امروز خور ایزد از ماه خورداد سال 3758 زرتشتی، آدینه 9 خوردادماه 1399 خورشیدی، 29 ماه می 2020 میلادی
واپسین روزهای ماه می سال 363 میلادی باکشته شدن امپراتور روم که خود فرماندهی سپاه را در جنگ با ایران بردوش داشت، ژنرال جایگزین توانایی جنگیدن را در سربازان رومی ندید و شکست در برابر سربازان شاپور دوم را پذیرفت.
در سرزمینی که اینک در آنجا شهر بغداد جا گرفته است و نه چندان دور از شهر تیسفون (مدائن) پایتخت امپراتوری ایران، جهان باستان شاهد نبرد سخت 60 هزار لژیونر رومی با 65 تا 80 هزار سرباز ایرانی به فرماندهی اسپهبد «مرنا» بود.
فرماندهی رومیان را ژولیان (فلاویوس کلودیوس ژولیانوس) امپراتور روم خود بر دوش داشت. مارسه لیوس مورخ یونانی (زادهی 330 و درگذشت در 391 میلادی) در جایگاه یک افسر ارتش روم نگرندهی پهنهی این جنگ بود گزارش نبرد، سبب و دستاوردهای آن را برنگاشته است. به نوشتهی وی، میدان این جنگ شش فرسنگی (36 کیلومتری) شمال تیسفون بود. شاپور دوم شاه وقت ایران در پایتخت نبود.
وی برای سرکوب کردن باقیمانده طوایف «هون» به آن سوی فرارود (آسیای میانه) رفته بود. شاپور پیشتر دوبار دست به تازش نظامی به قلمرو کنستانتین دوم زده و دست رومیان را از سرزمینهای بسیار در آسیای غربی کوتاه کرده بود.
در جریان جنگ، یک سرباز ایرانی، زوبین (نیزه کوتاه ـ سرنیزه که به هدف پرتاب میشد) به سوی ژولیان پرتاب کرد که بر پهلوی او نشست و چند ساعت بعد درگذشت.
در پی در گذشت ژولیان، ژنرالهای رومی ژوویان را به سمت امپراتور موقت انتخاب کردند که وی چون توان و استعداد جنگیدن در نیروهای رومی ندید با شاپور دوم صلح کرد و از پنج منطقه بزرگ در شرق مدیترانه و هرگونه ادعای روم در ارمنستان صرف نظر کرد و متعهد شد که خود به سرزمین پنجگانه برود و به دست خود پرچم ایران را در آنجا برافرازد که چنین کرد و این عمل در تاریخ امپراتوری روم یک تحقیر خوانده شده است.
شاپور دوم که 70 سال بر ایران حکومت کرد و شهر نیشابور را در خراسان ساخت به روش شاپور یکم، دستور داد که مجسمههایی بسازند که کشتگان رومی را در زیر پای سوارهنظام ایران نشان دهد تا این پیروزی هرگز فراموش نشود و بهسان شاپور یکم، اسیران رومی را هم برای کار کشاورزی به خوزستان فرستاد.
روز خور است ای به دو رخ همچو خور
تافت خور از چرخ فلک باده خور
خور یا هْوَر به چم (:معنی) خورشید، نام یازدهمین روز از هر ماه در گاهشمار زرتشتی است. آفتابخوانٓ خور، خوانًخور در گاتها به چـم خورشید آمده و اوستا هْوٓر آمده در پارسی خُور و هور یا خورشید مىگویند. هَورَخْشَئِتَو در پهلوى خْوَرَشتٓ در گاتها بدون شئت آمده است.
خراسان نیز از واژههای کهن و سرزمینهای خاوری بوده و به خورآسان مىخواندند به چم بر آینده و بالا رونده همان خورشید را گویند.
«ویس و رامین نو شتهی فخرالدین گرگانی»
بر آمدن گاه خورشید هرکس سر آید
خراسان آن بود کز وی خور آید
خراسان پهلوی باشد خور آید
عراق و پارس را زو خور بر آید
خراسان هست معنی خور آبان
کجا زو خور بر آید سوی ایران
«سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش»
روز خور است ای به دو رخ همچو خور
تافت خور از چرخ فلک باده خور
باده خور و نیز مرا باده ده
افسوس احوال زمانه مخور
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
کودک به دبیرستان کن تا دبیر فرزانه بود
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
به (خور) روز، کودک به استاد ده / که گردد دبیری خردمند و به