در پی پیام ریاست محترم انجمن موبدان، به فراخور جشن زایش اشوزرتشت در تارنمای امرداد در ششم فروردینماه 1399 خورشیدی، پرسشی را مطرح کردم که «با تکمیل دانش پایه و افزایش و تغییر دانش کاربردی، آیا دین نیز باید افزایش و تغییر کند؟». در کاوش و پاسخ به این پرسش، بخش نخست نوشتار من، به «شناخت بنپایهها» پرداخت، تا در بخش دوم با تکیه به آن بنپایهها، بتوانم به آگاهی و شناخت علمیتر از اصول دین مزدیسنی اشوزرتشت (گاتیک) و چگونگی تغییر و نوآوری در فرعیات دین و آیین و نیز رسوم و سنتها (هاتیک و داتیک) کیش زرتشتی، با پیشرفت علم دست یابم. در ادامه به کاوش «نقش انسان در هستی و نقش دین در زندگانی فردی و اجتماعی انسان» پرداخته و نوشتارم را کامل میکنم. بار دیگر سپاس دارم از انجمن موبدان که نگهبان بنپایههای (اصول ) دین اشوزرتشت بوده و هست، و در صورتی که خرد جمعی هازمان زرتشتیان تشخیص دهد، هاتیک و داتیک کیش زرتشتی را برپایه اصول دین، بهروز میکند. بهویژه سپاس از آقای دکتر موبد خورشیدیان که همواره راهنما و پشتیبان یادگیری و درستاندیشی من و سایر بهدینان بوده و هستند.
همکیشی در شهر کوچک اروپا، برای سالروز درگذشت پدرش، نوار اوستاخوانی که از کرمان بدست آورده بود را در منزلش پخش کرد. او بر سفره کوچک و ما با تکنولوژی ارتباطات،در این مراسم نوآورانه شرکت کردیم. زمانی نهچندان دور، دخمه روشی رایج در بین زرتشتیان بود. با تغییر شرایط، خاکسپاری درگذشتگان با همکاری انجمن موبدان وقت، روش جایگزین شد. هر دو روش برپایهی نگهداری چهار آخشیج، اصل هشتم دین زرتشتی، استوار است. طبیعت جهان برپایهی قانون «اشا» کار میکند. با زیادهخواهیها و آلوده کردن روزافزون انسان، که چهار آخشیج آب، هوا، آب و آتش را بشدت آلوده کرده و حقوق تمام آفریدههای خداوند را نادیده گرفته بود، روان آفرینش بار دیگر نالید و ویروس کرونا کووید-19 برپایهی جهش ژنتیکی تولید شد. در این حال برای ایمنی جامعه، وچر (فتوی) انجمن موبدان خاکسپاری و برگزاری مراسم درگذشتگان را ساده و خلوت توصیه کرد. اکنون در جهان، زیارتگاهها بسته شده، آزمایشگاه و بیمارستان پناهگاه بیماران گردیده، آموزش مجازی و ارتباطات بیشتر رونق گرفته، و نقش هنجار و دانش در زندگی مشخص شده است.
در تکاپوی شناخت و درمان این موجود ناچیز، انسان دگرباره نیازمند دانشهای جدید همراه با وجدان است. دراین زمان که باورهای مذهبی بسیاری از مردم سست شده، نیایشگاهها و زیارتگاهها قرنطینه میشوند، اصول دین زرتشتی همچنان بیتردید، استوار و پایدار است. هر فرد نباید اندیشه و گفتار و کردار خود را بستاید، بلکه از این پس بایستی اندیشه و گفتار و نیک را ستود. این بار هریک از دانشمندان، نباید بیتوجه به دائنا (دین، وجدان) سرشتی و خدادادی خود، نتیجه کار پژوهشی خود را در اختیار صاحبان زر و زور بگذارند. باید امیدوار بود که اینبار انسان بتواند از تاریخ درس گرفته و از این دانش های تازه، در راه نجات روان کل آفرینش و همه انسان ها در جهان هستی، بهرهگیری نیک ببرد. اصول ابدی دین زرتشتی، از جمله هنجار اشا و نگهداری از چهار آخشیج میتواند سرلوحهی تلاش دانشمندان و زندگانی زرتشتیان و جهانیان باشد.
