از شمار کتابهایی که دربارهی شاهنامه منتشر شدهاند باید از اثری راهگشا یاد کرد که خواننده را با درونمایهی شاهنامه و جهاننگری فردوسی، آشنا میکند. این کتاب که به شیوهای دلآویز و نثری استوار نوشته شده است، «بیا تا جهان را به بد نسپَریم» نام دارد و از نوشتههای دکتر احمد کتابی، استاد دانشگاه و عضو هیات علمی پژوهشکدهی علوم انسانی است. عنوان فرعیای کتاب: «گفتارهایی دربارهی رواداری، جنگ وصلح، خِرد، دانش، جبر و اختیار و اقتصاد از دیدگاه فردوسی» است که گویای آنچه است که خواننده علاقهمند به شناخت ژرفبینانهی شاهنامه با آن آشنا خواهد شد.
کتابِ «بیا تا جهان را…» شش گفتار، و هر گفتار چندین فصل دارد.
گفتار نخست: مدارا از دیدگاه حکیم توس
گفتار نخست کتاب «مدارا از دیدگاه حکیم توس» عنوان گرفته است و خواننده را متوجه چنین نکتهای میکند که: سرتاسر شاهنامه فراخواندن آدمی به فروتنی، خاکساری، انساندوستی، پاسداشت خِرد، پایبندی به دادگری، گرایش به ستمستیزی است و نیز خطاپوشی و بخشندگی و بردباری (یا: تحمل). نویسنده، برای نشان دادن جایگاه چنان مفاهیم والایی در شاهنامه، نمونههای درخور تأملی از بیتهای شاهنامه را با توضیحاتی راهگشا آورده است تا خواننده دریابد که فردوسیِ حکیم چگونه آدمی را از از غرورِ برخاسته از قدرت، غرور دارایی و مالاندوزی، غرور دانشفروشیِ نابجا و بسیاری از نکوهیدههایی که جان و روان آدمی را میکاهند، پرهیز داده است. افزون بر اینکه نویسندهی اثر، «انساندوستی» را از بارزترین ویژگیهای شاهنامه برشمرده و تأکید داشته است که: اندیشههای فردوسی «مناسبترین و مساعدترین زمینه و بستر را برای گرایش به مدارا و تساهل فراهم میکند» (رویهی 28 کتاب).
از دیگر جلوههای درخشان شاهنامه که نویسندهی دانشمند کتاب خواننده را متوجه آن میسازد، این نکته است که آنچه به شهریاران شاهنامه «مشروعیت» میبخشد، «دادگری» است و فردوسی از خِردورزانی است که «مُهر باطل» بر اندیشهی «دیکتاتور مصلح» زده است (رویهی 46) چرا که فردوسی «استبدادورزی و خشونتگرایی» را به هیچ روی روا نمیبیند و هواخواه مدارا و آزاداندیشی (تساهل) است.
گفتار نخست کتاب که با چنان سخنان اندیشهبرانگیزی نوشته شده است، دو فصل دارد، با عنوانهای: «انگیزهها و زمینههای مساعد مدارا و تساهل» و «شاخصهای مربوط به مظاهر و نتایج مدارا و تساهل».
گفتار دوم: جنگ و صلح از نظر فردوسی
گفتار دوم کتابِ «بیا تا جهان را…»، «جنگوصلح از نظر فردوسی» نام دارد. در این بخش، نویسندهی دانشور کتاب گوشزد میکند که هرچند فردوسی در حماسیسرایی و توصیف جنگها و هماوردیها، توانایی چیرهدستانهای دارد، اما «با جنگ و خونریزی مخالف است و توسل بدان را جز در مواردی خاص و تحت شرایطی معین، جایز و مشروع نمیداند» (رویهی 64). چهرهها و شخصیتهای نامدار شاهنامه نیز با همهی دلیری و جنگجویی، «مظهر و نماد بارز مسالمتگرایی و صلحجویی بهشمار میروند» (رویهی 65). به سخن دکتر کتابی، آن مایه از انساندوستی و صلحجویی، بازتابی از اندیشههای خودِ فردوسی است (رویهی 67) و فردوسی بارها، از زبان شخصیتها، «بر بیفرجامی جنگ و احتمال منجر شدن آن به منازعات و انتقامجوییهای متوالیِ بعدی، تأکید کرده است» (رویهی 71). با اینهمه، نویسنده این را نیز یادآوری میکند که در اندیشهی فردوسی، در پارهای موارد، جنگ روا و جایز است. آن موارد –آنچنان که نویسندهی کتاب اشاره کرده است- چنین است: دفاع از کیان و دفع دشمن؛ حفظ ناموننگ و مقابلهی خیر با شرّ (شرّستیزی). بخش پایانی گفتار دوم نیز دربارهی آیینها و محدودیتهای جنگ از دیدگاه فردوسی است.
