حمداله مستوفی قزوینی، تاریخنگار و جغرافیدان سدهی هشتم مهی(:قمری)، همروزگار با حافظ بود. او از خاندانی مستوفی و دیوانسالار برخاست و در دستگاه ایلخانان مغول به کار دبیری پرداخت. از مستوفی سه کتاب باارزش بهجا مانده است. یکی «تاریخ گزیده» که سرگذشت ایران از روزگاران باستان تا زمان خود او را در برمی گیرد؛ دیگری کتابی در شناخت جغرافیای ایران به نام «نزهه القلوب» و نیز کتابی به نظم و به پیروی از شاهنامهی فردوسی به نام «ظفرنامه». این کتاب دنبالهی شاهنامه و تاریخ ایران تا زمان مستوفی است. مستوفی در سال 750 مهی درگذشت و او را در زادگاهش قزوین، به خاک سپردند.
آرامگاه مستوفی قزوینی، در دورهی ایلخانان بنا شده است و ساخت آن به سبک آذری است. سبک آذری به دورهای بازمیگردد که ایلخانان مغول و تیموریان تاتار بر ایران فرمانروایی میکردند. از ویژگیهای این شیوهی معماری، به بهرهگیری از هندسه در طراحی، ساخت سازه در اندازههای بزرگ، گچبریهای فراوان و بهره بردن از کاشیهای زرینفام میتوان اشاره کرد. چنین ویژگیهایی را در آرامگاه مستوفی قزوینی نیز مییابیم.
آرامگاه یاد شده، برجی آجری است به شکل مربع، با پوششی از گنبدی مخروطی. نمای این سازه، همانند دیگر بناهای دوره ی ایلخانی بندهای مهری دارد. بند مهری به چگونگی ساماندهی آجرها و شکل قالب آنها بازمیگردد. طرح آرامگاه درخور توجه است. از کف تا میانه مربعی است، از آن پس هشت ضلعی میشود و سپس شکل دایرهای به خود میگیرد. خود سازه در میان حیاط جای گرفته است.
40 متر مربع از محوطهی 280 متر مربعی حیاط، زیربنای آرامگاه را میسازد. گنبد این سازه از بیرون به شکل مخروطی و از درون به شکل دایرهای است. در میان سازههای تاریخی شهر قزوین چنین گنبدی با این طراحی و ساخت، دیده نمیشود. از اینرو، آن را باید ویژه و یگانه دانست.
گنبد آرامگاه در زمان ساخت آجری بوده است. در دورههای پس از آن است که آن را با کاشی فیروزهای پوشاندهاند و نمایی زیباتر بدان بخشیدهاند. مُقرنسسازی دورتادور گنبد نیز در زمانی دیگر بازسازی شده است. مقرنسکاری گونهای آرایهی حجمی است که در آن از کاشی، آجر و گچ بهره برده شده است. این را هم یادآوری کنیم که در دورههای پس از ساخت آرامگاه، جاهایی از مقرنسکاریها را به سبب ریخته شدن، بازسازی کردهاند. در مقرنسکاری زیر گنبد عبارتهایی به خط نسخ دیده میشود.
این عکس، از تارنمای «شبکه تصویر» است
درِ ورودی آرامگاه دو لنگهای است و در جنوب باختری سازه ساخته شده است. این در را به رنگ لاجوردی، بندکشی کردهاند. اما این در همان نیست که در زمان ساخت آرامگاه ساخته بودند. با گذشت زمان، یک لنگه از درها از میان رفته بود. در زمان پهلوی اول، لنگهی دیگر را به موزهی ایران باستان بُردند و درِ دولنگهای نوینی، با منبتکاری و نقش گلهایی درهم و همسان با اجزای دیگر آرامگاه، به جای آن گذاشتند.
درون آرامگاه را با کاشیهای فیروزهای آذین دادهاند. به خط نستعلیق نیز نوشتهای آراستهاند که در آن از زندگی حمداله مستوفی سخن رفته است و کتابهایی که پدید آورده است. این نوشته برای شناساندن اوست که پیکرش را در آنجا به خاک سپردهاند. از نیاکان مستوفی نیز سخن به میان آمده است.
اما سنگ گور مستوفی درون سردابی است که با پایین رفتن از چند پلهی پهن و سنگی می توان به آن راه یافت. روی سنگ مزار را اتاقکی چهارگوش پوشانده است. درِ این بخش از آرامگاه، در سوی باختر جای گرفته است. کف اتاق با سنگهایی که ویژگی نمایانی ندارد، پوشیده شده است.
بخش بیرونی آرامگاه را با حوضی بزرگ و کموبیش زیبا، آراستگی بخشیدهاند. چند گام آنسوتر از حوض تندیسی سنگی از مستوفی قزوینی دیده میشود. این تندیس خیالی ویژگی برجستهای ندارد و آن اندازه هنرورزانه نیست که متناسب با چنان آرامگاه زیبایی باشد.
