امروز آبان ایزد و اردیبهشتماه از سال 3758 زرتشتی، سهشنبه 9 اردیبهشتماه 1399 خورشیدی، 28 آوریل 2020 میلادی
چنین روزی به سال 630 میلادی اردشیر سوم، شاه 9 ساله ایران از دودمان ساسانیان به طرز مرموز درگذشت و پیشدرآمدی برای شتاب در فروپاشی شاهنشاهی شد.
«شهربراز»، اِران سپهبد (ایران) ژنرال نامدار ایران و سرداری که با شکست دادن رومیان، سوریه و فلسطین را به قلمرو ایران بازگردانیده بود و صلیبی را که مسیح بر آن میخکوب شده بود به تیسفون فرستاده بود امور سلطنت را خود به دست گرفت تا از فروپاشی شاهنشاهی (ایرانشهر) جلوگیری کند. وی پیش از این نایبالسلطنهی اردشیر خردسال بود. برخی از تاریخنگاران نوشتهاند که شهربراز اردشیر سوم را کشت تا شاه ایران شود.
اردشیر سوم پسر قباد دوم در هفت سالگی و پس از مرگ ناگهانی و پوشیدهی پدرش به شاهی رسیده بود و چون کودکی بیش نبود، امور حکومت به دست بلندپایگان وقت و بالانشین آنان شهربراز افتاده بود که با هم سازش و هماهنگی نداشتند و در میان این بلندپایگان چند تبهکار و بداندیش نیز دیده میشد که به داوری تاریخ، «در میهندوستی» هم پابرجا نبودند و به ماندگاری میهن، ارزشی نمیذاشتند. هازمان ایران نیز هر روز طبقاتیتر میشد و تبعیض بیداد میکرد. در آن دوره، شهربراز نایبالسطنه اردشیر خردسال شناخته میشد.
در این شرایط بود که سپهبد «شهربراز» وارد عمل شد تا میهن را که میراث نیاکان بود و نزدیک به 13 قرن از یکپارچگی آن میگذشت نجات دهد و شاید با همین اندیشه، اردشیر 9 ساله را از میان برده بود و چون فرد شایستهی دیگری را در خاندان ساسانیان ندید، بدون اینکه عنوان شاه بر خود بگذارد امور پادشاهی را به دست گرفت که فرمانروایی او بیش از 44 روز دیر نپایید و کشته شد.
شهربراز پس از شکست ارتش ایران از رومیان در واپسین ماههای فرمانروایی خسروپرویز، از چشم ایرانیان و بهویژه افسران جوانتر ارتش افتاده بود. شوند دلخوری ایرانیان از شهربراز این بود که فریب امپراتور روم را خورده و درجریان نبرد، یکانهای خود را وارد عملیات نکرده بود. امپراتور روم برای شهربراز یک سند دروغین فرستاده بود، از آن میگفت که خسروپرویز میخواهد اورا هم به همان گونه که ژنرالهای دیگر و ازجمله «بهرام چوبین» را پراکنده و یا نابود ساخت، از میان بردارد. این سند دروغین، شهربراز را دلسرد و نسبت به جان خود بیمناک ساخت و پرتوان در نبرد شرکت نکرد و موجب شکست ارتش ایران و فرار خسروپرویز به تیسفون (مدائن نزدیک بغداد و پایتخت امپراتوری ایران در طول 8 قرن) شد که به میگساری و خوشگذرانی روی آورده بود تا غم شکست را فراموش کند که سران کشور با جلب موافقت پسرش قباد دوم او را بازداشت و سپس کشتند و قباد را به شاهی برگزیدند.
قباد دوم که در فوریه (بهمن) 628 میلادی شاه شده بود با دادن امتیازهای ارضی، کوتاه زمانی صلح با رومیان را خرید و سپس 18 تن از شاهزادگان ساسانی را کشت تا از دست سرزنش آنان از آن کردار خود (دادن امتیاز به رومیها) آسوده شود و در پیامد آن فرمانروایی وی نیز چند پگاه بیش پابرجا نماند.
پس از مرگ شهربراز (که نهم ژوئن سال630 میلادی روی داد) سران کشور هریک شاهزادهای را نامزد پادشاهی کرد که بالاخره پوراندخت دختر خسروپرویز شاه کشور شد. تلاش پوراندخت که بانویی شایسته بود نتوانست از شتاب فروپاشی شاهنشاهی که رود سند و کوههای پامیر مرزهای شرقی، مدیترانه مرز غربی و داغستان و چچن مرز شمال غربی آن را پدید میآوردند، بکاهد و پس از آن با سه شکست نظامی از تازیان مسلمان از هم پاشید و با کشتن یزدگرد سوم (واپسین شاه ساسانی) در شهر مرو (در خراسان بزرگتر و اینک در جمهوری ترکمستان) در سال 651 از میان رفت.
پیروز پسر یزدگرد سوم برای گرفتن کمک از امپراتور چین به این کشور رفت ولی نتوانست کمک نظامی آنچنانی دریافت کند. پیروز به ایران خاوری بازگشت ولی شمار بدخشانیها (تاجیک ها) که به او پیمان نبرد با تازیان را داده بودند چندان زیاد نبود که بیم جنک کند. تاجیکها پس از او، تنها توانستند که زبان فارسی، آیینهای ملی ایرانیان و فرهنگ ایرانی را پاس بدارند و به ایرانآزاد و بدون وابستهی بعدی بازگردانند که زنده ماندهاند.
دهمین روز ماه در گاه شمار مزدیسنی آبان_ایزد نام دارد. نام ماه هشتم از سال خورشیدی و نام روز دهم، از هر ماه زرتشتی را آبان مینامند.
در اوستا آپ در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته میشود. در اوستا بارها “آپ” به چم فرشتهی نگهبان آب، گفته شده و همه جا جمع آمده است.
آبان نام پارسی شدهی ایزد آبها یا آناهیتا است. در اوستا (اردیویسور آناهیتا) به چم رودخانهی نیرومند بیآلودگی نامیده شده است. آناهیتا که کوتاه شده این نام اوستایی است، نام الههی نماینده بر این آبهای روان بوده و یَشتی که در اوستا به مناسبت این الهه سروده شده آبان یشت نام دارد.
” بخش هایى از اردویسور نیایش یا آبزور”
و توانایى و زور و آفرین باد به اهورامزداى فروغمند ،
با شکوه و به امشاسپندان ، به آبهاى خوب مزدا داده ،
به آب اردویسور آناهیتاى پاک ، به همهی آب هاى مزدا داده ،
به همه ی گیاهان مزدا داده ، به همه ی ستودگان مادى و مینوى ،
و به فروهرهاى پاکان و راستان که پیروز و پرتوان هستند.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
آبانروز است روز آبان
خرم گردان به آب رز جان
بنشین به نشاط و دوستان را
ای دوست به عز و ناز بنشان
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
از آب پرهیز کن و آب را میازار
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
به (آبان) بپرهیز از آب و ای جوان/میالای و میازار آب روان