روزنامهی اطلاعات در ویژهنامهی نوروزی خود که دوشنبه ۲۴ اسفندماه ۱۳۹۵ خورشیدی چاپ شد، گفتوگویی با موبد اردشیر خورشیدیان، فرنشین انجمن موبدان ایران انجام داده است. متن این گفتوگو که از سوی وجیهه تیموری انجام شده را در زیر میخوانید:
بررسی باورهای ایرانیان درباره «آتش» و «جشنهای آتش» در گفتوگو با رییس انجمن موبدان تهران
در پایان هرسال و در فصل زمستان، دو جشن بزرگ با آتشافروزی و به صورت گروهی میان ایرانیان برگزار میشود. یکی جشن سده در بهمن ماه است و دیگری چهارشنبهسوری در آخرین چهارشنبه سال. از آنجایی که بسیاری افراد گمان «آتشپرستی» درباره این دو جشن دارند، یا با بیاطلاعی و برپایی نادرست این مراسم، خطرات بسیاری متوجه خود و دیگران میکنند، برآن شدیم تا با موبد موبدان ایران، دکتر اردشیر خورشیدیان گفتوگو کنیم و اصل ماجرا را از زبان وی جویا شویم.
جلسه پرسه
صبح یک روز پرسه همگانی، به انجمن موبدان میرویم. در مراسم مینشینیم و زنان و مردان سپیدپوش را که یکییکی میآیند و روی صندلیها مینشینند، میبینیم و به سخنان موبد خورشیدیان گوش میدهیم.
یاد توصیف مجلس تعزیت سلطان محمود در تاریخ بیهقی میافتم: «امیر دیگرروز بارداد با قبایی و ردایی و دستاری سپید، و همه اعیان و مقدمان و اصناف لشكر به خدمت آمدند، سپیدها پوشیده، و بسیار جزع بود.» همچنین در مراسم عزاداری برای خلیفه القادربالله آمده است: «و امیر ماتم داشتن ببسیجید و دیگرروز كه بارداد با دستار و قبا بود سپید و همه اولیا و حشم و حاجبان با سپیدآمدند. و رسول را بیاوردند تا مشاهد حال بود.»
ضمن این که هنوز هم در افغانستان پوشیدن لباس سفید در مراسم پرسه (تعزیت) متداول است.
باری، پس از پایان یافتن مراسم، به همراه موبد خورشیدیان راهی میشویم تا در اتاقی خلوت با هم گفتوگو کنیم.
وی، قبل از این که به آتش و ریشه باورهای مربوط به آن بپردازد یک توضیح مقدماتی دارد و با تاکید میگوید: عموم مردم گمانشان این است که جشن آتش، مخصوص زردشتیان است و ما آتش را عبادت میکنیم. در نتیجه من مجبورم برگردم به پیش از ظهور اشوزرتشت و مقدمهای درباره کشف آتش بگویم و پس از آن باورهای نادرست درباره جایگاه آتش میان زردشتیان یا برگزاری غلط جشن آتش را تصحیح کنم. اما این توضیحات من به معنای تبلیغ آیین زردشتی نیست. چرا که بر این باوریم همه ادیان و همه پیامبران آمدهاند تا مردم را به خدا نزدیک کنند نه به خودشان و فضای یکتاپرستی و یکتایی ایجاد کنند و دل ها را به هم نزدیک کنند و جدایی ها را از بین ببرند و پیامشان این است که به شناخت خدا و انسانیت برسید نه این که فقط زردشتی شوید یا فقط مسیحی شوید یا فقط مسلمان شوید یا فقط کلیمی شوید و خدا و انسانیت را فراموش کنیم …
کشف آتش
در باور ما زرتشتیان خداوند (نام خداوند در میان ما اهورامزداه است به معنی ابردانای هستیبخش) همانند نور است. ما خدا را شیدان شید یا نورالانوار میدانیم و میگوییم همان طور که نور همه جا هست خداوند هم در همه هستی در جریان است. در قرآن کریم هم آمده است: الله نور السماوات والارض. به بیان دیگر خداوند نورالانوار است و نقطه وحدت همه عالم است. بر این اساس «آتش» که بزرگترین کشف بشر است و پیش از زرتشت کشف شده است، به صورت نماد یا هویت دینی و پرچم زرتشتیان انتخاب میشود.