اصول دانش دین، همانند اصول دانشهای دیگر که علوم پایه گفته میشود، همواره پایدار و یکسان بوده و خواهند بود. همانند قوانین چهارگانه بنپایهی دانش ترمودینامیک، دو بنپایهی دین زرتشتی «برابری حقوق تمام انسانها» و «مقدس دانستن چهار آخشیج آب، هوا، آتش و خاک در نگاهبانی از زیستبوم»، از سالها پیش که حقوق بشر و محیطزیست مطرح نبود، تا به امروز و مسلما تا ابد، جهان شمول، پایدار و غیرقابل تغییر خواهند بود. ولی روش و ابزار بهرهگیری از این دانش، بسته به مکان و زمان به عهدهی خرد و وجدان افراد جامعهی بشری است و میتواند نیک یا بد به کار گرفته شود. بنابراین با تغییر نیاز و مکان و زمان، گرچه دانش پایه و بنپایههای دین که حقیقت دین یا گاتیک نامیده میشود، همواره جهان شمول، برقرار و یکسان میمانند، لیکن خرد و وجدان فردی و جمعی، با راهبری انجمن موبدان، میتواند و باید دانش کاربردی و فرعیات دین (هاتیک و داتیک) برپایه مدیریتی واحد بهروز کرده، افزایش یا تغییر بدهد.
فرشه یا فرشکرت از آموزههای دین اشوزرتشت و فرهنگ ایران، به معنای تازه و درمان کردن نارساییهای فردی و اجتماعی در راستای پویایی فرهنگ و آبادانی در جهان است، که در گاتها ستایش شده است: «باشد تا از زمره کسانی شویم که زندگانی را همواره تازه و آباد میکنند». فرشه به معنای زنده شدن مردگان و رستاخیز نیست. فرشه به معنای سنتشکنی نیز نیست. فرشه دقیقا به معنای تغییر و نوسازی فروع آداب و رسوم دین با تغییر شرایط جامعه و پیشرفت دانش بشر برپایهی اصول دین است. هدف فرشه خرافاتزدایی است: خرافات هر باوری که با اصول دین و دانش سازگار نباشد. خویشکاری پیشوایان و پیروان دین، کشف و رفع خرافات متکی بردانش و برگشت به بنپایههای دین بر اساس آخرین دانش روز است.
در بينش اشو زرتشت، آفرينش خداوند همواره پويا است. اشوزرتشت دریافت که به این سبب خداوند یکتا وبیهمتا، دادگر است. که حرکت و زایش و پویایی طبیعت برپایهی قانون اشا (راستی به معنای کامل کلمه) و برپایهی دو گوهر همزاد که جهان شمول، هماره یکسان، غیرقابل تغییر و بینهایت دقیق است، انجام میگیرد. بنابراین انسان نیز باید پویا قوانین اشای حاکم برطبیعت را کشف کند و در حال یادگیری و پیشروی در بخش کاربردی علوم عقلی و دینی باشد و تمام دانش خود را در راستای سود تمام مردمان از هر جنس و رنگ و نژاد و قوم و عقیدهای در جوامع بشری از کوچکترین آن که خانواده است تا بزرگترین جوامع بشری، به کار گیرد. رفتار و میراث زرتشتیان در طول تاریخ در خدمت به همه مردمان گواهی این باور است.
دین و دانش یا وجدان بیدار و خرد دانا، یا به باور اشوزرتشت «منه و دائنا» و به باور شیخ اجل سعدی عقل و دین، مانند دو بال هستند که انسان را به سوی تعالی میبرند، پرواز تنها با یک بال، محکوم به سقوط است. بنابر نوشته اوستا، این کهنترین سند مکتوب ایرانیان، اشوزرتشت پس از پیامآوری رسیدن به میان مردم شهر خود «رگه» باز میگردد. پس از پسر عمویش میدیوماه نخستین کسی که دین او را میپذیرد، او به دربار شاه گشتاسب رفت و با وزرای او که از دانشمندان آنزمان کشور بودند، با اندیشه و گفتار نیک خود به گفتوشنود نشست و با اندیشهی نیک پیکار کرد تا پیروز شد. اکنون هم آزمون دین، باید توان پیکار و پیروزی با دانشمندان را از راه اندیشه و گفتار نیک داشته باشد.
