امروز رام ایزد از ماه سپنتاآرمیتی سال 3757 زرتشتی، نَبُر، واپسین روز پرهیز از خوردن گوشت، پنجشنبه 15 اسفندماه 1398خورشیدی، پنجم مارچ 2020 میلادی
هفته منابع طبيعی تجديد شونده در ايران، از 15 تا 22 اسفند نامگذاری شده و نخستين روز اين هفته، روز درختكاری است.
کاشتن گیاه و درخت هم از قدیم در ایران رواج داشته است، چنانکه از خویشکاری هر فرد زرتشتی است که به هنگام زایش فرزند خود یک نهال (غالبا در خت سرو) را بکارد و درخت را به نام فرزند خود بنامد. همراه با بزرگ شدن نهال و درخت، فرزند هم بزرگ و برومند میشد. این اندیشه هنوز هم در بین زرتشتیان رایج است. در تاریخ آمده است که ایرانیان از آغاز دوستدار درختکاری بودهاند و در ایران بوستانها و باغهای آبادان بسیاری بوده است. ریشه این کار را می بایست در فرهنگ وحیانی ایرانیان جست.
پاسارگاد، پایتخت کوروش، پایتختی در میان باغ سلطنتی یا در پردیسهاست که کاوشهای باستانشناختی، سیستمی از آبیاری با استفاده از جویها و حوضچه را در آنجا نشان دادهاند. پاسارگاد کهنترین باغ ایرانیست. این باغ چهار کرت دارد که با فضای موجود ساختار یکپارچه ای ایجاد کرده است. آب گذرهای مستقیمی باغ را تقسیم کردهاند و در واقع یکی از بنیادیترین عوامل باغهای ایرانی یعنی «چهار باغ» در این باغ دیده میشود. الگوی چهارباغ از ماندگارترین اندیشههای هخامنشی است که همچون چهار نهر بهشت در باغسازیها و اندیشههای پس از خود تأثیر نهاد. فردوسی در شاهنامه از باغها و مرغزارهایی سخن میگوید که در پیرامون آتشکده فیروزآباد وجود داشته و وابسته به این معبد بودهاند. در قسمت شرقی این عمارت باشکوه حوضی بود که آبهایی که از کوه جاری میشد از راه نهری به طول هفت تا هشت کیلومتر در آن میریخت. کاخهایی که فردوسی به آنها اشاره میکند همان کاخهای «قصر شیرین» هستند که به فرمان خسرو پرویز در گذرگاه اصلی که دشت بین النهرین را به فلات ایران میپیوست، ساخته بودند و به روایت یاقوت حموی، در آنها باغها و کوشکهای تفریحی، آبهای روان، باغ حیوانات و مرغزارهایی بوده که در آنها کمیابترین حیوانات آزادانه میزیستهاند و شکارگاهی برابر با یکصد و بیست هکتار در پیرامون آنها بوده است. کاخی که هنوز «عمارت خسرو» نامیده میشود، شامل عمارتهای دولتی و خصوصی شاه بود. کاخ در مرکز این «پردیس»، روی یک ایوان ساخته شده بود با دو راهپله قرینه مانند پلکان بزرگ تخت جمشید.