فردوسی کشف آتش را به دوره پیشدادیان و زمان هوشنگشاه، هزارهها پیش از ظهور اشوزرتشت نسبت میدهد که روزی هوشنگ شاه در دامنه کوه ماری دید و سنگ برگرفت و به سوی مار انداخت و مار فرار کرد، اما از برخورد سنگها جرقهای زد و آتش پدیدار شد.
با کشف آتش زندگی بشر دگرگون گشت. روشنایی آمد و شب هم قابل استفاده شد، غذا پختن را یاد گرفت، فلزکشف شد و … طوری که امروزه بدون استثنا چیزی نمییابید که در پروسه تولید آن، آتش یا نور و گرما دخیل نباشد.
بشر به نشانه قدرشناسی از این نعمت، آتشکده ها ساخت تا نور و گرمای آتش را حفظ کند و نگذارد خاموش شود. پس احداث آتشکدهها هم مربوط به دوران قبل از اشو زرتشت است و به ویژه تا پیش از پیدایش کبریت، برپایی و حفظ آتشکده خیلی مهم و به درد بخور بوده است. در یزد تا همین صدسال پیش مردم آتش در خانه نگه میداشتند و کنایه «اجاقت گرم باشد» به معنی «روزگارت بر وفق مرداد باشد» یا «زندگیات رو به راه باشد» از همینجاست. یا وقتی میگفتند «فلانی اجاقش کور است» یعنی «زندگی بیثمری دارد». خلاصه زندگی مردم به آتش وابسته بوده است. یا چراغ که روشن میشود صلوات میفرستند.
پس از دوران اشوزرتشت دو کار درباره آتش و آتشکده انجام شد: یکی این که یک طرف آتشکده را بستند تا دور آتش نگردند و حالت طواف نشود. در نتیجه اگر شما همین الان بروید آتشکده می بینید که این گونه است. یشتخانه سه طرفش باز است و عروس و داماد هم که میآیند سه طرف آتش دور میزنند و برمیگردند و طواف نمیکنند که حالت نیایش نداشته باشد.
دوم این که آتش قبله زرتشتیان نیست. قبله ما نور است. ما خدا را نور می بینیم و آتش هم، چون نور میدهد برای ما قابل ستایش است؛ مثل هرچیز خوب دیگری که آن را ستایش میکنیم و مورد تحسین و احترام قرار میدهیم. پس ما آتش را ستایش میکنیم نه نیایش یا پرستش در معنای امروزی.
موبد خورشیدیان در ادامه این صحبتها به واژه «پرستش» نیز اشاره میکند که در زبان اوستایی به معنایی مراقبت از چیزی است و «پرستار» از این ریشه است و آتشپرست در این معنا یعنی نگاهبان و نگاهدار آتش. به باورما کس سی می تواند خود را خدا پرست بداند که از آنچه که خداوند در اختیار بشر گذاشته است، به جا و به اندازه بهره گیری کند. اما از آنجا که این واژه در زبان پارسی دری، معنای عبادتکردن و نیایش یافته است، کاربرد «آتش پرست» در زبان امروز این خلط معنایی و شبهه را ایجاد میکند که باید تصحیح شود.
آتشبند (نگاهبان آتش در آتشکدهها) کارش این است که نگذارد آتش آتشکده خاموش شود. آتشِ روز، شعله دارد و آتشِ شب را زیر خاکستر نگه میدارد.
شعله روشن آتشکدهای که در آتشکده تهران قرار داد. یکی از همین شعلههای از دیرباز روشن است که حدود دو هزار و پانصد سال است خاموش نشده است و از فرنبغ شیراز که در حقیقت حوزه علمیه زرتشتیان بوده، برده میشود به کوهی به نام شگفتیزدان در اطراف یزد و موبدان آنجا حدود هفتصد سال بدون این که بچههایشان خبر داشته باشند از این آتش پاسداری میکنند. در دوره قاجار این پرچم را می آورند میبد بعد یزد بعد تهران و از اینجا هم شعلهای به اصفهان میبرند.