اشوزرتشت میدانست که نمیتوان مردمان به ویژه جوانان و خردمندان را از سختی آخرت ترسانید. تمام انسانها از خرد و وجدان خدادادی بهرهمند بوده و آزادی کامل اندیشیدن و انتخاب راه نیک و بد خود را دارند. اشو زرتشت هیچگاه پیروی کورکورانه ازدین خود را از پیروان نخواسته است. بلکه از هر زن و مرد خواسته، تا با آندیشه روشن (گوش خرد مجهز شده به دانش کافی به سخنان مهین او گوش فرا داده و با اندیشه روشن خود راه خود را انتخاب کنند. آزادی در اندیشیدن و پذیرفتن یا نپذیرفتن آموزههای زرتشت در گاتاها کتاب آسمانی ما زرتشتیان بسیار آمده است: از آزادی اندیشه تا آزادی انتخاب دین و آزادی بکارگیری هر دانش دیگر. ولی این آزادی، به معنای هرج و مرج و قانون شکنی و بهرهگیری از دانش در راستای استقرار کارهای خلاف اخلاق نیکو و انسانیت نیست. هیچکس نمیتواند خارج از هنجار هستی و بنپایههای قانون اشا زندگی کند. برای هر انتخاب نتیجهی معین، قابل پیشبینی و پیشگیری و حتی درمان و جبران وجود دارد. اهورامزدا محور کل هستی (یونیورس) است. ولی انسان افریننده اخلاق و محور اخلاق زشت و زیبا (نیک و بد) در جهان میباشد. انسانهای سپنتهمن، مردم را بسوی راستی و نیکی و جهان را بسوی پیشرفت و آبادانی میبرند. انسانهای انگرهمن، برخلاف انسان سپنتهمن، اندیشه و عمل بد دارند.
دین زرتشت طریقت و شریعت نیز دارد، ولی شریعتی نیست. این دین فرقهساز نیست، زیرا که بنپایههای دین، مطابق دانش و پایهی خرد و وجدان هشیار و بیدار است. فرعیات دین، آیین و رسوم و سنت (طریقت و شریعت)، بر حسب نیاز و زمان و مکان تغییرپذیر است تا زمانیکه خلاف بنپایههای دین اشو زرتشت نباشد. از این جهت پیروان دین زرتشت هرگز نیازی به فرقه و شاخه یا ایجاد جنگ مذهبی نداشتهاند. پارسیان هندوستان قرنها پیش از زرتشتیان ایران جدا شدند و بهتدریج به آداب و رسوم دیگری رو آوردند. ولی پارسیان، اصول دین را نگهداری کردند. همانگونه که موبدان و دیگر زرتشتیان مانده در ایران، با همه سختی روزگار، دین و آیین و فرهنگ زرتشتیان را سینهبهسینه برای آیندگان نگه داشتند. اکنون هم در کشورها و قشرهای مختلف جامعه، اصول دین اشوزرتشت ثابت، ولی آیین و مراسم همکیشان متفاوت است. تلاش ما باید بر یکسانی بنپایههای خرد و وجدان درچارچوب اصول دین با وحدت مدیریت یک انجمن مغان که امروزه قانونا انجمن موبدان است، باشد و نه به اجبار. از اینرو هر زمان که جامعه زرتشتیان نیاز به تغییر و اصلاح هاتیک و داتیک کیش زرتشتی داشته است، انجمن موبدان ایران دیدگاه دینی خود را بصورت انجمنی با ذکر دلائل به بهدینان «وچر» داده است تا وحدت مدیریت برقرار، و یکسانی روش و ابزارمان در انجام آیینهایمان حفظ گردد و از ایجاد اختلاف و شکلگیری مذاهب گوناگون در دین ما، جلوگیری شود.
