برای شروع این نوشتار بهتر است ابتدا از خود بپرسیم که به هنگام بازسازی یا بهینهسازی، برای پاسداشت ریشههای یک دیدارگاه (زیارتگاه) سپندینه، چه نکات بنیادینی را باید در نظر گرفت. شاید مهمترین نکات در این زمینه را بتوان با توجه به ارزش و جایگاه تاریخی این مکانها در روند تکامل جامعه زرتشتی پیدا کرد و این که بزرگان جامعه رو به نابودی زرتشتی از بعد از دوره چیرگی صفویان تا عهد قاجار و پس از آن و حتا تا همین بیست سی سال پیش هرگز ساختارهای اصلی و ریشهدار این مکانها را بر هم نزدند و اصالت آنها را نگه داشتند. از حدود بیست سال پیش شوربختانه دستدرازیهایی نادرست با برنامهریزیهای اشتباه در این زیارتگاهها شکل گرفت مانند تغییرات در نمای بیرونی این مکانها از جمله کاربرد سرامیک (!!) به جای سنگ تراشه یا آجر سه سانت در نمای آنها. این دگرشکلیها باعث شد ظاهر این بناهای تاریخی به هتل بیشتر نزدیک گردد تا یک دیدارگاه سپندینه (مقدس).
ابتدا باید پرسید واقعا برای نگهداری اصالت این گونه بناهای چه نکاتی را در بازسازی ها باید در نظر داشت؟
نخست این که بررسی و پژوهش ژرف پیش از بازسازی یا هر گونه تغییر، در مورد ویژگیهای تاریخی، فرهنگی و معماری برای شناخت سرگذشت بنای هر زیارتگاه لازم است. برای این کار باید برای یافتن و طبقهبندی اسناد تاریخی مانند نوشتههای قدیمی در کتابهای تاریخی یا سفرنامهها یا یادداشتها و نگارهها (تصاویر) قدیمی اقدام کرد تا از شرایط قدیمی این بناها دید بهتری داشت.
دومین موضوع حفظ سبک معماری و دقت در سازگاری با محیط طبیعی و انتخاب مواد و مصالح ترادادی یا همسان آنها البته با توجه به میزان مقاومت بیشتر با استفاده از مواد مدرن (مانند سیمان های ضد سرما و یخبندان). دقت در کاربرد سبک معماری ترادادی (سنتی) و مواد و مصالحی که یادآور ریشه و اصالت آن بنای تاریخی هستند بسیار اهمیت دارد. باید توجه داشت که در مهرازی (معماری) ترادادی بناهای زرتشتی (ایرانی) در ایران مرکزی با زمستانهای سرد و تابستانهای بسیار گرم دیوارهای ستبر (ضخیم)، نماهای آفتابگیر و استفاده از تقارن هندسی و گنبد و استفاده مناسب از نور و سایه جای ویژهای داشته است. در بنای زیارتگاهها ما زرتشتیان، به دلایل گوناگون، گهگاه برخی از این ویژگیها کمتر در نظر گرفته شدهاند که بررسی این دلایل نیز اهمیت دارد. امیدوارم در جایی دیگر به این مقوله بپردازم.
سوم، جلوگیری از هرگونه دگرگونی در طرح و آرایش ساختمان اصلی مگر به شوند ضرورت فضایی و توجه به نکتههای امنیتی یا بهداشتی و سلامت بازدیدکنندگان. به عنوان نمونه، یادم هست که در کودکی (بیش از شصت سال پیش) محیط و فضای فرورفتگی کوه در محل پیر سبز گنجایش زیارتکنندگان محدودی را داشت که در حدود سال 1350 این جایگاه با حفاری و برش کوه به فضایی درخور توجه با گنجایش دهها نفر دگرگونی یافت و یک حوضچه آب دایمی هم برای چشمه زیارتگاه بنا گردید که خود با چکهچکههای آب ویژگی آوایی یا صدایی خوشایند و آرامبخشی را به پیر داد.