آتش معنوی
آتش حکم پرچم و نشانه است نه قبله. همانطور که قبله مسلمانان کعبه است و قبله یهودیان بیت المقدس، قبله زرتشتیان نور است. موبد خورشیدیان در تأیید این موضوع مثال میزند: شما وقتی وارد شهری میشوید می پرسید قبله کدام سمت است. ولی ما وقتی وارد شهری میشویم نمی پرسیم آتشکده کجاست؟ زیرا آتشکده قبله ما نیست. ما فقط در آتشکده رو به آتش می ایستیم. طوری که پشتمان به خورشید نباشد. یعنی ما همواره رو به بزرگترین منبع نور میکنیم چون قبله ما نور است.
پس آتش پرچم ماست و همان طور که پرچم تکه پارچهای است منقش. ولی قابل احترام برای همه و آتش زدن یا توهین به آن تکه پارچه در واقع توهین به کسانی است که هویتشان به آن پرچم گره خورده است، استفاده نادرست از آتش. یا عبادت کردن آتش به جای یکتاپرستی نیز توهین به حساب میآید.
وی در ادامه به پنج نوع آتش در باور زرتشتیان اشاره میکند و میگوید: یک آتش مادی داریم که در جهان بیرون است و با چوب و صندل میسوزد و موبد شبانه روز آن را روشن نگه میدارد و چهار آتش مینوی(معنوی) داریم که در درون ماست: آتشی که گرما بخش وجود ماست، نور دانش، آتش عشق و همزوری و آتش فرهی که همان نور خدایی است که در وجود همه هست و ما را مرتب به سوی بالا و خود خدا می برد و فرزانه و فرهیخته میکند و در قرآن هم بدان اشاره شده است.
ما وظیفه داریم دانشهای نیک بیاموزیم، تنمان را سالم نگه داریم، به هم عشق بورزیم و به سمت راستی و نیکی برویم و بدین ترتیب نور و آتش درونمان را زنده نگهداریم و مرتب بسوی بالا برویم.
جشن سده
حالا که جایگاه آتش و دلیل احترام و توجه ما به آتش مشخص شد، خوب است برویم سراغ جشنهایی که با آتش افروزی برپا میشوند. مهمترین این جشنها «سده» است؛ جشن گرامیداشتن روز کشف آتش.
موبد خورشیدیان در این باره چنین توضیح میدهد: چهل روز پس از جشن شب چله، روز مهر از بهمن ماه در تقویم زرتشتی (برابر با 10 اُمِ بهمنماه) و در چله زمستان، جشن سده، به پهلوی «سَت» یا «سده سوزی» برگزار میشود که جشنِ پیدایشِ آتش است و با آتش افروزی بر بام خانه یا بلندای کوهستان همراه است و به قول عنصری:
سده جشن ملوک نامدار است
ز افریدون و از جم یادگار است
زمین گویی تو امشب کوه طور است
کزو نور تجلی آشکار است
گر این روز است شب خواندش نباید
و گر شب روز شد خوش روزگار است
همانا کاین دیار اندر بهشت است
که بس پرنور و روحانی دیار است
فلک را با زمین انبازی آمد
که رسم هر دو تن در یک شمار است
همه اجرام آن ارکان نور است
همه اجسام این اجزای نار است
اگرنه کان بیجاده است گردون
چرا باد هوا بیجاده بار است
چه چیز است آن درخت روشنایی
که بر یک اصل و شاخش صدهزار است
گهی سرو بلند است و گهی باز
عقیقین گنبد زرین نگار است
ار ایدون کو به صورت روشن آمد
چرا تیره دُمش همرنگ قار است
گر از فصل زمستان است بهمن
چرا امشب جهان چون لاله زار است
به لاله ماند این، لیکن نه لاله است
شرار آتش نمرود و نار است
معلوم است که این جشن، یک جشن ملی است. مثل نوروز و جشن مهرگان که هیچ ربطی به دین زرتشت ندارد و مخصوص همه ایرانیان است و زردشتیان فقط آن را حفظ کردهاند.
