بلد نیست که بیان کند چه برسد به اینکه بزرگتری از او یاد بگیرد. شاد باشید.😂😀🙏🏼🍀