امروز آسمان ایزد از ماه سپنتاآرمیتی سال 3757 زرتشتی، چهارشنبه 21 اسفندماه 1398خورشیدی، 11 مارچ 2020 میلادی
نظامی گنجوی (ابو محمد الیاس) در مارس 1209 میلادی (به نوشتهی بسیاری از تاریخنگاران 12 مارس برابر 21 اسفند) دیده ازجهان فروبست.
نظامی گنجوی، شاعری داستانسرا و متخصص مثنوی داستانی بود. لیلی و مجنون، خسرو و شیرین، خمسه، هفت پیکر و اسکندرنامه از جمله آثار این شاعر نامدار ایرانی هستند. وی که شهرت از شهر گنجهِ قفقاز برده مردی گوشهگیر بود که امیران زمان خود را مدح نگفت. نظامی مَدح شاهان، امیران و مقامات وقت را گفتن؛ دروغ و چاپلوسی و نوعی گناه میدانست. وی در این زمینه گفته است:
چو نتوان راستی را درج کردن ــــــ دروغی را چه (چرا) باید خرج کردن
این شعر گنجوی که به انگلیسی و زبانهای اروپایی دیگر ترجمه شده در مقدمه کتابهای درسی «خبرنویسی» درج شده و با استناد به آن به کسانی که بعدا «خبرنویس» می شوند گوشزد میشود که اگر نتوانند حقیقت یک رویداد را بنویسند بهتر است که از آن بگذرند تا مطلب نادرست و ناقص بنویسند و بخورد مخاطب دهند. مخاطب خریدار خبر است و نباید به او کم فروشی کرد.
نظامی که به گفتهی خودش از یک پدر پارسی و یک مادر کُرد به دنیا آمده بود از زادگاه خود شهر گنجه، جز یک سفر و گویا به تبریز خارج نشد. داستانهای دوران ساسانیان و تمدن و فرهنگ ایرانیان زمینهساز نظامی در تنظیم خسرو و شیرین و هفت پیکر (بهرام نامه)، مخزن الاسرار، و … بوده اند. دیوان رباعیات، غزلیات و قصاید نظامی در ادبیات فارسی جایگاه ویژه دارد . وی بمانند فردوسی در اعتلای ایران و فرهنگ ایرانی تلاش بسیار کرد که از این بیت او پیداست:
همه عالم تَن است و ایران؛ دل ــ نیست گوینده زین قیاس؛ خجل
چونکه «ایران» دل زمین باشد ــ دل ز تَن بِه بوَد، یقین باشد
مَیَنگیز فتنه مَیَفروز کین ــ خرابی مَیاوَر در ایرانزمین
برای این که بعدا به نظامی ایراد گرفته نشود که چرا دربارهی اسکندر که میهنش را اشغال نظامی کرد سخن گفته است، وی او را در کتاب خود به عنوان یک حکیم و مردی دانا توصیف کرده، نه یک فاتح و نظامی (جنگجو).
آسمانروز ای چو ماه آسمان
باده نوش و دار دل را شادمان
بیستوهفتمین روز از هر ماه در گاهشمار مزدیسنی آسمان نامیده میشود. آسمان از آفریدههای اهورایی و ایزد نگهدارندهی سپهر. واژهی آسمان در اوستا به صورت اسن، اسمن، در پارسی میانه و در پازند به صورت آسمان آمده است. این واژه در اوستا به چم (:معنی) سنگ نیز به کار رفته است. آسمان نخستین آفریدهی اهورامزدا پیش از جهان مادی است که آغاز و انجام آن نادیدنی است. (یشتها فروردین یشت بند۳) و در اوستا ستوده شده است.آفرینش دیگر پدیدهها با آسمان در پیوند است. به این معنی که اهورامزدا از گوهر آسمان آب و از آب زمین را آفرید. و به یاری آسمان شادی را آفرید. “که در دوران آمیختگی که ”روزگار ماست” آفریدگان به شادی زندگی کنند. ایرانیان باستان آسمان را هفت پایه میدانستند. نخست ابر پایهی دیگر سپهر اختران، سه دیگر ستارگان آلوده نشده، چهارم بهشت که ماه بدان پایه ایستد، ششم گاه امشاسپندان، هفتم روشنایی بیکران که جای اورمزد است. در برخی منابع برای آسمان فقط سه پایه، ستاره پایه و ماه پایه و خورشید پایه نام برده شده است اما در ادبیات پهلوی از هفت طبقهی آسمان یاد شده است. همکاران آسمان، شهریور، خور و مهر و انارم ”انغر روشن ”میباشند.
آسمان نخستین گیتیایی اهورامزداست و در گهنبار میدیوزرم آفریده شده است. آسمان از آفریده های بسیار زیبا و ستودنی اهورامزداست. آسمان برای ایرانیان باستان سرچشمه نور و گرمای خورشید بوده و همان گونه که خورشید نیایش می شده، آسمان هم ستوده می شده است.
در شاهنامه آمده است:
« مه بهمن و آسمان روز بود / که فالم بدین نامه پیروز بود».
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
آسمانروز ای چو ماه آسمان / باده نوش و دار دل را شادمان
جان ز باده شاد کن زیرا که عقل / باده را بیند همی شادی جان
هر زمان باده خور ای تازه چو گل / تازه کن شادی به باده هر زمان