اشو زرتشت چند هزار سال پیش، با اندیشه و کاوش در هستی و طبیعت، به یکپارچگی و پیوستگی جهان و قانون اشای حاکم بر آن پی برد و از آنجا یکتایی پروردگار ابردانا را دریافت. سپس، او از یکتایی خداوند به یکسانی و پیوستگی گیتی و مینو، تن و روان، خرد و وجدان، خوشبختی فرد و جامعه، دین و دانش، و حتی انسان و خداوند رسید که بنپایه دین زرتشت است. هزاران سال پیش، ایرانیان باستان دریافتند: «هنجاري كه بر سرشت آدميان فرمان میراند، تمام هستي و گيتی را نيز در برمیگيرد» (نیایش یتااهو، ترجمه شادروان موبد رشید شهمردان). «همانگونه كه سرور مينوي (رتو) راهبر راستي و دادگستري است، راهبر دنيوي (اهو) هم بايد از روی راستی و دادگستری برگزيده شود». (ترجمه شادروان موبد رستم شهزادی).
کتاب وندیداد که قرنها پس از اشوزرتشت توسط موبدان در انجمن مغان زمانه نوشته شد، تمامی دانش کاربردی، فردی و اجتماعی در اوج پیشرفت پزشکی و علمی در دوران مادها تا ساسانیان را حفظ میکند. با گذشت زمان و تغییر ابزار علم، وندیداد همچنان به عنوان سند تاریخی مذهبی و پیشرفته در آن زمان، مورد افتخار جهانیان است. ونديداد اصول زندگی را که آخرین دانش امروز نیز تایید میکند که: «ای آفرينندهی جهان، خوشترين جاي زمين كجاست؟؛ كه مرد پارسا خانه بسازد كه دارایآتش و گوسپند و زن و فرزند باشد. كسي كه بيشترين مقدار از زمين را كشت كند، شهر و كشور را آبادان سازد». «هركس كه گندم بکارد، راستی میافشاند و جز نيكي چيزی ندرود».؛ «هنگامي كه زمينهای بسيار كشت شوند، ثروت و فراواني به هم رسد، دروغپرستان و ديوستايان ترسان و هراسان شوند».؛ «كار و كوشش در سايهی راستی و نيکمنشی در توسعهی زندگاني راحت و ايجاد ثروت و قدرت براي حفظ استقلال مردمان به دست میآيد، كه بهترين عبادتهاست». شگفت است اندرزهای وندیداد امروز هم ارزشمند و همچنان مورد بهرهگیری است.
دانش امروز نیز دوگانگی و وابستگی ساختار جهان هستی، جاذبه و دافعه و فعل و انفعال و تبديل ماده به انرژي و انرژی به ماده را ثابت کرده است. نيروی مغناطيسی و کنش و واکنش الكترونيكی طبيعت اجزای گوناگون مغز انسان را مرتبط یافته و ساختار جهان از كوچكترين ذرهها تا بزرگترين كهكشانها را يكسان میيابد. با پيشرفت دانش و كشف قوانين طبيعت، انسان به عظمت خلقت، يكپارچگی آفرينش و فراگيری هنجار هستی، پی برده و جهان هستی را يكسان، يكدست و هماهنگ میکند. كه سراسر آن ساختار، قانون، منطق و دانش در بر دارد. با دانش امروز شگفت است که ذرهای تردید در آموزههای اشو زرتشت، بهوجود نیامده است. زرتشتیان به جبر و قسمت، و قضا و قدر باور ندارند. همه رویدادهای دنیا در هنجار اشا، دانش احتمالات و منطق و در نهایت اصول نهگانهی دین زرتشتی قابل پیشبینی، پیشگیری و درمان هستند.
