حکیم خیام، دانشمند بسیاردان و سرایندهی رباعیات دلانگیزی است که آوازهی او از مرزهای ایران گذشته است. او ریاضیدانی برجسته و ستارهشناسی نامور بود. خیام در شهر نیشابور زاده شد و در همان شهر در سدهی ششم مهی(:قمری) چشم از جهان فروبست. پیکر او را در گورستان مرکزی «حیره»، نزدیک مسجد محروق، به خاک سپردند. حیره از بخشهای کهن و اشرافینشین شهر نیشابور بود.
عکسی قدیمی از بنای امامزاده و مسجد محروق
پس از درگذشت خیام، بنایی برای سنگ گور او ساخته نشد. اما در حافظهی سالخوردگان مانده است که در دورهی پهلوی نخست، جایی که سنگ مزار خیام بود، یعنی ضلع باختری مسجد محروق، اتاقکی ساخته بودند که ایوانمانند بود. دیدن آن سازه که به هیچروی زیبنده و سزاوار دانشمندی بزرگ نبود، برخی را بر آن داشت که دولت را وادارند آرامگاهی شایسته برای خیام بسازد. گویا برخی از بیگانگان نیز که خیام را به خوبی م شناختند و برای دیدن سنگ مزار او به نیشابور میآمدند، به دولت ایران پیشنهاد کردند که آرامگاهی برای خیام طراحی کنند. اما خواست آنان پذیرفته نشد.
دشواری اینجا بود که سنگ مزار خیام در کنار مسجد محروق جای داشت که خود سازهای بلند و تاریخی بود و بازمانده از دورهی تیموریان. از اینرو شدنی نبود بنایی در کنار آن ساخت و برآورد. آنچه در آن زمان از آرامگاه خیام دیده می شد سکویی چهارگوش بود و ساختمان سنگی روباز؛ از دیوار مسجد نیز فاصلهی چهار متری داشت. برای آذین سازه، ستونی سنگی برآورده بودند که رباعیای از ملکالشعرای بهار، در ستایش خیام بر روی آن نوشته شده بود. این، همهی آنچه بود که در سال 1313 خورشیدی، انجمن آثار ملی ایران، بر سنگ مزار آن دانشمند بزرگ ساخته بود و به چشم میآمد.
آرامگاه خیام به همینگونه بود تا آنکه اندیشهی ساخت بنای یادمانی درخوری برای او، بالا گرفت و انجمن آثار ملی ایران را بر آن داشت که در اینباره کاری شایسته انجام دهد. از اینرو از یکی از استادان جوان دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران، هوشنگ سیحون، خواستند که سازهای برای آرامگاه نوین خیام طراحی کند. سیحون که شناختی باریکبینانه و ژرف از معماری کهن ایران و نوین جهان داشت، طرحی بسیار زیبا و پیچیده از نشانههای ریاضی و مثلثاتی ارایه کرد که هر بخش از آن یادآور گوشهای از دانش بسیار خیام بود. طرح او پذیرفته شد و ساخت آرامگاه آغاز شد.
آرامگاهی که سیحون طراحی کرد، در کنار نشانههای بسیار، سه ویژگی برجسته داشت که هر سه دربردارندهی بخشی از دانش و هنری است که خیام به آن شناخته میشود: یکی ریاضیدانیاش، دیگری ستارهشناسی و سوم شاعرانگی او. افزونبر آنکه سازهی آرامگاه را چنان ساخت که مانند خیمهای است؛ از آنرو که پدر خیام پیشهی خیمهدوزی داشت و به همین سبب آن دانشمند بزرگ با عنوان پیشهی پدریاش «خیام» نامیده میشد.
سیحون برای آنکه سازه، نشانی از ریاضیدانیِ خیام داشته باشد، 10 پایه برای آن طراحی کرد. شمارهی 10، نخستین عدد دو رقمی است و پایهی بسیاری از شمارگان دیگر. از هر پایه، 2 تیغه به گونهی کج (:مورب) بالا میرود و در فراز سازه با دیگر پایهها برخورد میکند و به حرکت خود ادامه میدهد تا به پایین پایهی روبهرویش برسد.
از سوی دیگر، برخورد تیغهها در سقف آرامگاه، شکل ستارهای را پدید میآورد که نشانهای از دانش ستارهشناسی (:نجوم) خیام است. از میان ستارهی سقف، آسمان نیشابور پیداست. ستارههای دیگری که در بالای سازه دیده میشوند در پایان به ستارهای پنجپَر میرسند و شکل نهایی خود را مییابند.
اما برای آن که نشان داده شود خیام افزونبر دانش ریاضی و ستارهشناسی، شاعری بزرگ و رباعیسرایی توانا بوده است، لوزیهای سازه آکنده از نقشهای گل و برگ و پیچک است. کاشیهای مُعرقی هم که برای آرایهی سازه بهکار بردهاند، نشانهی دیگری از شعرگویی خیام دانسته میشود.
این سازه که بر پایهی سنجشهای ریاضیاتی و مثلثاتی شکل گرفته است، 22 متر بلندی دارد. سازهای بتنی است که هستهای فلزی آنرا استوارتر نگاه میدارد. گرداگرد آرامگاه را دایرهای از سنگ گرانیت ساختهاند. اما آنچه سازه را چهرهای زیبا و یگانه میدهد، اجزای مثلثی آن است که فُرمی تکرارشونده دارد. پیشتر نیز اشاره کردیم که آرامگاه 10 پایه دارد. فاصلهی میان پایههای 5 متر است.
