در پاییز سال 1301 خورشیدی، شماری از دانش آموختگان سرشناس کشور گرد هم آمدند و «انجمن آثار ملی» را بنیانگذاری کردند. یکی از کارهای انجمن، نگاهبانی از آثار تاریخی برشمرده شده بود. محمدعلی فروغی، حسن پیرنیا، ارباب کیخسرو شاهرخ، حسن مستوفی، نصرتالدوله و شماری دیگر، از بنیانگذاران انجمن یاد شده بودند. از آنجا که زمان فرارسیدن هزارمین سالِ زادهشدن فردوسی نزدیک بود، نخستین کاری که انجمن آثار ملی کوشید به آن بپردازد، ساخت آرامگاه فردوسی بود.
آرامگاه کنونی فردوسی بزرگ
در سال 1303 انجمن برای ساخت آرامگاه فردوسی از مجلس شورای ملی یاری خواست. مجلس نیز قانونی گذراند که برپایهی آن دولت باید در بودجهی کشور مبلغی را برای ساخت آرامگاه درنظر میگرفت.
دو سال پس از آن، در زمان پادشاهی پهلوی نخست که انجمن از یاری مجلس و دولت برای ساخت آرامگاه فردوسی برخوردار شده بود، ارباب کیخسرو شاهرخ را به توس فرستاد تا خاکجای فردوسی را پیدا کند.
آرامگاه پیشین فردوسی
ارباب کیخسرو و همراهانش با تکیه بر آنچه که در اسناد تاریخی و کتابهای کهن آمده بود و با پرسوجو از دانشمندان و سالخوردگان توس، دریافتند که باغ میرزا محمدعلی قائم مقام در توس، همان باغی است که فردوسی در آن به خاک سپرده شده است. از اینرو به کمک والی خراسان، در باغ یادشده به کاوش پرداختند تا به تختگاهی رسیدند که 6 متر درازا داشت و 5 متر پهنا. پس از خاکبرداری، به جایی که فردوسی در آن خاکسپاری شده بود، دست یافتند.
قائم مقام باغ خود را پیشکش انجمن کرد و انجمن نیز با پشتیبانی دولت و بودجهای که برای این کار در نظر گرفته بودند، کار ساخت آرامگاه را آغاز کرد.
باور بنیانگذاران انجمن آثار ملی، این بود که کار فردوسی در زنده ساختن تاریخ و فرهنگ ایران، همانند کار کوروش بزرگ است. از اینرو، آرامگاه فردوسی باید همانند آرامگاه کوروش بزرگ، در پاسارگاد، ساخته میشد.
در آغاز از مهندس کریم طاهرزاده بهزاد، خواستند که طراحی آرامگاه را انجام دهد. بهزاد نخستین ایرانیای بود که به شیوهای دانشگاهی (آکادمیک) رشته معماری را در آلمان آموخته بود. طرحی که او ارایه داد اندکی به آرامگاه کنونی حافظ مانندگی داشت. سکویی برای تندیس فردوسی طراحی کرده بود و سازهای گنبدی که بر روی سنگ مزار فردوسی جای میگرفت. بهاینگونه کار ساخت آرامگاه آغاز شد. اما هنوز نیمی از کار پیش نرفته بود که زمزمههایی مخالف شنیده شد. مخالفان میگفتند که طرح بهزاد پیوندی با کار فردوسی ندارد و شناسای اثر حماسی او نیست. ناچار طرح بهزاد را کنار گذاشتند.
پس از آن از آندره گدار، باستانشناس و معمار فرانسوی که در ایران به استخدام دولت درآمده بود، خواستند که طرحی برای آرامگاه فردوسی فراهم کند. گدار آرامگاهی طراحی کرد که هرمی شکل بود و برگرفته از معماری اهرام مصر! این طرح نیز پیوندی با معماری ایران نداشت و نمیتوانست شناسای کار فردوسی باشد. پس انجام آن را به کنار نهادند؛ به ویژه که سقف هرمِ ساختهشده، خیلی زود شکست.
پس از آن بهزاد دوباره طرحی را ارایه داد که همانندی بسیار به بنای کنونی آرامگاه فردوسی دارد. طرح او، به شیوهی معماری هخامنشی، با ستونهای بلند بود. این بار طرح بهزاد پذیرفته شد و مجلس شورای ملی، ساخت آن را تصویب کرد.
کار ساخت آرامگاه فردوسی با دیدبانی (:نظارت) ارباب کیخسرو شاهرخ در سال 1307 خورشیدی آغاز شد. پس از برگزاری هزارهی فردوسی در تهران، در روزهای 12 تا 16 مهرماه 1313 خورشیدی، دانشمندان کنگره، رهسپار توس شدند و در روز 20 مهرماه با بودن آنان آرامگاه فردوسی گشایش یافت.