گفتار دوم کتاب دربردارندهی آموزههای ارجمندی برای جهان آشوبزدهی کنونی ما است.
گفتار سوم: شاهنامه یا خِردنامه؟
سومین گفتار عنوان «شاهنامه یا خِردنامه» گرفته است. این گفتار به بحثِ جایگاه خِرد در شاهنامه اختصاص یافته است و در آن از نشانههای خِرد و خِردورزی، اندرزها و توصیهها دربارهی خِردورزی و ثمرهها و پیامدهای آن، سخن آورده شده است. به باور نویسندهی کتاب: «حکیم توس، خِرد را سرآمد همهی نیکیها و سرچشمهی تمام والاییها و شایستگیهای انسانی و اخلاقی میشناسد» (رویهی 99). سپس در ضمن نکتههای بسیار، با آوردن بیتهایی از شاهنامه، یادآور میشود که خِرد در شاهنامه «منشاء رهایی و آزادی است» (رویهی 104) و «خِردمندی با جنگاوری و کینهتوزی سازگار نیست».
گفتار چهارم: جایگاه دانش نزد حکیم توس
در این گفتار نیز خواننده با بیتهایی از شاهنامه روبهرو خواهد شد که در آن جایگاه دانش را در اندیشهی فردوسی نمایان میسازد. نویسنده، برای دست یافتن به چنین خواستی بیتهایی از شاهنامه را در ذیل عنوانهایی از اینگونه آورده است: ارج و منزلت دانش و دانشیمرد، سلسله مراتب دانش، ویژگیهای دانش، آثار دانش (به این معنا که دانشورزی چه بهرهمندیهایی دارد) و ارتباط دانش با دیگر زمینهها.
گفتار پنجم: جبر و اختیار از نظر فردوسی
در این گفتار، از «جبر یا اختیار» آدمی، که همواره در نزد اندیشهورزان کهن ایران بحثبرانگیز بوده، یاد شده است. نویسندهی کتاب بر این باور است که فردوسی میان این دو (:جبر یا اختیار)، اغلب جانب «جبر» را میگیرد و «جبراندیش یا دستِ کم متمایل به جبرباوری» است (رویهی 139). هرچند بیتهایی در شاهنامه میتوان یافت که «مخالف جبراندیشی» تواند بود (از رویهی 154 ببعد).
گفتار ششم: اقتصاد و معیشت در شاهنامه
دکتر کتابی در آغاز این گفتار یادآوری میکند که هرچند اقتصاد دانشی نو و پیوسته با سدههای اخیر است، اما ریشههایی کهن دارد. در شاهنامه نیز به نمونههایی پرداخته شده است که از رهگذر آن میتوان دیدگاه فردوسی را دربارهی اقتصاد و گذران زندگی، دریافت. آن موارد چنیناند: اختلاف طبقاتی، ارزش (که مفهومی اقتصادی است)، امنیت اقتصادی، بازار، تقسیم کار (بهرهمندی از تخصص)، توزیع ثروت و بسیاری نمونههای دیگر که در این گفتار بدانها توجه شده است و بیتهایی از شاهنامه نیز برای استوار داشتن سخن آورده شده است.
خواندن کتاب ارجدار «بیا تا جهان را به بد نسپَریم»، پیشنهاد ما به آنهاییست که خواستار آگاهیهای ژرفبینانه دربارهی شاهنامه و جهانبینی فردوسی هستند. این کتاب را انتشارات روزنامهی اطلاعات، در 247 رویه و با تیراژ 500 نسخه چاپ و منتشر کرده است.
2 پاسخ
چه خوب. چگونه می توان این کتاب را خریداری کرد؟
کتاب “بیا تا جهان را به بد نسپریم” را میتوان از مرکز فروش انتشارات اطلاعات خریداری کرد، به این نشانی: خیابان انقلاب، روبهروی سردر دانشگاه تهران. (یا سایت انتشارات روزنامه اطلاعات).