لقمان سرخسی از عارفان ایرانی است که نزد پیشینیان آوازهی بسیار داشت و همواره از او به بزرگی و نامآوری یاد میکردند. اما اکنون کمتر شناخته شده است و جز اشارههایی پراکنده، سخن چندانی دربارهی زندگی او به دست نمیآید. همین اندازه میدانیم که او در سدهی چهارم مهی(:قمری) زندگی کرده و در همان سده چشم از جهان پوشیده است. اما از سخنانی که در کتابهای کهن از او آوردهاند، پیداست عارفی بزرگ بوده است؛ هر چند رفتارهای او را آمیخته با گونهای شوریدگی نیز دانستهاند.
آرامگاه لقمان سرخسی در فاصلهی بسیار اندکی از مرز ایران و ترکمنستان جای دارد و سه کیلومتر آن سوتر از شهر مرزی سرخس، در استان خراسان رضوی است. سرخس نه تنها در گذشته، بلکه امروز نیز اهمیت بسیار دارد. در روزگاران پیشین، پیوندگاه راههایی شناخته میشد که به نام جاده ابریشم میشناسیم. لقمان، یا آنگونه که در برخی نوشتهها آمده است «بابا لقمان»، در این شهر زاده شد و در آرامگاهی که اکنون بازماندههایی از آن پابرجاست، او را به خاک سپردند.
آرامگاه لقمان سرخسی را بیگمان باید یکی از مهمترین سازههای تاریخی و هنری ایران دانست. با آنکه بخشهایی از آن فروریخته است و اکنون تنها بازماندهای از شکوه پیشین آن پیداست، اما همان بنای نیمه ویرانِ هزار ساله، چنان ابهت و زیبایی دارد که نادیده گرفتنی نیست و نشان و یادبودی است از اوج هنر معماری ایران در سدههای پیش.
بلندای بسیارِ ایوان آرامگاه و فراخی تاقهای آن، خود به تنهایی گویای استادی و هنری است که در ساخت این سازه بهکار رفته است. چنین ویژگی را باید در کنار دیگر نشانههای آشکار چیرهدستی و استادی سازندگان بنا گذاشت تا پی به شکوهمندی هنر ایران در آن سدههای دور، بُرد.
ساخت آرامگاه لقمان سرخسی بهگمان بسیار به سدهی ششم و روزگار سلجوقیان بازمیگردد. اما بخشهایی از آن در زمان فرمانروایی ایلخانان مغول بر ایران، ساخته شده است. این را از کتیبهای درمییابیم که تاریخ 757 مهی دارد و درون آرامگاه دیده میشود. در این سال، دست به مرمت آرامگاه لقمان زدهاند و آنرا گسترش دادهاند و آرایههایی به آن افزودهاند. در بخش شمالی بنا نیز ایوانی بلند و زیبا برآوردهاند و سازهای شکل دادهاند که اکنون نیمهویران بهجای مانده است اما هنوز هم حکایتها از استواری و پایایی سدههای پیشینش دارد.
آنگونه که اشاره شد، پایهریزی این سازه در روزگار سلجوقیان بوده است. آنها بنایی آجری بر روی سنگ مزار لقمان سرخسی ساختهاند که دو بخش دارد. هر بخش به شکل مربعی است که با هم پیوند مییابند. اما زیبایی خیرهکنندهی آرامگاه به تاق نماهای هفتگانهی آن بازمیگردد که هر کدام چهار متر بلندا دارند. ازسویی دیگر، تاقهای این سازهی بلند، دو اشکوبهای (:طبقهای) است. اشکوب دوم را غرفههایی یکسان و همراستا، آذین داده است.
سازهی یادشده یک ویژگی نمایان و باارزش دارد. گفتیم که طرح آرامگاه، چهار ضلعی یا مربعی است. در بخش فرازین سازه، طرح چهارگوش با ترمبهسازی به هشت گوش تبدیل شده است. ترمبه، کنجهای پیش آمده در سازه است. این ترمبهسازی کمک کرده است که نمای بیرونی آرامگاه، فضای پُر و چشمگیری پیدا کند و زیبایی و خودنمایی خیره کنندهای بیابد.
نمونهای از گچبری استادانه و بسیار باشکوه معماری ایران را در سر درِ همین آرامگاه میتوان دید. بهراستی که گچبریهای سازه، در زیبایی و چشمنوازی از دیگر سازههای تاریخی ایران کاستیای ندارند و به همان اندازه تحسینبرانگیز است.
ورودی آرامگاه به 9 متر میرسد. گنبد آن آجری است و در نمای بیرونی بسیار سنگین به گمان میرسد. پایههای بنا، به استواری، گنبد را نگه داشتهاند. چنانکه هنوز هم پس از هزار سال، گنبد آسیبی ندیده است. این گنبد با نواری دایرهای، از بدنه دیوارهها جدا شده است. همینجا بگوییم که در روی اِسپرهای بیرونی آرامگاه، کتیبهای کاشی که تاریخ 1333 خورشیدی را دارد، دیده میشود. اسپر یا پیشانی، به بخشی از بنا میگویند که میان سرستونها و لبهی سازه جای گرفته است. به هر روی، آن کتیبهی نو، به بازسازی دهههای پیش بازمیگردد که به آن خواهیم پرداخت.
درون آرامگاه و در بدنهی آن، نورگیرهایی چهارگانه ساخته شده است تا روشنایی سازه را برآورده کند. نورگیرها مستطیل شکلاند. نقشهای هندسی لوزی شکلی درون تاقها، بنا را آذینی زیبا و چشمگیر داده است. آن نقشها برجستهاند. در کنار آذینهای گچی درون آرامگاه، آجرکاری سازه نیز در اوج زیبایی است. گویا در گذشته، درون آرامگاه کاشیهایی به کار برده شده بود. اکنون از آن کاشیکاریها چیزی بهجا نمانده است.