اما بسیار زود ساختمان آرامگاه نشست کرد؛ از آنرو که سازندگان آن با فن آزمایش خاک و آمارگیری سنگینی آن ساختمان بزرگ، آشنا نبودند و آرامگاه نااستوار ساخته شده بود. سرانجام چاره را در آن دیدند که بنای ساخته شده را برچینند و از نو بسازند. این کار در سال 1343 خورشیدی آغاز شد و 4 سال به درازا انجامید.
آرامگاه نو را هوشنگ سیحون، معمار برجستهی ایرانی، برپایهی همان طرح بهزاد ساخت. اما دگرگونیهایی در اندازه و آرایههای آرامگاه پدید آورد و آن را بازسازی کرد و استواری بخشید. اجرای آن نیز بر دوش مهندس گیو جودت گذاشته شد تا با نگرشی فنی کار را به پایان برساند.
ویژگیهای آرامگاه فردوسی
آرامگاه فردوسی در گسترهای شش هکتاری ساخته شده است و دربردارندهی چندین بخش است؛ مانند: باغ آرامگاه، تندیسی از فردوسی، ساختمانهای اداری، استخر و سازههای دیگر. شکل آن نیز مکعبی است. 18 متر بلندی دارد که بر روی چند سکوی پلکانی جای گرفته است.
از سمت جنوب مجموعه میتوان به درون آن رفت. پس از ورود به محوطه، استخر دیده میشود. درون استخر 30 فواره، در 3 دستهی ده گانه ساختهاند تا نشانهای از 30 سال کوشش فردوسی در پدید آوردن شاهنامه باشد.
از سمت باختری آرامگاه میتوان به درون آن رفت. در این بخش، نقش برجستههای شش گانهی سنگی دیده میشود. آن نقشبرجستهها برگرفته از رویدادهای شاهنامه و داستانهای آن است؛ و نیز چند نقش از شاهنشاهان هخامنشی و ساسانی. پلههای شمالی و جنوبی آرامگاه نیز راه به زیرزمین و اتاقی میبرند که سنگ مزار فردوسی در آنجا دیده میشود.
درون آرامگاه چندین راهرو ساختهاند. این راهروها افزونبر هواگیری آرامگاه، برای جلوگیری از نمزدگی سازه، طراحی شده است. اما فضای درونی آرامگاه، آشکارا برگرفته از شیوهی معماری اشکانی است. در بخش پایین آرامگاه 20 ستون دیده میشود و در بخش بالایی آن، هشت ستون.
نقشبرجستههایی سنگی که هر کدام تصویرگر داستانهایی از شاهنامه هستند، در دیوارههای درون آرامگاه به کار گرفته شدهاند. کاشیها نیز با نقش خورشید و ماه و ستاره آذین یافتهاند. این نقشها یادآور گردش روزگار و آمدن و سپری شدن روزها است.
در سقف آرامگاه آرایههایی بهکار رفته است که شناسای هنر هخامنشی و نیز هنر روزگار فردوسی در سدهی پنجم مهی(:قمری) است.
سنگ مزار فردوسی در طرحی که بهزاد فراهم کرده بود، بر سکویی با بلندای دو متر و در اتاقی پنج در پنج، جای داشت. اما سیحون در بازسازی طرح او، مزار فردوسی را به بخش پایین آرامگاه بُرد. بر روی سنگ مزار فردوسی این نوشته دیده میشود: «به نام خداوند جان و خرد. این مکان فرخنده، آرامگاه استاد گویندگان فارسی زبان و سرایندهی داستانهای ملی ایران، حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی است که سخنان او زنده کننده کشور ایران و مزار او در دل مردم این سرزمین جاویدان است». سپس زادروز فردوسی و تاریخ درگذشت او آورده شده است.
آرامگاه فردوسی از بتن و سنگ و کاشی ساخته شده است. باغی که در این گستره دیده میشود الگو گرفته از چهارباغ ایرانی است که در آن قرینهسازیها و آبنماها بهکار رفته است و جویهایی که رواناند. تندیس بسیار زیبای فردوسی نیز که در جلو استخر محوطه دیده میشود، کار استاد ابوالحسن صدیقی، تندیسساز نامآور ایرانی است. در سوی شمال باختری آرامگاه، ساختمان موزه ساخته شده است.
همهی آن سازهها و طرحها، آمیخته و پیونددهندهی هنر معماری ایران با حماسههای ایرانی است. کاخ برفراشتهای است که یادآور بزرگی و جایگاه فرازمند فردوسی و شاهنامهی اوست.