دین زرتشت بسیار کهن است ولی کهنه نیست. تنها تز (دکترین یا جهان بینی) که در مقابل هیچ آنتی تزی تسلیم نشده است. پرسش نهایی نقش انسان در هستی و در درک قانون اشای حاکم بر طبیعت و بهرهگیری از آفریدههای اهورامزدا در طبیعت میباشد، که وجدان و خرد راه رسیدن به هدف خدمت به خلق، ایجاد سطلنت اهورایی ( خشتره وئیریو) برای خشنودی اهورامزدا (خشنونتره اهوراهه مزدا)، را در زندگی فردی برپایهی نماز اشم وهو و در زندگانی اجتماعی برپایهی نماز یتا اهو به دقت تعیین شده است.
در جهانبینی اشوزرتشت، آدمی از فرمان خداوند سرپیچی نمیکند که از بهشت رانده شود و تاوان گناهش را تا ابد به دوش بکشد. انسان در جهانبینی اشو زرتشت در این جهان وظیفهای سنگین را به دوش دارد. او باید همواره آمادهی نبرد با بدی و بدکاران باشد. انسان میتواند تا هفت پایهی عرفان امشاسپندان را که اصل ششم دین زرتشتی و در نهایت سپنتهمن است را در گیتی و مینو به پیماید تا بر انگرهمن درون و برون پیروز نهایی شود. تنها زيستن و زهد پیشه کردن، حتی خوب زيستن كافي نيست. انسان خویشکاری دارد که ضمن دوری جستن از دروغ و گناه و اندیشههای بد، پاسدار ارزشها، نیکیها و آفریدههای سودمند بوده و ضمن گسترش راستی و شادی، بايد با انجام نیکی و دستگیری نیازمندان و یاری درماندگان همواره ارتباط خود را با اهورا مزدا حفظ نماید و پایدار نگاه دارد. يک زرتشتی همواره، به دین والای مزداپرستی که دورکنندهی جنگ و دشمنی و استوارکنندهی آشتی و دوستی است، باورمند و پایبند بوده، عمل میكند.
اشو زرتشت به جاماسب از خانواده خود پند ميدهد كه جنبش و فعاليت، بر بيكاری و تنبلی برتري دارد. «با وجدان بيدار و با كار و كوشش اهورامزدا را پرستش نما». گاتها 46-17 «پروردگارا مرد نيکانديش و پارسايی كه روانش با راستی همگام است، كردار نيک خود را به تو نياز میكند. ای اهورامزدا بشود كه نيايشكنان به تو نزديک شويم». هات 33-3 زرتشت در هات 34-11 میسرايد «ای مزدا، كسي از پاداش تو بهرهمند شود كه در كار و كوشش است». «بشود كه راستی و درستی، زندگی مادی ما را نيرومند سازد». هات 43-16 در نيايش روزانه، هر زرتشتـی در اوج پاکی اندیشه، به نیایش اهورامزدا و ستایش آفريدههای او میپردازد. ساختار مردمي ده، شهر و كشور و روحانیت و کدخدای خانه، اشو و سردار اشویی را، میستايد. «میستایم آن سرور دهکده (ویس) را که پاک و سازنده است. آن سرور شهر (زنتو) را که دادگستر و سازنده است؛ آن سرور کشور (دخیو) را که پاک و دادگستر و سازنده است؛ پیشوای روحانی(هوجیا) که همانند اشوزرتشت بشر دوست باشد؛ به خانه خدایی( نمانیا) که نیکخواه باشد؛ و به سرور همه رهروان راه اشویی اشو زرتشت را و سرور اشوان را، تا از بخشش نیکاندیشی برخوردار شويم و بر نیکیهای جهان هستی بیفزایيم. ما پیمان داریم که همه توان خود را در راه اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک به کار بریم».
خواست و نقش نهایی انسان در هستی رسیدن به اهورامزدا، از راه رسیدن به ویژگیهای اهورایی اندیشه و گفتار و کردار نیک و پیمودن مسیر امشاسپندان در گیتی و مینو است. انسان با خلاقیت و آفرینش، دهش و بخشش، دادگستری و نیکیپروری، در نقش سیوشانت (نجاتدهنده)، خود را ابتدا همسو با اشا و هنجار طبیعت، همراه با جهان هستی و روان آفرینش، و در انتها همكار در آفرينش نیکیها و همسو با پروردگار میبیند. انسانی که آرزو دارد با بالهای دین و دانش، خرد و وجدان، کار و نیایش، به مانند آفریدگارش، هروسپ آگاه و هروسپ توان بشود. آرمان انسان است که روانش را به سوی فردوس رهبری کرده، به بالاترین پاداش گفته شده در گاتها که همانا پیوستن به اهورامزدا است (گاتها 43 بند 3) دست یابد. «اگر اين درنده خويی ز طبيعتت بميرد، همه عمر زنده باشي، به روان آدميت. رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند، به در آی تا ببينی طيران آدميت». (سعدی شیرازی) ایدون باد. ایدون ترج باد.