پیشتر به کتیبهی ایلخانی درون آرامگاه اشاره کردیم. این کتیبه ارزش بسیار دارد و دستِکم ما را از ساخت بخشهایی از بنا و مرمت آن در سدهی هشتم، آگاه میسازد. دیوارهای آرامگاه نیز بسیار ستبرند و پهنایی سه متری دارند.
در زیر گنبد آرامگاه، جای دو سنگ گور دیده میشود. یکی از آنها به تمامی از میان رفته است و دیگری بهجا مانده است. شاید زمانی که آرامگاه را میساختهاند، سنگ گور کنار مزار لقمان سرخسی را از میان بردهاند تا این سازه تنها نشان از لقمان سرخسی داشته باشد و با نام کسی دیگر پیوند نخورد.
در سالهای پیش به آرامگاه لقمان سرخسی توجه بسیار شده است و کارهای مرمتی بسیاری در آنجا انجام گرفته است. از سندی تاریخی این را هم درمییابیم که در روزگار قاجار گزارشی کوتاه از این سازه و موقعیت آن بهدست یکی از شاهزادگان قاجاری نوشته شده است. در سال 1333 خورشیدی، نیز کوششهای بسیاری برای نگهداری بنا و جلوگیری از ویرانی آن انجام گرفت. اما مهمترین باززندهسازی و مرمت از سال 1360 خورشیدی، آغاز شد. در خرداد 1398 نیز سه هکتار از زمینهای پیرامون آرامگاه را به میراث فرهنگی واگذار کردند (خبرگزاری ایسنا).
از دیگر کارهایی که به تازگی برای پایداری آرامگاه و پیرامون آن انجام گرفته به ساخت باغراهی باید اشاره کرد که برپایهی معماری سنتی ایران ساخته شده است.
این آرامگاه در نزد مردم بومی آن گستره به نام «اُلُغ بابا» نیز آوازه دارد. آرامگاه لقمان سرخسی در 15 دی ماه 1310 خورشیدی، به شمارهی 165 در شمار آثار ملی ایران، ثبت شده است.
لقمان سرخسی عارفی شوریده بود و او را در شمار «عاقلان دیوانهنما» یاد کردهاند. همروزگاران او نوشتهاند: «ناگاه عقلش بشد و جنونی در وی پدید آمد. گفتند: لقمان، این جنون چیست؟ گفت: هر چه پرستش خدای بیش کردم، بیشتر میبایست. درماندم. گفتم: خدایا! پادشاهان چون بندهای پیر شود آزادش کنند. تو پادشاهی عزیزی. در بندگی تو پیر گشتم. آزادم کن. صدایی شنیدم که گفت: ای لقمان، آزادت کردم. نشان آزادی آن بود که عقل از من برگرفتند!».
*برای شناخت آرامگاه لقمان سرخسی از تارنماهای «ویستا» و «ویکی پدیا» بهره برده شده است.
آرامگاه سیبویه؛سازهای در بافت کهن شیراز
آرامگاه بوذرجمهر قاینی؛ چیرهدستی در ساخت سازهای کهن
آرامگاه شاه شجاع مظفری؛ همسایه با حافظ
آرامگاه رضیالدین آرتیمانی؛ ترکیبهای تکرار شونده
آرامگاه اوحدی مراغهای؛ سازهای استوار و ستبر
آرامگاه خیام؛ سازهای برپایهی سنجشهای هندسی
آرامگاه وحشی بافقی؛ شرح پریشانی شاعری پریشاندل
آرامگاه یعقوب لیث؛ یادمانی روبه ویرانی
آرامگاه علاالدوله سمنانی؛ غوغای از یاد رفته
آرامگاه نیما یوشیج؛ بازگشت به خانهی پدری
آرامگاه کمالالملک؛ اوج آفرینشگری در طراحی معماری
آرامگاه مستوفی قزوینی؛ سازهای برای یک دیوانسالار
آرامگاه ابن یمین؛ نشانهای از یک زندگی آشوبناک
آرامگاه فردوسی؛ کاخ بیگزند
آرامگاه حافظ؛ زیارتگه رندان جهان
آرامگاه بایزید بسطامی؛ ناپیدا در مجموعهای چشمنواز
آرامگاه عارف قزوینی؛ یادبودی کوچک برای میهنخواهی بزرگ
آرامگاه شاه اسماعیل صفوی؛ جلوهی هنر ایران
آرامگاه پورسینا؛ دیگرسان و سزاوار دانشمندی بزرگ
آرامگاه نزاری؛ رنجور از نادیدگی
آرامگاه خواجه نظامالملک؛ شکوه از یاد رفته
آرامگاه صائب تبریزی؛ برآمده از غبار فراموشی
آرامگاه سعدی؛ خاک شیراز و نسیم عشق
آرامگاه شمس تبریزی؛ پیدا و ناپیدا
آرامگاه خواجوی کرمانی؛ کنار آب رکناباد
آرامگاه باباطاهر؛ چشماندازی روبه آسمان
آرامگاه خرقانی؛ ساده، نوپا و بیپیرایه
آرامگاه نادرشاه افشار؛ پابهپای تاریخ
آرامگاه عطار؛ به شکوهمندی سخن او
3 پاسخ
من به اين آرامگاه بابالقمان رفته ام بسیار جالب است و باشکوه.
من به اين آرامگاه بابالقمان رفته ام بسیار جالب است و باشکوه.
خیلی جالبه من خیلی ازش تحقیق کردم خیلی جالبه ?