در گسترهی آرامگاه سنگ مزار مهدی اخوان ثالث، شاعر نوپرداز نامآور، نیز دیده میشود. آن سنگ مزار در بخش باختری آرامگاه جای گرفته است و در کنار آن تندیسی از اخوان ثالث دیده میشود. اخوان ثالث در شهریورماه 1369 خورشیدی درگذشت و او را در کنار آرامگاه فردوسی به خاک سپردند.
در 50 متری بیرون باغ آرامگاه، آرامستانی برای برخی از چهرههای فرهنگی خراسان ساخته شده است. در آنجا شاعران نامداری آرمیدهاند؛ کسانی مانند: عماد خراسانی (شاعر سرشناس، در گذشته به سال 1382 خورشیدی)، احمد گلچینمعانی (استاد و پژوهشگر ادبیات فارسی، درگذشته ی 1379)، احمد کمالپور (شاعر، درگذشته 1379)، محمد قهرمان (شاعر و پژوهشگر، درگذشته 1392)، عشرت قهرمان (شاعر، درگذشته 1384) و شماری دیگر از نامآوران خراسان.
آرامگاه فردوسی در باختر روستای «پاژ» جای دارد؛ روستایی که زادگاه او نیز بود. یکی از دشواریهایی که دشت مشهد دارد و دربرگیرندهی آرامگاه فردوسی نیز میشود، سطح آبهای زیرزمینی آن است. به سبب بهرهبرداریهای غیر مجاز، آن سطح پایین رفته و دشت مشهد چندین فرونشست داشته است (خبرگزاری برنا). هر چند تاکنون آرامگاه فردوسی از این بابت آسیبی ندیده است، اما فرونشستهای دشت مشهد میتواند در آینده تهدیدی برای این سازهی سترگ ملی باشد.
آرامگاه فردوسی در تاریخ 12 فروردینماه 1342 خورشیدی در فهرست آثار ملی ایران، ثبت شده است.
*یارینامه: جستار عیسی صدیق دربارهی ساخت آرامگاه فردوسی (پرتال جامع علوم انسانی)، «ویکی پدیا» و گزارش «خبرگزاری ایرنا».
آرامگاه سیبویه؛سازهای در بافت کهن شیراز
آرامگاه بوذرجمهر قاینی؛ چیرهدستی در ساخت سازهای کهن
آرامگاه شاه شجاع مظفری؛ همسایه با حافظ
آرامگاه رضیالدین آرتیمانی؛ ترکیبهای تکرار شونده
آرامگاه اوحدی مراغهای؛ سازهای استوار و ستبر
آرامگاه خیام؛ سازهای برپایهی سنجشهای هندسی
آرامگاه وحشی بافقی؛ شرح پریشانی شاعری پریشاندل
آرامگاه یعقوب لیث؛ یادمانی روبه ویرانی
آرامگاه علاالدوله سمنانی؛ غوغای از یاد رفته
آرامگاه نیما یوشیج؛ بازگشت به خانهی پدری
آرامگاه لقمان سرخسی؛ بازماندهی سازهای شکوهمند
آرامگاه کمالالملک؛ اوج آفرینشگری در طراحی معماری
آرامگاه مستوفی قزوینی؛ سازهای برای یک دیوانسالار
آرامگاه ابن یمین؛ نشانهای از یک زندگی آشوبناک
آرامگاه حافظ؛ زیارتگه رندان جهان
آرامگاه بایزید بسطامی؛ ناپیدا در مجموعهای چشمنواز
آرامگاه عارف قزوینی؛ یادبودی کوچک برای میهنخواهی بزرگ
آرامگاه شاه اسماعیل صفوی؛ جلوهی هنر ایران
آرامگاه پورسینا؛ دیگرسان و سزاوار دانشمندی بزرگ
آرامگاه نزاری؛ رنجور از نادیدگی
آرامگاه خواجه نظامالملک؛ شکوه از یاد رفته
آرامگاه صائب تبریزی؛ برآمده از غبار فراموشی
آرامگاه سعدی؛ خاک شیراز و نسیم عشق
آرامگاه شمس تبریزی؛ پیدا و ناپیدا
آرامگاه خواجوی کرمانی؛ کنار آب رکناباد
آرامگاه باباطاهر؛ چشماندازی روبه آسمان
آرامگاه خرقانی؛ ساده، نوپا و بیپیرایه
آرامگاه نادرشاه افشار؛ پابهپای تاریخ
آرامگاه عطار؛ به شکوهمندی سخن او
یک پاسخ
درود بر فردوسی بزرگ . بی شک ، فردوسی یکی از قهرمانان ملي ايران است .