بایزید بسطامی بیگمان یکی از بزرگترین عارفان ایرانی است. او در خاندانی زرتشتی زاده شد و میانهی سالهای 161 تا 234 مهی(:قمری) زندگی کرد. آرامگاه بایزید در شهر بسطام، در شهرستان شاهرود جای دارد. آرامجای او مجموعهای از بناها است که در دورههای گوناگون تاریخی ساخته شدهاند.
در آرامگاه بایزید، آثار پُرشماری دیده میشود. ساخت آن بناها از روزگار سلجوقیان آغاز و در دورههای ایلخانی، تیموری، صفوی و قاجاری سازههای دیگری به آن افزوده شده است، یا در این مجموعه دست به مرمت و بازسازی بناهای پیشین زدهاند.
کهنترین سازهی این مجموعه، آرامگاه بایزید است که به گمان بسیار در سدههای سوم تا پنجم مهی ساخته شده است. با این همه نشانههای تاریخی گواه آن است که در روزگار ایلخانان، در سدهی هفتم، دگرگونیهایی در همهی مجموعه انجام شده و آرامگاه بایزید نیز دستخوش باززندهسازی هایی شده است.
در آنجا افزونبر آرامگاه بایزید، میتوان خانقاه بایزید، مسجدی تاریخی، گنبد غازان خان، آرامگاه یکی از شاهزادگان غوری، یک برج و آثار دیگر را دید. در ادامه، به هر کدام از آن آثار اشاره خواهیم کرد.
این یادکرد تاریخی نیز درخور یادآوری است که در سال 435 مهی، ناصرخسرو قبادیانی، سرایندهی بزرگ ایرانی، در سفر دور و دراز خود از خراسان تا مصر، آرامگاه بایزید را دیده و در سفرنامهاش به آن بازدید اشاره کرده است. این نکته از آنرو اهمیت دارد که نشان میدهد آرامجای این عارف ایرانی در همان سدههای نخست نیز آوازهی بسیار داشته و شناخته شده بوده است.
آرامگاه بایزید بسیار ساده و به دور از هرگونه آرایهای است. بیگمان چنان سادگیای، به رفتار و زندگی بایزید بازمیگردد. او عارفانه و بهدور از هیاهو زندگی کرد و با همهی آوازهای که داشت، گوشهنشین بود و برکنار از وابستگیهای مادی. آرامگاه سادهی بایزید و فضای دلنشین پیرامون آن، بازتابی از آن زندگی آرام و پرهیزکارنهی اوست.
مزار بایزید را با میلههایی آهنی و سقفدار پوشاندهاند. این اتاقک آهنی، در سالهای گذشته ساخته شده و هیچ ذوق و هنری در ساخت آن بهکار نرفته است. افزونبر آنکه تناسبی با بناهای تاریخی پیرامون آرامگاه ندارد. آن محفظهی آهنی را که بیشتر به قفس همانندی دارد، روبهروی ورودی مجموعه بناهای آرامگاه میتوان دید.
سنگ مزار بایزید، مرمرین است. بر روی سنگ، به خطی شکسته و نهچندان گیرا، نام بایزید را نوشتهاند. در گذشته سنگ دیگری بر روی مزار بایزید قرار داده بودند که از آنِ یک چهرهی تاریخی به نام «قاضی ملک» بوده است. نوشتهاند که قاضی ملک از فرمانروایان قومس بوده است. قومس (یا: کومش) شاهراه و گسترهای پهناور بود که از ری تا نیشابور را در برمیگرفت و استان سمنان کنونی بخشی از آن گستره بود. بسطام نیز از شهرهای قومس به شمار میرفت. این که چرا باید سنگ مزار فرمانروای قومس را بر روی گور بایزید گذاشته باشند؟ پرسشی است که پاسخ روشنی ندارد؛ جز آنکه بپنداریم سنگ زیبایی بوده و به سبب زیباییاش، آن را مناسب برای گور بایزید دانستهاند. جز این، چه گمان دیگری میتوان بُرد؟
در ایوان باختری مجموعه، در کنار سنگ مزار بایزید، دو اتاق دیده میشود که میگویند نیایشگاه بایزید بوده است و جایی برای راز و نیازهای عارفانهاش. این دو اتاق به هم راه دارند و سرتاسر آن را گچبریهایی هنرمندانه و زیبایی پوشانده است. بایزید را در کنار خانقاهش به خاک سپردهاند.
دالان ورودی و بخش باختری آرامگاه، در زمان یکی از ایلخانان مغول در سدهی هشتم، به نام اولجایتو، ساخته شده است. این را از نوشتهای درمی یابیم که پیرامون گچبریها دیده میشود و نام اولجایتو و تاریخ 713 مهی را برخود دارد. از نوشتهی گچ بریها این را نیز درمییابیم که سازندهی آن هنرمندی به نام «محمد بن حسین دامغانی» بوده است. جز این نام، چیزی دیگری از او نمیدانیم. در گذشته، ورودی اصلی آرامگاه از همین دالان بوده است.