اما هوشمندی دیگری که در ساخت آرامگاه بهکار برده شده است به بازگفتی (:روایتی) تاریخی بازمیگردد که در یکی از کتابهای کهن آمده است. آن کتاب نوشتهی «نظامی عروضی» است. نظامی که از دوستان خیام بوده است، مینویسد که خیام آرزو داشت در جایی به خاک سپرده شود که در بهاران برگهای گل بر روی سنگ مزار او بریزد! از اینرو، سیحون، طراح آرامگاه کنونی خیام، آنرا در جایی از باغی سرسبز و پُردارودرخت ساخته است که اختلافی 3 متری با درختان پیرامون آرامگاه دارد. بدینگونه هنگام برگریزان درختها، آرامگاه خیام نیز برگریز میشود!
پیشتر گفتیم که مزار خیام در کنار مسجد محروق بود و نمیشد در آنجا سازهای دیگر ساخت. از اینرو مزار را نبش قبر کردند و استخوانهای خیام را به جایی آوردند که دورتر از مسجد است؛ یعنی در همان جایی که آرامگاه کنونی طراحی و ساخته شده است. سازهی ایوانی پیشین را هم به شهر نیشابور بردند و در میدان خیام گذاشتند.
می گویند از استخوانهای خیام چیز چندانی بهجا نمانده بود. آنها را درون پارچهای ریختند و در صندوقچهای فلزی نگاه داشتند تا زمانی که آرامگاه کنونی ساخته شد. آنگاه استخوانهای بازمانده را در گوری که اکنون دیده میشود، دوباره خاکسپاری کردند.
بر روی سنگ مزارخیام عبارتهایی حکاکی شده است. اما تاریخ درگذشت خیام را به نادرست 517 مهی نوشتهاند. در حالی که پژوهشهای بنیادیتر نشان میدهد که او در سال 526 درگذشته است.
بر روی کتیبههای آرامگاه چندین رباعی از خیام، به گزینش جلالالدین همایی، استاد نامدار دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، نوشته شده است. آن رباعیها به خط استاد خوشنویس، مرتضی عبدالرسولی است و به شیوهی خط تعلیق. تعلق، شیوهی خطی ویژهی ایرانیان است. در تاریخ معماری ایران سازهی دیگری نمیشناسیم که در آن از خط تعلیق بهره گرفته شده باشد.
حوضهای پیرامون آرامگاه با کاشی فیروزهای آذین یافتهاند؛ هفتپَر دارند که مفهوم «هفت آسمان» را به ذهن میآورد. این نیز اشارهی دیگری به دانش ستارهشناسی خیام است.
آرامگاه خیام در باغی زیبا جای دارد. در این باغ 20 هزار متر مربعی، تندیسی از خیام دیده میشود. پیرامون آرامگاه، کاجهای سربرآورده، به آن محوطه سرزندگی بخشیدهاند.
آرامگاه خیام نیشابوری که نمونهای برجسته و بسیار ارزشمند از معماری نوین ایران است، در 6 شهریور 1341 گشایش یافت. این سازه در سال 1354 خورشیدی، به دستیاری وزارت فرهنگ و هنر آن زمان، با شماره 1157 در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد.
*یارینامه: ویکیپدیا و گزارش خبرگزاری ایسنا.
آرامگاه سیبویه؛سازهای در بافت کهن شیراز
آرامگاه بوذرجمهر قاینی؛ چیرهدستی در ساخت سازهای کهن
آرامگاه شاه شجاع مظفری؛ همسایه با حافظ
آرامگاه رضیالدین آرتیمانی؛ ترکیبهای تکرار شونده
آرامگاه اوحدی مراغهای؛ سازهای استوار و ستبر
آرامگاه وحشی بافقی؛ شرح پریشانی شاعری پریشاندل
آرامگاه یعقوب لیث؛ یادمانی روبه ویرانی
آرامگاه علاالدوله سمنانی؛ غوغای از یاد رفته
آرامگاه نیما یوشیج؛ بازگشت به خانهی پدری
آرامگاه لقمان سرخسی؛ بازماندهی سازهای شکوهمند
آرامگاه کمالالملک؛ اوج آفرینشگری در طراحی معماری
آرامگاه مستوفی قزوینی؛ سازهای برای یک دیوانسالار
آرامگاه ابن یمین؛ نشانهای از یک زندگی آشوبناک
آرامگاه فردوسی؛ کاخ بیگزند
آرامگاه حافظ؛ زیارتگه رندان جهان
آرامگاه بایزید بسطامی؛ ناپیدا در مجموعهای چشمنواز
آرامگاه عارف قزوینی؛ یادبودی کوچک برای میهنخواهی بزرگ
آرامگاه شاه اسماعیل صفوی؛ جلوهی هنر ایران
آرامگاه پورسینا؛ دیگرسان و سزاوار دانشمندی بزرگ
آرامگاه نزاری؛ رنجور از نادیدگی
آرامگاه خواجه نظامالملک؛ شکوه از یاد رفته
آرامگاه صائب تبریزی؛ برآمده از غبار فراموشی
آرامگاه سعدی؛ خاک شیراز و نسیم عشق
آرامگاه شمس تبریزی؛ پیدا و ناپیدا
آرامگاه خواجوی کرمانی؛ کنار آب رکناباد
آرامگاه باباطاهر؛ چشماندازی روبه آسمان
آرامگاه خرقانی؛ ساده، نوپا و بیپیرایه
آرامگاه نادرشاه افشار؛ پابهپای تاریخ
آرامگاه عطار؛ به شکوهمندی سخن او