چهارم، دقت فراوان برای همخوانی ساختمان و فضاهای سکونتی و بهداشتی محیط زیارتگاهها با محیط طبیعی پیرامون آن است. در واقع با توجه به این که زیستگاه طبیعی پیرامون هر زیارتگاهی برای زرتشتیان در درازای تاریخ ارزش ویژهای داشته است و همواره به آب و نور و خاک و گیاه احترام ویژه داشتهایم در اینجا هم بسیار بایسته است که به حفظ همزیستی و همخوانی فضاهای ساختمای پیرها با محیط طبیعی پیرامون توجه شود.
پنجم و شاید یکی از ارزشمندترین موارد هم توجه به نگر و اندیشه همکیشان و استفاده از خرد جمعی (که این همه از آن میگوییم و فریاد میزنیم) است با دعوت از همکیشان علاقمند و کارشناسان فنون مختلف برای همبهره شدن در چگونگی نگهداری (حفاظت) از این بناها و همچنین بازسازی و بهسازی این مکانهای ویژه.
در نهایت میخواهم نکتهای را با توجه به آگاهیرسانی و درخواست اخیر انجمن محترم زرتشتیان شریفآباد یزد برای تهیه قالی برای فرش کردن فضای داخلی پیر هریشت مطرح کنم که امیدوارم که سرپرستان گرامی آن انجمن توجه کنند. موضوع آن که هیچکدام از زیارتگاههای ما از نگر ارزش تاریخی به جز پایههای بنیادین معماری و توجه به استواری و پایداری بناها و پاکیزگی محل اصلی پیر که مکان نیایش و دعای دیدارکنندگان است و نیز بهینه بودن و پاکیزگی مکانهای بهداشتی و آمادگی برای پذیرایی از دیدارگران نیازی به انداختن فرش در داخل مکان ندارد. با توجه به اوضاع امنیت کنونی این گونه مکانها، اولا فرشها هر روز در خطر دزدیده شدن هستند و علاوه بر این اگر حتا با زیلوی ساده هم فرش شوند جوابگو خواهد بود.
این که ما با تقلید و چشموهمچشمی از زیارتگاههای سایر ادیان در کشور به اینگونه ظواهر گذرا و تشریفات و تجملات چشمنواز بپردازیم بهدرستی مخالف تعالیم اشو زرتشت اسپنتمان است که سادگی و خردورزی را پایه کار قرار میداد.
آیا بهتر نیست این گونه مخارج نادرست را صرف بهبود وضعیت مسایل دیگر زرتشتیان در یزد و شریف آباد نماییم. آیا این که زیر پای مردم در مکان سپندینه زیارتگاه به جای فرش، آجر یا خشت سفالی یا فرضا سنگ مرمر باشد آیا موجب ناخشنودی زیارتکنندگان میگردد. باز هم به نگر من بهتر است با همکیشان زرتشتی و نه فقط در شریفآباد، بلکه در همه استان یزد همخرد گردیم تا به نتیجه بهتری برسیم. فرش کردن یک زیارتگاه هیچگونه ارزشی در بالا بردن ارزش معنوی و مینوی آن مکان نخواهد شد.
دکتر داریوش مهرشاهی
دوشنبه 28 آبان 1403
13 پاسخ
با سپاس از این نوشته. سال ها پیش در «گردهم ایی انجمن ها و نهادهای زرتشتی» کارگروهی وجود داشت به نامی که اگر درست یادم باشد «بازسازی زیارتگاه ها و مکان های مقدس» بود. این کارگروه می توانست در هماهنگی و روشمند شدن «بازسازی» نه تنها زیارتگاه های اطراف یزد بلکه مکان های دیگر هم کارامد باشد. شوربختانه مانند دیگر کارگروه ها خیلی نمی دانیم آیین نامه و روشی که ارائه دادند چگونه بود و در نهایت چه شد!؟
احتمالا «بازسازی» را دست اندرکاران این مجموعه ها با «از نو سازی» اشتباه گرفته اند. یکی از ویژگی های این مکان ها «سادگی» آنها بود که در این سال ها شوربختانه به تقلید از نوع مرسوم «مجلل سازی» برای «بازدیدکنندگان» دگرگون شده است.
