امروز شهریور امشاسپند از ماه خورداد سال 3758 زرتشتی، آدینه دوم خوردادماه 1399 خورشیدی، 22 می 2020 میلادی
نوسازی ساختمان آرامگاه یعقوب لیث صفاری، قهرمان ملّی ایرانیان، در منطقه گُندی شاپور (خوزستان) را ماه می سال 1640 میلادی (زمان سلطنت شاه صفی صفوی) گزارش کردهاند.
یعقوب در سال 878 میلادی در جریان آزادسازی وطن از فرمانروایی خلفای عباسی، در شهر باستانی گُندی شاپور (جُندی شاپور) به مرگ طبیعی درگذشت.
یعقوب كه از سیستان برخاسته بود در طول ربع قرن؛ خراسان بزرگتر، كرمان، فارس و خوزستان را از سلطهی تازیان خارج ساخته و دستور داده بود كه اسناد دولتی را جز به فارسی به زبانی دیگر ننویسند. وی برای برانداختن دستگاه خلافت، به سوی بغداد لشكر كشیده بود، ولی بسال 876 در دیرالعاقول به دلیل برگرداندن آب دجله به زیر پای سربازانش مجبور به واپسنشینی به گُندی شاپور شده بود كه در آنجا دچار بیماری قولنج شد و از همین بیماری درگذشت. یعقوب در همین محل پیشنهاد خلیفه را برای سازش و صلح رد كرده و به او پیام فرستاده بود كه اگر از بستر بیماری برخیزد جنگ را از سر خواهد گرفت.
762 سال پس از درگذشت یعقوب، فتحعلیخان حاكم فرستاده شده از اصفهان به خوزستان (زمان سلطنت شاه صفی صفوی) گور یعقوب را در میان ویرانههای گُندی شاپور بهدست آورد، آن را تزیین و مسقّف كرد و ساختمانی در آنجا ساخت. این ساختمان (آرامگاه یعقوب) با استفاده از مصالح برجای مانده از ویرانههای گندی شاپور ساخته شد كه پس از آن فراموش و در طول دو ـ سه قرن ویران شد. در آن زمان، فتحعلیخان همچنین از آن مصالح استفاده كرد و دهكدهای ساخت كه یادگاری از شهر گندی شاپور و مصالح به دست آمده از ویرانههای آن باشد که این دهکده در آینده به «شاه آباد» نامور شد.
در نیمهی نخست قرن جاری هجری خورشیدی برای یافتن بازماندهی آرامگاه یعقوب كه فتحعلی خان آن را ساخته بود تلاشهایی انجام شد كه آنسان که پیداست پیگیری نشده است و شاید محل مزار یعقوب همان است كه اهالی محل آن را «شاه ابوالقاسم» میخوانند.
اگر یعقوب لیث جان برکف ننهاده و خوزستان را از دست خلیفه عباسی خارج و کوچ تازیان بیشتری را از جزیرهالعرب به آنجا باز نداشته بود امروزه درآمدی به نام نفت وجود نداشت و ایران به لحاظ اقتصادی مشابه افغانستان بود. باید قدردان بود. آرامگاه یعقوب لیث صفاری، در روستای شاهآباد در ده کیلومتری دزفول و جاده دزفول به شوشتر جای دارد. در کنار این آرامگاه بازماندههای شهر گندی شاپور دیده میشود.
گنبد بلند دندانه دار سفید رنگ و شکوه ساختمان آرامگاه از دور جلوهای چشمگیر دارد. پیرامون آرامگاه، گورستان گستردهای است که در آن وجود سنگ گورهای کهن نشانگر تاریخ کهن این سازه است.
یعقوب لیث «رادمان پسر ماهک سیستانی» یکی از پادشاهان ایران و از دودمان صفاری بود. یعقوب لیث صفار نخستین کسی بود که زبان پارسی را ۲۰۰ سال پس از ورود اسلام به ایران، به عنوان زبان رسمی ایران اعلام کرد و پس از آن دیگر کسی حق نداشت در دربار او به زبانی جز پارسی سخن بگوید.
این تنت را ز نیکویی زیور
شهره روزی است روز شهریور
در گاهشمار زرتشتی روز چهارم هر ماه شهریور نامیده میشود. خشَتَره وییریه یا شهریور به چم «شهریاری و نیرومندی اهورایی»، نام سومین امشاسپند است. این امشاسپند نشان از پیروزی دارد، زیرا وظیفهی اصلی او پاسداری از فلزات است.
خشَترا در اوستا نام سومین فروزه اهورامزدا از گروه امشاسپندان است. خشَتَره وییریه یا شهریور به چم «شهریاری و نیرومندی اهورایی»، نام سومین امشاسپند است. این امشاسپند نشان از پیروزی دارد، زیرا وظیفهی اصلی او پاسداری از فلزات است. در اوستا نماد توانمندی و فر و شکوه پادشاهی اهورامزدا است. نگهبانی توپالها (فلزات) بر روی زمین به او سپرده شده است.
شهریور (امشاسپند)، خَشَتَرَه وَیریَه نام یکی از امشاسپندان زرتشتی است. در اوستا «خشَثرَ وَیریَه» و در پهلوی «شَهرِوَر» و در فارسی «شَهریوَر» یا «شَهریَر» است. بخش نخست این واژه به چم (:معنای) شهریاری و شهر است (مراد از شهر، همانا کشور است، چنانکه سرزمین ایران را، ایران شهر مینامیدند) بخش دوم این واژه، یعنی «ویریه»، فروزه (:صفت) و به چم مورد پسند است. بر این اساس، خشترهویریه، به معنای آرمانشهر یا شهریاری آرمانی یا توانایی مینُوی آرمانی است. در اساطیر زرتشتی و ایرانی این امشاسپند نماد شهریاری و فّر و فرمانروایی اهورا مزدا و نگاهبان فلزها و پاسدار فَر و پیروزی شهریاران دادگر و یاور بینوایان و دستگیر مستمندان است.
در جهان مادی پاسبان فلزات است. شهریاری اهورایی از قانون اشا ( هنجار هستی ) بر می خیزد و همه جهان را در بر می گیرد. در این روز نیکوست به خواستگاری رفتن و زن خواستن.
در بندهش که از نامه های کهن ایرانی است از دیوی بنام سئورو یاد شده که دیو آشوب و تباهی است و از دشمنان و هماوردان خشَتریور می باشد، از سوی دیگر ایزدانی مانند ایزد خور، ایزد مهر و ایزد آسمان از یاران و همکاران او هستند.
مسعود سعد سلمان میسراید:
«ای تنت را ز نیکویی زیور / شهره روزی ست روز شهریور».
چکامه از «مسعود سعد سلمان»
شهریور است و گیتی از عدل شهریار
شاد است، خیز و مایه شادی به من بیآر
باده شناس، مایه شادی و خرمی
بی باده هیچ جان نشد از مایه شاد خوار
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
این تنت را ز نیکویی زیور
شهره روزی است روز شهریور
تا به اقبال شهریار جهان
بگذرانیم جان به لهو و بطر
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
خوش باش
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
به (شهریور) اندر شوی شادخوار/ کنی در (سپندارمز) کشت و کار
3 پاسخ
درود خدا بر رادمان پسر ماهک سیستانی ،پورایران زمین . روان شاد و یادش گرامی ❤️
شاد باد روان رادمان پسر ماهک.
یادش گرامی و نامش جاويد باد