چهارشنبهسوری
جشن چهارشنبهسوری نیز با آتش افروزی همراه است. بنیان فکری این جشن از زبان رئیس انجمن موبدان تهران این است: در فرهنگ ایرانیان، آتش یکی از چهار عنصر یا چهار آخشیج اصلی و نماد راستی و پاکی است. سه عنصر دیگر یعنی باد و آب و خاک قابلیت ترکیب شدن با ذرات دیگر و آلوده شدن و ناخالصی یافتن را دارند ولی آتش تنها چیزی است که با چیز دیگری قاطی نمیشود و فقط آتش است.
دوم این که آتش مرتب به سوی بالا میرود و پایین نمیآید. خودش میسوزد و به دیگران گرما و نور میدهد.
سوم این که آتش پویاست. یکنواخت نیست. شعله اش در حرکت و پویایی است.
این فلسفه آتش است که وقتی به نور آن نگاه میکنیم باید این چیزها را در نظر داشته باشیم تا ناپاکی، خودخواهی، تعصب و جزم اندیش بودن و رکود را از خودمان دور کنیم.
باید حواسمان باشد که منافع شخصی را به منافع جمع، منافع فرقه ایمان را به منافع ملی برتری ندهیم و منافع ملی را به منافع انسانی ترجیح ندهیم.
باید مسیرمان رو به انسانیت و والایی و فرزانگی و در نهایت خدا باشد و از فرومایگی و پستی دوری کنیم. حالا از جاده اسلام یا مسیحیت یا جاده ای که اشو زرتشت می گوید؛ فرقی ندارد.
اما یک نکته از قلم افتاده است و این که آتش این جشن کهن و ملی شب عید به بام می شده است نه چهارشنبه آخر سال. ولی از دوره متوکل عباسی خیلی با ایرانیان بد کرد، ایرانیان روز مرگ او که چهارشنبه بود و از آن پس چهارشنبه را نحس اعلام کردند. برای این که در پایان سال، همه بدیها و نحسیها را از خود دور کنند و بدون رنج و درد و بیماری و آلودگی به استقبال سال نو بروند، این جشن را در آخرین چهارشنبه سال برگزار کردند تا نحوست آن از بین برود. بعد از آن، برگزاری این جشن در شب آخرین چهارشنبه سال مرسوم شده است.
دیر زیوید، به کامه زیـویـد
دکتر خورشیدیان، جراح چشم است و براساس تجربه هایش از شب چهارشنبه آخر سال، در پایان گفتوگو توصیه نیکویی دارد برای ما که می خواهیم اندیشه نیک و فرهمندیمان را به خردمندانه ترین روی، پاس بداریم. میگوید: همه ما، نگاهبان نعمتهایی هستیم که خداوند در اختیارمان گذاشته است و باید که به بهترین شیوه از نعمتها بهره ببریم تا سپاس و احتراممان را به پروردگار نشان دهیم. سوء استفاده از هرکدام از نعمتها، توهین به خداوند است.
استفاده نادرست از «آتش»، سوء استفاده از این نعمت، توهین به پروردگار است. در دین ما موبد نباید سیکار بکشد. چون سوء استفاده از آتش است. نمیگویم هیچ کس سیگار نمی کشد یا قلیون نمیکشد، بلکه می گویم این نوع استفاده از آتش، سوء استفاده از این نعمت است. بنابراین آتش افروزی در جشن چهارشنبهسوری با ترقه و مواد آتش زا و آسیب زدن به جان خود و دیگران، توهین به آتش و آفریننده آتش است. پس جشن بگیریم اما درست. و زندگی کنیم در مسیر راستی. طوریکه نه مینو فدای گیتی کنیم نه گیتی فدای مینو، چنانکه در اوستا آمده:
تا زیــویم به کامه زیـویم
گیتیمان باد به کامه تن
مینویمان باد به کامه روان
2 پاسخ
درود بر شما اقای خور شیدیان
درود بر شما پاک آیینان