با تایید اکثر نظریات دکتر مهرشاهی باید اضافه کرد بزرگترین مشکل، دید توریستی و گاها درآمدزایی، به این مکانهای سپندینه است، نباید تمام زیارتگاه ها و آتشکده های کوچک و بزرگ را تبدیل به بیزنس و محل توریستی کرد. در روزهای نوروز شاهد تبلیغ برای جذب بازدیدکننده در برخی مکانهای سپندینه بودیم که جای تعجب و سوال دارد. تنها آتشکده زرتشتیان یزد که خواسته یا ناخواسته شهرت پیدا کرده و محلی برای بازدید عموم و آگهی رسانی در فرهنگ و دین زرتشتی شده کفایت میکند، بگذارید سایر مکانها برای جامعه و افراد معتقد به این مکانها باقی بماند. چه نیازی است مثلا آتشکده یا زیارتگاه محلی و مکان نیایش خصوصی همکیشان را هم محل بازدید عموم کنیم؟
در مورد بازسازی و و تعمیرات زیارتگاه هریشت ضمن احترام به خیر اندیش بازسازی باید اضافه کرد که بزرگترین مشکل در طراحی، عدم در نظر گرفتن طرح قدیمی و دو گنبدی قدیم این بنا است که بخشی از هویت آن بود. بنای جدید نه تنها هیچ سنخیتی با نمای قدیم آن ندارد بلکه با محیط اطراف نیز بیگانه است و حتی پنجره های نورگیر نیز کاملا کور و تاریک شده است و حتی در وسط روز نیز بدون نور مصنوعی امکان ورود و زیارت وجود ندارد.
چندین سال قبل هم بازسازی داخلی این بنا هویت قدیمی آن را دگرگون کرد و بدون هیچ گونه خلاقیتی با نصب شیشه به بدترین شکل ممکن تصویری جدید از زیارتگاه ایجاد کرد. اتفاقی که در نمای زیارتگاه پیرنارکی، سته پیر و چند محل دیگر هم انجام شد.
اما برای نام بردن از یک نمونه عالی و نشان دادن امکان خلاقیت و هماهنگی بی نظیر با بناها و طبیعت اطراف، باید از طراحی زیارتگاه اصلی پیرسبز در حدود 60 سال پیش یاد کرد. در تک تک المانهای آن بنا از نما تا حفاظ چشمه، پنجره ها تا تزیینات دیوار و آتشدان وسط هماهنگ و یکدست بود.
بگذریم که زیارتگاه پیر سبز نیز در چند سال اخیر دستکاری و از شکل هماهنگ خود خارج شده است. گویا افول و ضعف در تصمیم گیری، طراحی و اجرا گریبان دست اندرکاران را در سالهای اخیر گرفته است.
با بهترین درودها
داریوش جان گرامی شوربختانه با تشکیل «کمیته فنی زیارتگاهها» همه زیارتگاه ها دست خوش این دگرگونی ها شد و از قدمت زیارتگاه ها کاسته شد . برای نمونه در ستی پیر ، چار طاقی ها که نماد زرتشتیان است را به گنبدی و جالبتر اینکه دو پیران گاه کوچک که با دوده های چند ده ساله قدمت این پیرانگاه را نشان میداد کاشی کاری و مدرن !! کردن که امیدوارم در زمان مناسب خیراندیشانی پیدا شوند و دوباره به حال گذشته برگردانند .(خوشبختانه شنیده ام خراب نکرده اند و رویش را سنگ کرده اند ) . چشم و هم چشمی دامن زیارتگاه ها را هم گرفته !
