امروز رام ایزد از ماه خورداد سال 3758 زرتشتی، نَبُر روز پرهیز از خوردن گوشت،دوشنبه 19 خوردادماه 1399 خورشیدی، هشتم ژوئن 2020 میلادی
نهم ژوئن سال 630 ميلادی اسپهبد شهربراز (شهروراز) سردار نامی ايراني و پیروزمند مصر در شهر تيسفون كشته شد.
وی پس از مرگ ناشناخته (شاید کشتن) اردشير سوم شاه 9 ساله ايران به مدت 44 روز امور سلطنت ايران را به دست گرفته بود تا فرمانروایی را از خطر نابودی برهاند. اين ژنرال بود كه اورشليم و دمشق را از روم شرقی پس گرفته، صليبي را كه مسيح بر آن مصلوب شده بود به تيسفون (مدائن) منتقل كرده، مصر را متصرف شده و در اسكندريه، پادگان ايرانی را ساخته و مقام اداری گمارده بود. محبوبيت اين ژنرال در جامعهی ايران آن زمان باعث برانگیختن احساس بخل و حسد خسرو پرويز (شاه وقت) نسبت به او شده بود و نقشه بركناری، بیرون راندن و حتي کشتن وی را كشيده بود كه اين خبر در جريان جنگ ايران با ارتش هراكليوس امپراتور روم شرقی به گوش او رسيد و وی را سست كرد و پس از آن تا پايان كار خسرو پرويز عملا خود را گوشهنشین ساخت.
شهربَراز پیش از دستیابی به تخت پادشاهی، یکی از اسپهبدهای خسرو پرویز بود. نام شهربراز در واقع یک عنوان افتخاری به معنای «گراز شاهنشاهی» است که نشان از چیرهدستی او در فرماندهی نظامی و همچنین شخصیت ستیزهجوی او دارد. در ایران باستان، نماد پیروزی بهشمار میرفت. سرعتی که شهربراز و بهمن، دو سردار خسروپرویز، سوریه، فلسطین، آناتولی، مصر و حتی لیبی دوردست را تسخیر کردند، «حیرتانگیز» شمرده شدهاست.
پس از قتل خسرو پرويز و پايان حكومت قباد دوم جانشين او، بزرگان كشور با اين شرط با پادشاهي پسر خردسال قباد دوم موافقت كردند كه شهربراز جانشین سلطنت شود و او پذيرفت. شهربراز با هراكليوس صلح كرد ولی خيلي زود متوجه شد كه كشور دچار آشوب و در آستانهی هرج و مرج كامل است و هر صاحب قدرت، خودسرانه اجرای مقررات را به دست گرفته است و مساله راه حلی جز توسل به روش نظامي (انجام مقررات، بي چون و چرا) ندارد و از بزرگان كشور خواست كه قدرت را به طور كامل تا زمانی كه مسائل حل شوند به او بسپارند و سازمانهای اداری و فرمانداریها به افسران ارتش واگذار شوند كه بزرگان چون منافع خودرا در خطر ديدند زير بار نرفتند ولی شهربراز با تکیه بر ارتش به مخالفت آنان اعتنا نکرد. اندكی بعد و به گونهای ناگهانی، شاه خردسال كه نام اردشير سوم بر او گذارده شده بود درگذشت و شهربراز قدرت كامل را به دست گرفت كه بزرگان فاش كردند كه او اردشير خردسال را كشته است (برخی از تاریخنویسان رومی اين بدگمانی را تاييد كرده و شهربَراز را عامل مرگ اردشير نوشتهاند). اين سخنپراکنی بیشتر مردم و برخی از افسران جزء پادگان تیسفون را خشمگين كرد و در يک فرصت مناسب (برابر با نهم ژوئن سال 63 میلادی) شهربراز را از ميان برداشتند و با کشتن شهربراز فروپاشی فرمانروایی ساسانيان را شتاب بخشید.
ترا روز رام از جهان رام باد
همان باد را با تو آرام باد
واژهی رام به معنای آرام، خوشحال، مطیع آمدهاست و هنوز هم این واژه به همین صورت یا به صورت رامش در معنی صلح و شادی و سازش به کار میرود. ایزد رام در آیین مزدیسنی، پاسدار و موکّل روز بیست و یکم هر ماه خورشیدی است و در اوستا با صفت «بخشندهی چراگاه و اغذیهی خوب» از وی یاد شدهاست. همچنین در این آیین گل خیری زردرنگ به این ایزد ویژه شده است.
رام یا ایزد رام، که در اوستا به صورت رامه یا رامن آمده و در زبان پهلوی به صورت رامشن یا همان رام خوانده شدهاست، در آیین زرتشت یکی از ایزدان یا فروزهی در خور نیایش است. این ایزد که آن را وای وه نیز گفتهاند، بر روز بیست و یکم هر ماه که آن را رام روز مینامند، موکّل است. چهارمین روز نَبُر یا پرهیز از خوردن گوشت است.
در کنار بهمن (وهمن یا وهومانا از امشاسپندان) سه دستیار او قرار میگیرند که نخستین آنها ماه، دومین گؤشورون و سومین رام است که قرینهٔ وای محسوب میشود و در زندگی بعد از مرگ نقش خاصی را ایفا مینماید. در واقع در زندگی پس از مرگ، رام به ارواح نیکوکار و عادل مدد میرساند تا مشکلات و موانع را پشت سر بگذارند. رام یکی از جنبههای زمان نیز به شمار میرود او نخستین پزشک مینوی است که چاره و درمان دردها به دست او سپرده شده است.
فردوسی میسراید:
ترا روز رام از جهان رام باد
همان باد را با تو آرام باد