امروز سپندارمزد امشاسپند از ماه خورداد سال 3758 زرتشتی، شنبه سوم خوردادماه 1399 خورشیدی، 23 می 2020 میلادی
اسماعیل سامانی فرمانروایی که پرچم زنده کردن زبان پارسی و فرهنگ ایرانی را به دوش گرفت در ماه می سال 849 میلادی در فرغانه خراسان بزرگتر (منطقه فرارود آن) زاده شد.
تاریخنگاران هر یک روزی از ماه می را زادروز او نوشتهاند. بهتازگی تاریخنگاران روس زادروز اسماعیل سامانی را 24 ماه مِی دانستند. در زمان زایش اسماعیل، پدر او احمد، حکمران ناحیهی فرغانه بود. سامان خدا (کدخدا = رئیس، رئیس دهقانان، رئیس فامیل و …) پدر بزرگ اسماعیل که در منطقه بلخ زاده شد و یک تاجیک (پارس) بود خود را فرزندزادگان بهرام چوبین ـ اسپهبد بزرگ ایران مینامید.
امیراسماعیل (میر اسماعیل) که خودرا شاه خواند پس از تمرکز امور خراسان بزرگتر (شامل سه کشور تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان، نیمه شمالی افغانستان، گوشه هایی از قزاقستان و قرقیزستان و خراسان ایران) در دست خود، زنده گرداندن زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ و آیین ایرانی را سرلوحهی کار خود قرارداد. همزمان با او، صفاریان در جنوب و جنوب شرقی ایران، دیلمیان در شمال و مرکز و طاهریان در نیشابور ـ هر گروه در مناطق خود استقلال داشتند و در این مناطق تنها نامی از خلیفه برجای مانده بود.
شاه اسماعیل با اینکه توان لشکرکشی به بغداد و برانداختن خلیفه را داشت چنین نکرد زیرا که زندهگرداندن فرهنگ ایرانی و زبان فارسی برایش برتر از جهانگشایی بود. استراتژی شاه اسماعیل؛ جنگ پدافندی بود یعنی تنها با تازنده میجنگید و جنگ او با عَمرولیث که به شکست و اسارت عَمرو انجامید برهمین پایه انجام شد.
شاه اسماعیل در سال 907 میلادی درگذشت و در بخارا نهانیده شد و آرامگاه او که یک بنای تاریخی است از ارج ویژهی تاجیکیان و همهی ایرانیان و ایرانی تبارها برخوردار است. نوهی اسماعیل هم در همین آرامگاه خاکسپاری شده است. شاه اسماعیل سامانی چنان زیربنای فرهنگی را استوار گذارده بود که تا سال 1920، فارسی زبان رسمی سرزمین بخارا بود.
در دهه سوم قرن 20 در بخش «فرارود»، گروهی از وطندوستان تاجیک مانند پدر احمدشاه مسعود برضد تقسیمات جغرافیایی حکومت شوروی (مسکو) که به زیان تاجیکیان بود دست به خیزش مسلحانه زدند و چون شکست خوردند، پدر مسعودها به هرات گریخت و در افغانستان ماندنی شد، یکی از پسران او (احمدشاه) هنگامی که نیروهای ضد مداخلهی خارجی را در شمال افغانستان ریاست می کرد، هدف ساختوپاخت قرار گرفت و کشته شد و پسر دیگر او ـ احمد ضیاء پس از آن معاون رئیس جمهوری افغانستان شد.
سپندارمزروز خیز ای نگار
سپند آر ما را و جام می آر
سپند آرامئیتی یا همان اسفند به معنی بی نقصی و سلامت کامل است. وی نگاهبان و پاسدار زمین و در عین حال مظهر تمکین، تقوا و عبادت است.
این واژه که در اوستایی «سْپِنْتَه آرمَئیتی»(Spenta-Ârmaiti) است و نام چهارمین امشاسپند شناخته میشود، از دو بخش «سپنته»(Spenta) یا «سپند» به چم (:معنی) پاک و مقدس و «آرمئیتی»(Ârmaiti) به چم فروتنی و بردباری تشکیل شده است و این دو با هم به چم فروتنیِ پاک و مقدس است. این واژه در پهلوی «سپندارمت»(SpandÂrmat) و در فارسی «سپندارمذ» و «اسفندارمذ» و «اسفند» شده است.
سپنته آرمیتی یکی از ایزدبانوان و امشاسپندان زرتشتی است که در زبان اوستایی، سپنته آرمیتی یا سپنت اَرمَیتی یا سپند آرامئیتی خوانده میشود، در زبان پهلوی بدان سپندارمذ یا سپندارمت گویند و در فارسی، سپندارمد نیز خوانده شدهاست. امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین سرسبز و نشانی از باروری و زایش است.
در فرهنگ پهلوی سپندرمت یا همان سپندارمذ، نام یکی از امشاسپندان و در عین حال نام پنجمین روز ماه و دوازدهمین ماه سال معرفی شدهاست. وی را همان الهه بسیار قدیمی اسفند دانستهاند و گفتهاند که او را دو امشاسپند دیگر یعنی هورواتات (خرداد) و امرتات (امرداد) همراهی میکنند و این سه گروهی از امشاسپندان را میسازند که قرینهی سه امشاسپند نخستین، یعنی وهمن (وهومن یا همان بهمن)، اشه وهیشته (اردیبهشت) و خشتره وییریه (شهریور) محسوب میشوند.
این فروزه در انسان به گونهی فروتنی و مهر و خدمت به دیگران، نمایان میشود. سپندارمزد در جهان خاکی، نگاهدارندهی زمین و زنان است. زمینی که بیهیچ چشمداشتی هرچه دارد در اختیار جانداران میگذارد و زنانی چون مادر که همچون زمین، مهربان و فروتنند، مهر میورزند بدون این که چشمبه راه پاسخی مهرانگیز باشند.
زن و زمین همسانیهای بسیاری دارند. زن و زمین هر دو نماد باروری و زایش هستند، زندگی از زن و زمین است که جریان دارد.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
سپندارمزروز خیز ای نگار
سپند آر ما را و جام می آر
می آر از پی آن که بی مینشد
دلی شادمان و تنی شادخوار
سپند آر پی آن که چشم بدان
بگرداند ایزد ازین روزگار
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
ورز زمین کن
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
به (شهریور) اندر شوی شادخوار/ کنی در (سپندارمز) کشت و کار