خرد نگه دار همه باد
درود این فرش اندازی در زیارتگاههای تاریخی دستاندازی به ساختار اصلی بنا نیست و به عنوان جزئی از تزئینات ناپایدار محسوب میشود. همانگونه که در عکس مقاله دیده میشود از قدیم زمین مفروش است و امری نوگرایانه نیست. با این حال، فرش کردن یک زیارتگاه به تنهایی ارزشی در بالا بردن معنویت و مینو بودن آن مکان نخواهد داشت. امنیت و آسایش در زیارتگاه از اهمیت بالایی برخوردار است و میتواند به زائران کمک کند با صبر و حوصله بیشتری به امور مینوی و معنوی بپردازند. زیارتگاه باید حس آرامش و ایمنی را برای زائران فراهم کند، تا زائر تنها به فکر رهایی از زیارتگاه نباشد و با عجله آن مکان را ترک نکند. همانند یک میزبان که میهمان را در آغوش آرامش میگیرد، زیارتگاه هم برای زائران باید چنین حسی داشته باشد. فرشها میتوانند به عنوان عایق برای کفسازیهای سرد باشند زیبایی فرش میتواند حس صمیمیت و گرما بدهد صداگیر باشند و فضا را آرام کنند فرش باید مرتب نظافت و شستشو شود. فرش میتوانند منبع آلودگی باشند و باید به صورت منظم در محیط آزاد پهن شده و پاک شوند.
نصب و نگهداری و نظافت فرش یکپارچه هزینه بر است در صورت آسیب دیدن، تعمیر فرش یکپارچه میتواند سختتر و هزینهبرتر باشد. جایگزینی یک بخش از فرش ممکن است باعث تفاوت ظاهری در بخشهای مختلف شود.
از سویی فرشهای تکهای ممکن است به دلیل جابجایی و ناهماهنگی در لبهها باعث پیچ خوردن و افتادن افراد شوند. نیاز به بررسی و نگهداری مداوم برای اطمینان از ثابت ماندن هر تکه را دارد. فرش تکه ای برای زیبایی امکان ترکیب و هماهنگی با طرحها و رنگهای مختلف را دارد. در صورت آسیب دیدن یک بخش، تنها نیاز به تعویض همان بخش است و نیازی به تعویض کل فرش نیست.
نکته ای که شایسته است یاداوری کنم این است همکیشان قاب عکس و تزیینات جا مانده در منازل را به زیارتگاهها خیرات نکنند رنگ سبز در محیط استفاده نکنید روشنایی نور طبیعی و سفید خنثی بهترین رنگ هست من به شخصه با رنگ سبز به خصوص سبز زیارتگاهها که رنگ خاصی هستند دچار دلهره میشوم
چون عنوان مقاله درباره فرش اندازی بود در این مقوله دیدگاه نوشتم ولی در متن مقاله بیشتر احساس شد نویسنده تمایل داشته یک مبحث فراموش شده تفاوت نوسازی و مرمت آثار تاریخی را دوباره طرح کند تا جاییکه قبلا گزارش کارهای مرمت ها را خواندم گویا همگی با نظارت مرمت کاران میراث انجام شده ولی علم مرمت آنان به دل ما که وابستگی به گذشتگانمان قوی هست ننشسته و پریشان خاطرمان کرده و این همان بحث اولیه است که محل زیارت باید آرامش بدهد
کارهای خوب نکوست
زیارتگاه فرش خوب داشته باشد موجب آسایش
بازیدکنندگان می شود
کارهای خوب دیگر دیگران انجام بدهند
خوب است
متاسفانه این داستان نه تنها برای زیارتگاه زرتشتی بلکه ب ای تمام آثار تاریخی و ارزشمند ایران رخ داده است بسیاری از مساجد و قلعه ها و زیارتگاهی قدیمی بازسازیشان به بدترین و بی تدبیرانه ترین شکل ممکن شکل گرفته طوری که دیگر نمای تاریخی و قدیمی خود را از دست داده اند
منم دقیقا با نظر آقای مهرشاهی موافقم و اولین بار این اتفاق با زیارتگاههای کوچکتر مثل مهرایزد شروع شد و بعد هم ستی پیر. تصویر اون فضای تاریک و روحانی و بافت قدیمی ستی پیر همیشه مثل یک افسوس با منه. در هیچ کجای دنیا هیچ دین و ایینی با بافت تاریخی مراکز مذهبیشون همچین جنایتی انجام نداده اند که ما زرتشتیان با زیارتگاهامون انجام دادیم
با درود خدمت همه عزیزانی که نظریات و دیدهای خویش را روانه کردند. من شخصا از همه این نظریات می آموزم و نکته های تازه و مفیدی یاد می گیرم. هر کدام از این نگرها و اندیشه ها هم در جای خود می تواند به ما و همه همکیشان در حفظ زیبایی آرامش بخش و نگهداری ارزش های ویژه این زیارتگاه و زیارتگاه های دیگر کمک باشد. از همه دوستان سپاسگزارم. از دوست آشنا به خاطر یادآوری های دقیق در باره نکات مثبت و منفی استفاده از فرش در مکان زیارتگاه هم سپاسگزارم. تندرستی باد
با درود
امیدوارم دوباره خیراندیشانی پیدا شوند و زیارتگاه ها را بصورت سنتی اولیه باز گردانن . ایدون باد . ایدون ترج باد
املای نوشته نشده غلط ندارد.
