امروز دی بهآذر ایزد از ماه تیر سال 3758 زرتشتی، پنجشنبه پنجم تیرماه 1399 خورشیدی، 25 ژوئن 2020 میلادی
چنین روزی سال 363 میلادی و در جریان جنگ دو امپراتوری روم و ایران، امپراتور تازشگر که در حال فرار از برابر لشکر توانمند ایران بود با پرتاب نیزه سرباز ایرانی زخمی شد و درگذشت.
ژولیانوس میخواست که از فرصت دور بودن شاهپور دوم ـ شاه وقت ایران، از پایتخت استفاده کند و سرزمینی را که کنستانتینوس دوم به ایران باخته بود پس بگیرد و برای خود تاریخ بسازد که جان خویش را هم بر سر این کار گذارد. ژولیان از اقامت شاهپور دوم (ذوالاکتاف) شاه وقت در آسیای میانه که سرگرم فراری دادن «هون»ها به سمت اروپا بود سوء استفاده کرده و وارد قلمروی ایران شده بود. هونهای فراری در اروپا ماندنی شدند و کشور هونگری (هنگری، مجارستان کنونی) به نام آنان است.
امپراتور روم ژولیان Flavius Claudius Julianus (فلاویوس کلاودیوس ژولیانوس) امپراتور روم از دودمان کنستانتینیان که در حال فرار از برابر ارتش توانمند ایران بود در منطقه سامرا (شمال عراق امروز) هدف زوبین یک سرباز ایرانی قرار گرفت، به سختی زخمی شد و چند ساعت بعد (27 ژوئن) درگذشت. وی واپسین امپراتور غیرمسیحی روم بود و مسیحیان او را به لحاظ سختگیری نسبت به پیروان این دین، «خدانشناس» میخواندند. ژولیان که در تاریخ به ژولیان دوم نامور است در عین حال، خود از فلاسفهِ «نیوپلیتونیسم Neoplatonism ـ نوافلاتونی» بود و در «نوشتن» بهویژه داستاننگاری زبردست و بااستعداد چشمگیر بود.
تاریخنگار ارتش روم نوشته است: ژولیانوس در رسانیدن خود به پایتخت ایران (شهر تیسفون Ctesiphon ـ 20 مایلی جنوب بغداد امروز) به قدری شتاب داشت که منتظر 30 هزار نظامی کمکی خود نشد. او با شصت هزار تَن لژیونر در مسیر حرکت و به فاصلهای نسبتا کم از تیسفون، با نیروهای یک ژنرال ایرانی (اسپهبد) به همین شمار وارد جنگ شد و کاری به پیش نبرد. در اینجا، امپراتور هنگامی که شنید شاهپور دوم (ذوالاکتاف) در راه بازگشت به تیسفون است با شتاب پس نشست تا در منطقه کوهستانی (کوههای کردستان عراق امروز) منتظر نیروی کمکی شود که یگانهای ایران او را دنبال کردند و پیش از رسیدن به کوهستان، از دو سوی به او تاختند که زوبین خورد و تلاش اوریباسیوس Oribasius جرّاح ارتش برای نجاتش به جایی نرسید و سپیده دم درگذشت.
در پی کشته شدن ژولیان، ژنرالهای رومی درجا «ژوویان» را به سمت امپراتور موقت برگزیدند که وی چون توان و استعداد جنگیدن در نیروهای رومی ندید به شاهپور دوم ترک پیکار و آشتی را پیشنهاد داد که به شرط پذیرفتن همه شرایط ایران، قبول شد. ژوویان در قرارداد صلح، تعهدات بسیار سنگین بر عهده گرفت، یعنی هرچه را که پیروز میدان (ایران) دیکته کرد نوشت و امضاء کرد و مابقی ارتش روم را نجات داد. برابر با قرارداد صلح، ژوویان از پنج منطقه بزرگ در شرق مدیترانه و هرگونه ادعای روم در ارمنستان چشمپوشی کرد و پذیرفت که شخصا به مناطق پنجگانه بازگردد و به دست خود پرچم ایران را در آنجا برافرازد که چنین کرد و این عمل در تاریخ امپراتوری روم، پذیرفتن خواری و زبونی خوانده شده است.
شاهپور دوم بنا بر منش ایرانیان (به پاس ارجنهادن به درگذشته و خواست او)، اجازه داد که کالبد ژولیانوس را بدون کوچکترین آزردگی از گسترهی ایران خارج سازند.
دی به آذر، روز هشتم از هر ماه در گاهشماری زرتشتیان است. دی یکی از نامهای اهورامزداست.
«دی» (اوستایی:«دَثوش») به چم (:معنی) پروردگار، دادار، آفریننده و جهاندار زیباییها است. در گاه شماری زرتشتی، روز نخست هر ماه اورمزد روز نامیده میشود، سه روز دیگر به نام اهورامزدای بیهمتاست که به واژهی دی آمده و از آن سخن گفته شده است.
در هر ماه سه روز با نام «دی» شناخته میشود. روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم ماه زرتشتی به نام «دی» است مانند دی به آذر ، روز هشتم هر ماه، دی به مهر، روز پانزدهم از هرماه، دی به دین، روز بیست و سوم از هر ماه. برای باز شناختن هر یک از این سه روز ، نام روز پس از آن به واژهی دی پیوند داده شده است برای نمونه فردای روز دی بآذر روز آذر است.
روزهای دی در هر ماه روزهای نیایش همگانی، به آتشکده رفتن، آسایش و دست از کار کشیدن زرتشتیان است.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
روز دی است خیز و بیار ای نگار می
ای ترک، می بیار که ترکی گرفت دی
می ده برطل و جام که در بزم خسروی
بنشست شاه شاد ملکارسلان به می
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاهپور دوم)
سر شوی و موی و ناخن پیرای
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
به (دیبآذر) اندر سر و تن بشوی/ بپیرای ناخن، بیارای موی