اما در این آرامگاه ایلخانی، چند مرمت و بازسازی در زمانهای گوناگون انجام گرفته است. یکی از آنها به سدهی پیش بازمیگردد که خود مردم دیواری گرداگرد محوطهی آرامگاه کشیده بودند. این کار به سبب نگاهبانی از آرامگاه بود که رو به ویرانی میرفت. گویا دست به مرمتهای اندکی هم زده بودند. تا آنکه در روزگار رضاشاه پهلوی، در سال 1319 خورشیدی، با باریکبینی و به شیوهای فنی، آرامگاه را باززندهسازی کردند. بدینسان از ویرانی این سازهی باارزش جلوگیری شد.
در سال 1394 خورشیدی، گزارش های میدانی از ویرانی بخشی از آرامگاه حکایت داشت. موریانه برخی از چوبهای سازه را خورده بود؛ شماری از آجرهای لعابدار و کاشیهای کتیبه ی آرامگاه ریخته بود و روییدن علفهای هرز بر روی فیلپوشها (سه کنج ا)، این سازهی تاریخی را در آستانهی ویرانی جای داده بود (خبرگزاری دانا). از اینرو، در سال 1396 خورشیدی، سازمان میراث فرهنگی استان قزوین دست به مرمت اساسی آرامگاه زد. پوستهی بیرونی آرامگاه را ساماندهی کردند و همزمان باززندهسازی آرایههای داخلی آن را نیز انجام دادند. بدینگونه آرامگاه از خطر ویرانی و تخریب دور شد.
افزون بر کارهای ساماندهی، سنگ مزار مستوفی را به سبک و شیوهی سنگهای سدهی هشتم مهی بازسازی کردند و خط آنرا یکی از استادان خوشنویسی، علیرضا محبی نوشت.
آرامگاه حمداله مستوفی قزوینی در محلهی کهن پنبهریسهی قزوین جای دارد. نامگذاری آن محله به سبب مغازههای حلاجی بوده است که در آنجا دیده میشد. مردم بومی، به سبب گنبد مخروطی آرامگاه، آن را به نام «گنبد دراز» نیز میشناسند. این سازهی ارزشمند در 20 بهمن ماه 1318 خورشیدی، با شمارهی 332 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
*با بهرهجویی از «ویکی پدیا» و تارنماهای «نابرو»، خبرگزاری «دانا» و «ایسنا»
آرامگاه سیبویه؛سازهای در بافت کهن شیراز
آرامگاه بوذرجمهر قاینی؛ چیرهدستی در ساخت سازهای کهن
آرامگاه شاه شجاع مظفری؛ همسایه با حافظ
آرامگاه رضیالدین آرتیمانی؛ ترکیبهای تکرار شونده
آرامگاه اوحدی مراغهای؛ سازهای استوار و ستبر
آرامگاه خیام؛ سازهای برپایهی سنجشهای هندسی
آرامگاه وحشی بافقی؛ شرح پریشانی شاعری پریشاندل
آرامگاه یعقوب لیث؛ یادمانی روبه ویرانی
آرامگاه علاالدوله سمنانی؛ غوغای از یاد رفته
آرامگاه نیما یوشیج؛ بازگشت به خانهی پدری
آرامگاه لقمان سرخسی؛ بازماندهی سازهای شکوهمند
آرامگاه کمالالملک؛ اوج آفرینشگری در طراحی معماری
آرامگاه ابن یمین؛ نشانهای از یک زندگی آشوبناک
آرامگاه فردوسی؛ کاخ بیگزند
آرامگاه حافظ؛ زیارتگه رندان جهان
آرامگاه بایزید بسطامی؛ ناپیدا در مجموعهای چشمنواز
آرامگاه عارف قزوینی؛ یادبودی کوچک برای میهنخواهی بزرگ
آرامگاه شاه اسماعیل صفوی؛ جلوهی هنر ایران
آرامگاه پورسینا؛ دیگرسان و سزاوار دانشمندی بزرگ
آرامگاه نزاری؛ رنجور از نادیدگی
آرامگاه خواجه نظامالملک؛ شکوه از یاد رفته
آرامگاه صائب تبریزی؛ برآمده از غبار فراموشی
آرامگاه سعدی؛ خاک شیراز و نسیم عشق
آرامگاه شمس تبریزی؛ پیدا و ناپیدا
آرامگاه خواجوی کرمانی؛ کنار آب رکناباد
آرامگاه باباطاهر؛ چشماندازی روبه آسمان
آرامگاه خرقانی؛ ساده، نوپا و بیپیرایه
آرامگاه نادرشاه افشار؛ پابهپای تاریخ
آرامگاه عطار؛ به شکوهمندی سخن او
یک پاسخ
ممنون از امرداد وهمکاران در تفسیرو نشاندادن آثارباستانی ایران.