حال باهرهمت و تلاشی برای بهتر شدن باشد نیکوست
همان طور در کتاب گاتها از فرشکرد(به روز شدن)طبق نیاز روز جامعه پیش رویم
املای ننوشته نیست
فرش یکپارچه در شاه ورهرام ایزد شریف آباد انجام شده در یک نیایشگاه محلی
در حال سرایت به همه زیارتگاههای عمومی هست
پیرسبز هم شامل فرش یکپارچه میشود؟
راههای رسیدن به فرشکرد (به روز شدن) بسیار هست فرشکرد باید تازه و تاثیرگذار باشد
فرش انداختن به روز شدن است؟
باز جای شکرش باقیست انجمن با فراخوان همیاری این خبر را داد که میخواهد فرش یک پارچه بیاندازد و ما را مقابل کار انجام شده نگذاشت مانند نصب دوربین مداربسته و دزدگیر که نمای زیارتگاهها را نازیبا کرده نمیدانم این فرشکردها در آیین نامه مرمت آثار تاریخی چگونه تفسیر شده
با درود دوباره. سپاس از هم اندیشان برای بیان نگر و دیدهایشان. نمی خواهم به گونه رویاروی و پاسخ در پاسخ جواب دهم ولی ناهید بانوی گرامی از فرشکرد و املای نانوشته گفتند و دوست همکیش دیگر در این باره توضیح یا پاسخی زیبا روانه کردند. در مورد امور اجتماعی و به ویژه در هازمان زرتشتی خوشبختانه املاهای بسیار نوشته و کار شده است ولی گاه بدون استفاده درست از روش های درست علمی و هم اندیشی مناسب. در باره موضوع فرشکرد هم که ناهید بانو یاد کردند جای بحث و گفتگوی بسیار است که اصولا فرشکرد چیست و چگونه انجام می شود؟ آیا هر گونه تغییر به شکل ظاهری نو را می توان فرشکرد نامید؟ ماهیت مینوی و معنوی فرشکرد بسیار ارزشمند است تا ماهیت ظاهری و دنیوی آن. اما همان طبیعت یا ماهیت مینوی هم دقیقا با انجام بهسازی و بازسازی جسمی و روحی و محیطی انجام پذیر است به شرط آن که اصالت و ریشه موضوع فراموش نگردد. در این باره اینجا بیشتر جای بحث نیست.
درود
بشخصه با بازسازی ستی پیر کاملا موافقم و دوده و چربی و جرم ناشی از عدم نظافت در طول سالها برای من به معنای قدمت و اصالت و روحانیت فضا نیست. مخصوصا وقتی دم از پاکی میزنیم. اما با اینکه بخواهیم مثل یک فضای تفریحی با مکانهای مقدس برخورد کنیم و مثل آتشکده شریف آباد فرش یکدست قرمز پهن کنیم و فرش های ماشینی دستباف که دهش خیراندیش آن بود را جمع کنیم موافق نیستم.