ابوالحسن خرقانی از چهرههای درخشان عرفان ایرانی است. سهروردی، فیلسوف نامدار، از او با عنوان یکی از ادامه دهندگان حکمت خسروانی ایران باستان یاد کرده است و پورسینا، دانشمند بزرگ ایرانی، به دیدار این عارف بزرگ شتافته است. خرقانی را به آزاداندیشی و مردمدوستی ستودهاند. بیگمان او یکی از مردان فرزانهای است که در زنده نگهداشتن فرهنگ ایران، سهم داشته است. خرقانی در سال 352 مهی(:قمری) در روستای خَرَقان زاده شد و در سال 425 مهی در همان روستا چشم از جهان فروبست. نزدیکان و یارانش کتابی به فارسی به نام «نورالعلوم» از سخنان او گردآوری کردهاند.
آرامگاه خرقانی در 24 کیلومتری شمال خاوری(:شرقی) شهر شاهرود، در استان سمنان، در بخش بسطام، در شمال خرقان جای دارد. شمال این روستا یکی از راههای دسترسی به جنگل ابر و خط اصلی رشته کوههای البرز است. در بهمنماه 1365 خورشیدی، بسطام به نام بخش شناخته شد و دهستان خرقان، به مرکزیت قلعهنو خرقان، شکل گرفت. این گستره از سمنان، در روزگار خرقانی بخشی از «قومس» و خراسان بزرگ دانسته میشد.
از نشانههای تاریخی چنین میتوان دریافت که آرامگاه خرقانی در همان سدهی پنجم مهی ساخته شده است. سازهای ساده و آجری بوده است، بی آنکه ویژگی نمونهواری داشته باشد. با این همه، در سدهی هفتم مهی و در روزگار ایلخانان، محراب بسیار زیبایی بالای سنگ مزار خرقانی ساخته شده است که اکنون بخشی از آن بهجا مانده است.
در زمان محمدشاه قاجار، سده سیزدهم مهی، گنبدی (:قُبهای) برای آرامگاه ساخته شد. از سنگ گورِ پیشین خرقانی نیز این را دریافتهاند که در سال 1348 مهی، کسی به نام معتمدالملک عظیما دست به بازسازی آرامگاه زده است. اما آنچه اکنون به نام بنای آرامگاه میبینیم، به تمامی نو است، جز بخش بسیار کوچکی از آن. این آرامگاه را ادارهی کل باستانشناسی ایران در سال 1352 خورشیدی، ساخته است و دربردارندهی گنبد، محراب، دو اتاق در شمال و جنوب آرامگاه، دالان ورودی و شبستان است.
آرامگاه در میان باغی بسیار زیبا و دلپذیر ساخته شده است و یادآور یکی از نشانههای مهم فرهنگ ایرانی، یعنی باغ، است. آبی که از کنار آرامگاه جاری است و درختان سربرآوردهی آن، نمایی دلانگیز به این مجموعه میدهد؛ هرچند خود آرامگاه آنگونه که باید، شکوه و ویژگی نمایانی ندارد و بسیار ساده و بیپیرایه است.
در آغاز راهِ پلکانی که به آرامگاه میرسد، تندیسی خیالی از خرقانی، در حالیکه بر روی سکویی نشسته است و دو شیر رام در دو سوی او هستند، دیده میشود. آن شیرها اشاره به افسانهای است که دربارهی خرقانی بر سر زبانها بوده است. می گویند پارهای زمانها دو شیر در کنار خرقانی بوده است: «می آمد و خرواری هیزم بر شیر نهاده و ماری را تازیانه ساخته بود»! از این گونه افسانهها دربارهی همهی نامآوران کهن گفته شده است و بدینگونه رنگورویی استورهای بدانها بخشدهاند.
راه پلکانی تا خود آرامگاه ادامه میباید. در دو سوی آن نیز درختان سبز کاج دیده میشود. نمای بیرونی آرامگاه، آجریِ لعابدار است و بسیار ساده. ساختار بنا به شکل چلیپایی است. چلیپا در فرهنگ ایرانی نماد بخت خوب و زایش دوباره است. این نیز گفتنی است که گرداگرد مجموعهای که آرامگاه را دربر گرفته، حصارکشی شده است.
گنبدی که اکنون بر روی سازه دیده میشود، نوساخت است و از آن گنبدِ آجری پیشین، نشانی نیست. گنبد کنونی ساده است و آجری. اما در چهار سوی اضلاع داخلی آن، چهار فیلپوش دیده میشود. فیلپوش پوشش گوشهی دیوار است که از کنج آغاز میشود. این فیلپوش ها نیز سادهاند، بی هیچ کوششی برای آراستن و آذین آنها.
هنگام ورود به درون آرامگاه و جایی که راه به سنگ گور خرقانی میبرد، در سوی چپ تندیسی خیالی از خرقانی دیده میشود و در سوی راست دری چوبی و منبتکاری شده. سنگ گور در اتاق جنوبی سازه جا دارد؛ آن سنگ از مرمر سفید است و نوشتهها و شعرهایی بر روی آن دیده میشود.