در پیرامون سنگ گور بایزید، گنبدی هست که باز در زمان ایلخانان مغول، اما اینبار در روزگار پادشاهی غازان خان، در سالهای پایانی سده هفتم، ساخته شده است. گویا غازان این گنبد را برای آرامگاه بایزید ساخته بود و میخواست بازماندهی پیکر او را به این آرامگاه بیاورد اما از این کار چشمپوشی کرد. این گنبد فیروزهای، اکنون کاربرد موزه گونهای دارد و به نام «موزهی عرفان شرق»! نامیده میشود.
برجی در مجموعه آرامگاه بایزید دیده میشود که ساخت آن به روزگار سلجوقیان بازمیگردد و کهنترین سازهی آن مجموعه است. تاریخ ساخت آن در 514 مهی بوده است. پلکانی مارپیچی دارد و از راه روزنههای برج، روشنایی به درون آن رخنه میکند.
در بخش خاوری (:شرقی) مجموعه آرامگاه بایزید سازهای آجری و دو اشکوبه ساخته شده است که به نام «مدرسه شاهرخیه» شناخته میشود و از بناهای دورهی تیموری است.
در نزدیکی مدرسه شاهرخیه و در جنوب ایوان ورودی آرامگاه، گوری هست که آنرا از آنِ «علاالدین محمد» واپسین شاهزادهی غوری میدانند. غوریها فرمانروایانی ایرانینژاد بودند که در سدهی ششم و سالهای آغازین سدهی هفتم مهی در کوهستانهای میان هرات و غزنه (در افغانستان کنونی) حکمرانی میکردند. این سنگ مزار گویا در سال 612 مهی ساخته شده است. با این همه، در این که مزار یاد شده از آنِ شاهزادهی غوری باشد، گمانهایی وجود دارد.
در بخش جنوبی آرامگاه بایزید میتوان مسجدی کوچک را دید. فضای کناری این سازه در سدهی دوم مهی ساخته شده است.
در مجموعهی یاد شده برجی با گنبد رُک نیز دیده میشود. گنبدهایی را که به شکل هرمی یا مخروطی میساختند، رُک مینامیدند. نمونهی پُرآوازهی آن گنبد قابوس، در استان گلستان، است. گنبد رُک آرامگاه بایزید، مزار یکی از امامزادگان است.
آرامگاه بایزید بسطامی در استان سمنان، در مرکز شهر بسطام جای دارد و از شهر شاهرود 6 کیلومتر دور است. با آنکه مجموعهای که سنگ مزار بایزید را دربرگرفته، زیبا و تاریخی است اما سنگ مزار بایزید جلوهی نمایانی ندارد و چهبسا درخور جایگاه او در فرهنگ ایرانی نیست.
*یارینامه: تارنمای «نابرو»، «سایت گردشگری ایران» و گزارش «خبرگزاری ایسنا».
آرامگاه سیبویه؛سازهای در بافت کهن شیراز
آرامگاه بوذرجمهر قاینی؛ چیرهدستی در ساخت سازهای کهن
آرامگاه شاه شجاع مظفری؛ همسایه با حافظ
آرامگاه رضیالدین آرتیمانی؛ ترکیبهای تکرار شونده
آرامگاه اوحدی مراغهای؛ سازهای استوار و ستبر
آرامگاه خیام؛ سازهای برپایهی سنجشهای هندسی
آرامگاه وحشی بافقی؛ شرح پریشانی شاعری پریشاندل
آرامگاه یعقوب لیث؛ یادمانی روبه ویرانی
آرامگاه علاالدوله سمنانی؛ غوغای از یاد رفته
آرامگاه نیما یوشیج؛ بازگشت به خانهی پدری
آرامگاه لقمان سرخسی؛ بازماندهی سازهای شکوهمند
آرامگاه کمالالملک؛ اوج آفرینشگری در طراحی معماری
آرامگاه مستوفی قزوینی؛ سازهای برای یک دیوانسالار
آرامگاه ابن یمین؛ نشانهای از یک زندگی آشوبناک
آرامگاه فردوسی؛ کاخ بیگزند
آرامگاه حافظ؛ زیارتگه رندان جهان
آرامگاه عارف قزوینی؛ یادبودی کوچک برای میهنخواهی بزرگ
آرامگاه شاه اسماعیل صفوی؛ جلوهی هنر ایران
آرامگاه پورسینا؛ دیگرسان و سزاوار دانشمندی بزرگ
آرامگاه نزاری؛ رنجور از نادیدگی
آرامگاه خواجه نظامالملک؛ شکوه از یاد رفته
آرامگاه صائب تبریزی؛ برآمده از غبار فراموشی
آرامگاه سعدی؛ خاک شیراز و نسیم عشق
آرامگاه شمس تبریزی؛ پیدا و ناپیدا
آرامگاه خواجوی کرمانی؛ کنار آب رکناباد
آرامگاه باباطاهر؛ چشماندازی روبه آسمان
آرامگاه خرقانی؛ ساده، نوپا و بیپیرایه
آرامگاه نادرشاه افشار؛ پابهپای تاریخ
آرامگاه عطار؛ به شکوهمندی سخن او