بخش نخست یادداشت با عنوان «کاوش و شناخت بنپایهها» را در پست به نشانی https://amordadnews.com/27687 بخوانید.
*دکتر مهران سپهری، هموند هیات علمی مدیریت دانشگاه صنعتی شریف و استاد مدعو دانشگاه صنعتی سویس
6 پاسخ
حکیم ناموراشوفردوسی دیدگاه روشنگرانه ی ورجاوندی ودرباره دین داردهنگامی که ازفردوسی وسرایش شاهنامه سخن می گوییم آماج مان بیان این موضوع بزرگ است که وی درمقام یک سوشیانت است که فقط وفقط به ایران می اندیشیدفردوسی فریادایرانیان دربرابرفرهنگ تازیان وانیران بودقلم فردوسی همچون شمشیر برپیکره هرآنچه که ایران رابه زوال می آوروفرودآمد.فردوسی باورمنداست:
اگرچه دین وحکومت توامانی هستندکه می توانند به یکدیگرنیرودهندولی تاریخ نشان میدهد
که هرزمان دین سالاران باکشورمداران یکی شده انددین تحریف وحکومت فاسدشده است.دین به همان اندازه ای که به صورت درست واهورایی اش درگسترش دانش وآزادی اثرگذاراست استفاده ابزاری ازآن موجب شده که وسیله غرض های سیاسی شده وگاه بزرگترین کوبنده آزادی ومانع هرگونه پیشرفت بوده است.دین به همان اندازه که مایه آرامش شده اگرابزاری شوددردست سیاستگران وپیشوایان دروغین دینی،ده چندان آزادی کش ورنج آفرین وهول انگیزخواهدبودزیرا استبداددینی،جانکاه ترین استبداداست.(تحلیلی بودازجنگ رستم واسفندیار)داستان رستم واسفندیاردرحقیقت نمودرویارویی دونظام دینی وعقیدتی است واسفندیارنمادونماددین بهی است که شوربختانه این نماددرخدمت غرض های سیاسی گشتاسب قرارگرفته و….
با سپاس از مقاله علمی استاد سپهری که نگاهی نو به دین کهن ما دارد. دین زرتشت دارای فلسفه محکم و منطقی است و با علم روز همخوانی دارد. ما مطالب دینی مذهبی زیاد میخوانیم. این مقاله متفاوت از باورها و تعبیرهای قدیمی و خرافاتی، نور جدیدی بر پایه های دانشگاهی و علمی اصولی ترین سوالات دین آورد.
با درود بر ایرانی های باستانی،
بسیار نوشتار با ارزش و کاربردی برای همه نسل هاست.
امید که با این تلاش های آیین ایرانی جاویدان بماند.
سعدی شیرازی به ظاهر مسلمان بود ولی بسیاری از گفته هایش از فرهنگ ایران سرچشمه میگیرد. جالب است که بسیاری از باورها و فلسفه ایران باستان در دوره های بعد ادامه یافت و حتی دین کلمه فارسی است.
مقالهٔ خیلی خوبی بود. با سپاس از شما
مقاله دقیق و معتبر که نگاهی نو به دین زرتشتی و نقش دین دارد. شاید کمتر فلسفه یا دینی پیدا شود که چنین بر اساس دانش و خرد باشد و جایگاه والای انسان را در دنیا اهمیت بدهد. در دین زرتشتی انسان گناهکار و برده یا بنده نیست. با این دیدگاه همه چیز معنا پیدا میکند از جمله وجود خدا و دلیل آفرینش.