تنها بخش کهن آرامگاه، محراب آن است. این سازهی ایلخانی (سدهی هشتم) از گچ ساخته شده و نقشهای اسلیمی زیبایی دارد. اما بالا و پایین محراب آسیب دیده است. بخش میانی آن را با گچ مرمت کردهاند. بهتازگی نیز برای آسیب ندیدن بیشتر، آنرا درون قابی شیشهای جای دادهاند.
سنگ گور خرقانی دربردارندهی کاشیهایی لعابی است به رنگهای لاجوردی، فیروزهای و نمونههای دیگر. در کنج دیوار تابلویی دیده میشود که برخی سخنان خرقانی را با خط نستعلیق بر روی آن نوشتهاند. جز خط زیبای آن، این تابلو آرایهی دیگری ندارد.
گویا در زمان ایلخانان، مسجدی در کنار آرامگاه خرقانی ساخته شده بود که اکنون از آن جز همان محراب درون آرامگاه، چیزی بهجا نمانده است و درگذر زمان از میان رفته است. در بیرون آرامگاه نیز کتابخانهای به نام خرقانی دیده میشود.
چنین نوشتهاند که آرامگاه خرقانی در 22 فروردین 1346 خورشیدی، با شماره 645 به نام یکی از آثار ملی ایران ثبت شده است. پیشتر اشاره شد که ساخت آرامگاه کنونی در سال 1352 به پایان رسیده است. آیا ثبت ملی آرامگاه پیش از ساخت کنونی آن بوده است؟ اگر چنین باشد، ثبت ملی، آن به سازهی پیشین آرامگاه بازمیگردد.
گویا برنامهی ساماندهی دوباره آرامگاه خرقانی، آجرفرش کردن دیگر بار آن و ترمیم بخشهای آسیبدیده، در دستور کار وزارت میراث فرهنگی کشور جای گرفته است.
این نیز یادکردنی است که در تیرماه 1397 خورشیدی، شهرام ناظری، استاد آواز ایران، به همراه «اسین چلپی»، نوادهی بیست و دوم مولانا، از آرامگاه خرقانی دیدن کردند. در این دیدار به درخواست چلپی، ناظری بیتهای آغازین مثنوی مولانا را در کنار سنگ مزار خرقانی به آواز خواند.
*با بهرهجویی از جستار «گزارش تصویری و تحلیل فنی بقعه خرقانی» در تارنمای «سیناپرس» و نیز کتاب «ابوالحسن خرقانی» نوشتهی محمودرضا اسفندیار (دفتر پژوهشها، 1396).
آرامگاه سیبویه؛سازهای در بافت کهن شیراز
آرامگاه بوذرجمهر قاینی؛ چیرهدستی در ساخت سازهای کهن
آرامگاه شاه شجاع مظفری؛ همسایه با حافظ
آرامگاه رضیالدین آرتیمانی؛ ترکیبهای تکرار شونده
آرامگاه اوحدی مراغهای؛ سازهای استوار و ستبر
آرامگاه خیام؛ سازهای برپایهی سنجشهای هندسی
آرامگاه وحشی بافقی؛ شرح پریشانی شاعری پریشاندل
آرامگاه یعقوب لیث؛ یادمانی روبه ویرانی
آرامگاه علاالدوله سمنانی؛ غوغای از یاد رفته
آرامگاه نیما یوشیج؛ بازگشت به خانهی پدری
آرامگاه لقمان سرخسی؛ بازماندهی سازهای شکوهمند
آرامگاه کمالالملک؛ اوج آفرینشگری در طراحی معماری
آرامگاه مستوفی قزوینی؛ سازهای برای یک دیوانسالار
آرامگاه ابن یمین؛ نشانهای از یک زندگی آشوبناک
آرامگاه فردوسی؛ کاخ بیگزند
آرامگاه حافظ؛ زیارتگه رندان جهان
آرامگاه بایزید بسطامی؛ ناپیدا در مجموعهای چشمنواز
آرامگاه عارف قزوینی؛ یادبودی کوچک برای میهنخواهی بزرگ
آرامگاه شاه اسماعیل صفوی؛ جلوهی هنر ایران
آرامگاه پورسینا؛ دیگرسان و سزاوار دانشمندی بزرگ
آرامگاه نزاری؛ رنجور از نادیدگی
آرامگاه خواجه نظامالملک؛ شکوه از یاد رفته
آرامگاه صائب تبریزی؛ برآمده از غبار فراموشی
آرامگاه سعدی؛ خاک شیراز و نسیم عشق
آرامگاه شمس تبریزی؛ پیدا و ناپیدا
آرامگاه خواجوی کرمانی؛ کنار آب رکناباد
آرامگاه باباطاهر؛ چشماندازی روبه آسمان
آرامگاه نادرشاه افشار؛ پابهپای تاریخ
آرامگاه عطار؛ به شکوهمندی سخن او