پردیسهای ایرانی
نزدیک به سه هزار سال پیش، پیرامون خانههای بیشتر ایرانیان را باغها احاطه کرده بودند و واژه پردیس به همان باغهای پیرامون خانهها گفته میشده است. این شیوه برای سایر ملل نیز سرمشق شده و به دنبال آن این واژه فارسی به دوردستها رفته است. به طوری که امروزه در زبانهای یونانی و فرانسوی و سامی و دیگر زبانها نیز با تغییرات و دگرگونیهایی به کار برده میشود. امروزه این واژه در زبان یونانی به صورت Paradeisos به معنی باغ، و در زبان فرانسه به صورت Paradis و در زبان انگلیسی به صورت Paradise به معنی بهشت کاربرد دارد. نام دیگر این فضای سرسبز و دلانگیز باغ است. ایرانیها از قدیم به ساختن باغها و باغچه در حیاطها و دور و بر بناها علاقه خاصی داشتهاند. شاید خاطره میهن اصلی و خاستگاه قوم آریا منشاء این علاقه بوده است. فرمانروایان شهرهای داخل ایران یا شهرهای قلمرو ایران در خارج، همه ملزم به ساختن چنین باغچههایی بودهاند، مثلاً یکی از این پردیسها در تخت جمشید بود که خشایارشاه در هنگام برشمردن نام بناهایی که ساخته، از آن یاد کرده است. واژه پردیس به معنای بهشت، در زبان عربی به “فردوس” و در زبانهای دیگر به “پارادایز” تبدیل شده است.
در سرزمین ما ایران، از روزگاران باستان، درخت، سپندینه شمرده شده است و اشوزرتشت درختکاری و آبادانی زمین را کرداری نیک میدانسته است.
در کتاب وندادید آمده است که زرتشت از اهورامزدا میپرسد که:«ای آفریننده جهان! مینوی چه کسی زمین را بیشتر خوشحال میکند؟»
اهورامزدا پاسخ میدهد: «کسی که بیشترین مقدار کشت کند و بیشترین مقدار درخت بکارد و علوفه سبز تولید کند و زمین را سیراب سازد. »
اهمیت توجه به محیط زیست و درخت کاری برای زرتشتیان و اعتقاد به چهار عامل آفرینش در میان زرتشتیان بسیار قوی است و پدر و مادرها کمک میکنند فرزندانشان به این اصول توجه کنند. کودکان و نوجوانان زرتشتی میدانند که آنچه که امروز کاشته میشود، برای فردای آنهاست.
و ما چه باشیم و چه نباشیم برای فرزندان و نوادگانمان این نهال ها را میکاریم. کودکان زرتشتی چه در مدارس و چه در آموزشهایی که به آنها میدهیم میآموزند که محیط زیست چقدر برای ما مهم است.
ترا روز رام از جهان رام باد
همان باد را با تو آرام باد
واژهی رام به معنای آرام، خوشحال، مطیع آمدهاست و هنوز هم این واژه به همین صورت یا به صورت رامش در معنی صلح و شادی و سازش به کار میرود. ایزد رام در آیین مزدیسنی، پاسدار و موکّل روز بیست و یکم هر ماه خورشیدی است و در اوستا با صفت «بخشندهٔ چراگاه و اغذیهی خوب» از وی یاد شدهاست. همچنین در این آیین گل خیری زردرنگ به این ایزد ویژه شده است.
رام یا ایزد رام، که در اوستا به صورت رامه یا رامن آمده و در زبان پهلوی به صورت رامشن یا همان رام خوانده شدهاست، در آیین زرتشت یکی از ایزدان یا فروزهی در خور نیایش است. این ایزد که آن را وای وه نیز گفتهاند، بر روز بیست و یکم هر ماه که آن را رام روز مینامند، موکّل است. چهارمین روز نَبُر یا پرهیز از خوردن گوشت است.
در کنار بهمن (وهمن یا وهومانا از امشاسپندان) سه دستیار او قرار میگیرند که نخستین آنها ماه، دومین گؤشورون و سومین رام است که قرینهٔ وای محسوب میشود و در زندگی بعد از مرگ نقش خاصی را ایفا مینماید. در واقع در زندگی پس از مرگ، رام به ارواح نیکوکار و عادل مدد میرساند تا مشکلات و موانع را پشت سر بگذارند. رام یکی از جنبههای زمان نیز به شمار میرود او نخستین پزشک مینوی است که چاره و درمان دردها به دست او سپرده شده است.
فردوسی میسراید:
ترا روز رام از جهان رام باد
همان باد را با تو آرام باد