امروز سپندارمزد امشاسپند از ماه تیر سال 3758 زرتشتی، دوشنبه دوم تیرماه 1399 خورشیدی، 22 ژوئن 2020 میلادی
23 ژوئن سال226 میلادی (دوم تیرماه) اردشیر بابكان در معبد آناهید (آناهیتا) تاجگذاری كرد و شاه ایران شد و ملیگرایی ایرانی را بر پایهی ملتگرایی و آموزههای اشوزرتشت زنده كرد.
وی پس از شکست واپسین شاهنشاه اشکانی، اردوان پنجم در سال ۲۲۴ میلادی در دشت هرمزدگان، دودمان اشکانی را برانداخت و پادشاهی ساسانی را بنیان گذاشت. اردشیر از آن پس خود را «شاهنشاه» نامید و چیرگی بر سرزمینی را که ایرانشهر یا «ایران» میخواندش، آغاز کرد.
اردشیر بابکان پیش از این فرمانروای سرزمین پارس (فارس، كرمان و سیستان) و نگهبان آتشكدهی آن سرزمین بود. پیش از تاجگذاری، حكومت اشكانیان را كه بر اثر فساد داخلی رو به ضعف گذارده بود و در برابر رومیان كوتاه میآمد، برانداخت. اردشیر كه بعدا رومیان را هم از مشرق زمین پَس راند، در آیین تاجگذاری خود، همانند داریوش بزرگ گفت كه به خواست اهورامزدا شاه ایرانیان (آریان) میشود كه مردمی نجیب و بزرگوار هستند و دروغ نمیگویند. به نوشتهی برخی از تاریخنویسان، اردشیر در این آیین ساتراپیهای (بخشهای شاهنشاهی) قلمرو خود از قفقاز شمالی تا دره سند و غرب فرات تا سیردریا را برشمرده و خراسان را ابرشهر (استان بزرگتر) خوانده بود. در سنگنبشتههای دوران ساسانی، عُمان و مسقط بخشی از قلمرو ایران و «مزون شهر» خوانده میشدند. ایرانزمین نیز ارانشهر یا ایرانشهر گفته میشد. اردشیر بابکان آموزشهای اشوزرتشت را که پیش از بنیاد دولت یکپارچهی ایرانیان به دست کوروش بزرگ آیین آنان بود دین رسمی اعلام کرد. به باور پارهای از تاریخنگاران، هدف اردشیر از این کار پایبندی به اجرای اخلاق یعنی قانونمندسازی سیاست بود.
نام آاردشیر بابکان برآن بود که کرمان را پایتخت ایران کند. از این رو كرمانی ها در راستای نشان دادن خرسندی خود از پیروزی او بر اردوان و به شاهی رسیدنش، شهری را که او در آن استان، ساخته بود «اردشیر وه» نامگذاری كردند. این شهر پیشتر روستای کوچکی بود که از سوی اردشیر بابکان آباد و گسترش داده شده و به شهر درآمده بود. با گذشت زمان نام این شهر «بردسیر» به زبان آورده شد. نوسازی دژ نظامی کرمان برفراز تپه را که به «قلعه دختر» نامور شده و آثار آن اینک در دل شهر جا دارد با اردشیربابکان در پیوند میدانند. شوربختانه بر فراز این تپهی باستانی آنتن مخابراتی جاسازی کردهاند.
سپندارمزروز خیز ای نگار
سپند آر ما را و جام می آر
سپند آرامئیتی یا همان اسفند به معنی بی نقصی و سلامت کامل است. وی نگاهبان و پاسدار زمین و در عین حال مظهر تمکین، تقوا و عبادت است.
این واژه که در اوستایی «سْپِنْتَه آرمَئیتی»(Spenta-Ârmaiti) است و نام چهارمین امشاسپند شناخته میشود، از دو بخش «سپنته»(Spenta) یا «سپند» به چم (:معنی) پاک و مقدس و «آرمئیتی»(Ârmaiti) به چم فروتنی و بردباری تشکیل شده است و این دو با هم به چم فروتنیِ پاک و مقدس است. این واژه در پهلوی «سپندارمت»(SpandÂrmat) و در فارسی «سپندارمذ» و «اسفندارمذ» و «اسفند» شده است.
سپنته آرمیتی یکی از ایزدبانوان و امشاسپندان زرتشتی است که در زبان اوستایی، سپنته آرمیتی یا سپنت اَرمَیتی یا سپند آرامئیتی خوانده میشود، در زبان پهلوی بدان سپندارمذ یا سپندارمت گویند و در فارسی، سپندارمد نیز خوانده شدهاست. امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین سرسبز و نشانی از باروری و زایش است.
در فرهنگ پهلوی سپندرمت یا همان سپندارمذ، نام یکی از امشاسپندان و در عین حال نام پنجمین روز ماه و دوازدهمین ماه سال معرفی شدهاست. وی را همان الهه بسیار قدیمی اسفند دانستهاند و گفتهاند که او را دو امشاسپند دیگر یعنی هورواتات (خرداد) و امرتات (امرداد) همراهی میکنند و این سه گروهی از امشاسپندان را میسازند که قرینهی سه امشاسپند نخستین، یعنی وهمن (وهومن یا همان بهمن)، اشه وهیشته (اردیبهشت) و خشتره وییریه (شهریور) محسوب میشوند.
این فروزه در انسان به گونهی فروتنی و مهر و خدمت به دیگران، نمایان میشود. سپندارمزد در جهان خاکی، نگاهدارندهی زمین و زنان است. زمینی که بیهیچ چشمداشتی هرچه دارد در اختیار جانداران میگذارد و زنانی چون مادر که همچون زمین، مهربان و فروتنند، مهر میورزند بدون این که چشمبه راه پاسخی مهرانگیز باشند.
زن و زمین همسانیهای بسیاری دارند. زن و زمین هر دو نماد باروری و زایش هستند، زندگی از زن و زمین است که جریان دارد.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
سپندارمزروز خیز ای نگار
سپند آر ما را و جام می آر
می آر از پی آن که بی مینشد
دلی شادمان و تنی شادخوار
سپند آر پی آن که چشم بدان
بگرداند ایزد ازین روزگار
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
ورز زمین کن
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
به (شهریور) اندر شوی شادخوار/ کنی در (سپندارمز) کشت و کار