امروز گوش ایزد از ماه تیر سال 3758 زرتشتی، چهارمین روز از گهنبار چهره میدیوشهمگاه، چهارشنبه 11 تیرماه 1399 خورشیدی، یکم جولای 2020 میلادی
در چنین روزی به سال 1319 خورشیدی ارباب کیخسرو شاهرخ از برجستهترین چهرههای هازمان زرتشتی ایران و از شخصیتهای خوشنام تاریخ معاصر ایران درگذشت.
کیخسرو شاهرخ نامور به ارباب کیخسرو در هفتم تیرماه ۱۲۵۴ خورشیدی در خانوادهای زرتشتی در کرمان زاده شد. از ارباب کیخسرو به عنوان یکی از برجستهترین چهرههای هازمان زرتشتی ایران و از شخصیتهای خوشنام تاریخ معاصر ایران یاد میشود.
او آموزگار، نویسنده و مدرسهساز نمونهای بود و ساخت بیش از ۲۰ مدرسه در شهرهای گوناگون مانند مدرسهی ملی ایرانشهر کرمان در سال ۱۲۸۵ خورشیدی و آموزشگاههای جمشیدی و جمشید جم و فیروز بهرام را در کارنامهی مدرسهسازی خود دارد. وی در 30 سالگی با جنبش مشروطه همراه شد و از سال ۱۲۸۸ تا ۱۳۱۹ از دوره دوم تا یازدهم نماینده زرتشتیان در مجلس شورای ملی و همچنین فرنشین انجمن زرتشتیان تهران بود. در سال ۱۲۹۵ رییس اداره تلفن شد و برای نخستینبار شرکت زیمنس آلمان را بهعنوان فروشندهی تجهیزات تلفن کشور برگزید و با آن قرارداد بست. پس از آن مدتی مدیر بنگاه راهآهن دولتی ایران بود. در زمان قرارداد استعماری 1919 ارباب کیخسرو در آمریکا بود و رهبری مخالفان قرارداد در خارج از کشور را در استکهلم و ایالات متحده بر دوش داشت.
شورای ملی (کرسی جامعه زرتشتیان) و رئیس انجمن زرتشتیان تهران بود. چندین بار به اروپا، روسیه، هند و آمریکا سفر کرد. به درستکاری و سلامت مالی زبانزد بود. ارباب کیخسرو در ۱۳۰۹ به سربازرسی راهآهن ایران منصوب شد. در ۱۳۱۲ قانونی را به تصویب رساند تا دادگاهها هنگام داوری برپایهی قوانین اقلیتهای مذهبی در موارد ازدواج، طلاق و ارث رأی صادر کنند. ارباب کیخسرو از آنجا که به مسائل فرهنگی جامعه توجه زیادی داشت. فارسی سره نویسی را در مجلس رواج داد. او همچنین دیگرگونی آیین دفن از دخمه به خاکسپاری، خرید و احیای آرامگاه قصر فیروزه تهران و پیگیری این آیین خاکسپاری در دیگر شهرها، پافشاری در تصویب و به رسمیت شناختن احوال شخصی اقلیتهای مذهبی و پیگیری و تدوین مفاد آن و دریافت حکم تولیت موقوفات زرتشتی به نام انجمنهای زرتشتیان هر شهرستان را در زمان زندگی پربارش به انجام رساند.
پیشگوییهای زرتشت،آینهی آیین مزدیسنی زرتشت،پیامبری که از نو باید شناخت، فروغ مزدیسنی، آئیننامهی زرتشتیان، یادداشتهای کیخسرو شاهرخ (اتوبیوگرافی به زبان انگلیسی نگارش سال ۱۳۱۷ در آلمان) ویرایش بهوسیلهی نوه او شاهرخ شاهرخ از آثار اوست. همچنین مقالاتی نیز در روزنامه «ندای وطن» مجدالاسلام کرمانی از وی به چاپ رسیده است. ارباب کیخسرو شاهرخ در پی فعالیتهای فرهنگی خود در سال ۱۳۱۰ خورشیدی، با انجمن آثار ملی که با آرمان پاسداشت بزرگان علم و ادب ایران و نگاهداریِ آثار باستانى و بناهای تاریخى، بنیانگذاری شده بود همراه شد. شناسایی و ساخت آرامگاه فردوسى در توس نخستین کنش این انجمن بود. پس از اتمام بنای آرامگاه، به دستور فروغی – رئیس انجمن آثار ملی و نخست وزیر وقت – برگزاری هزاره فردوسی را در ۱۳۱۳ بر دوش گرفت. خرید لوازم چاپ از آلمان و راهاندازی چاپخانهی مجلس و بنیانگذاری کتابخانهی مجلس از دیگر کارهای فرهنگی وی بهشمار میآید.
ارباب کیخسرو شاهرخ در قحطی بزرگ ایران هم نقش سازندگی خود را بهخوبی بازی کرد. در سالهای پایانی سلطنت احمدشاه انگلیسیها پرداخت درآمدهای نفتی به دولت ایران را مشروط به «تشکیل کمسیون مالی» کردند تا اختیار مالی ایران را بهدست بگیرند، از همینرو با احتکار و نایاب شدن گندم هزاران ایرانی در قحطی بزرگ ایران (۱۲۹۸–۱۲۹۶) جان خود را از دست دادند. او با پشتکار و پافشاری توانست گندمهای احتکار شده در انبارهای حکومتی وابسته به احمدشاه با قیمت کمتر به دست نانواها برساند و روزی مردم را فراهم کرد.
کیخسرو شاهرخ پس از 65 سال زندگی ارزنده در خدمت به همکیشان و هممیهنان ایرانیاش در شامگاه یازدهم تیرماه 1319 خورشیدی در رویدادی مشکوک در کوچهی سزاوار خیابان کاخ کشته شد و نامی نیک از خود به یادگار گذاشت.
من ز بهر سماع خواهم گوش
بیسماعم مدار در هر حال
امروز، روز «گوش ایزد» چهاردهمین روز از گاهشمار زرتشتی است. بنابر گاهشمار زرتشتی که دیرینگی آن به روزگار پیش از اسلام میرسد، هر ماه، ٣٠ روز دارد و هر کدام از این ٣٠ روز، نامی و امروز، روزی است که نامش «گوش» است. گوش، یک ایزد است و عنوان ایزد برای آنچیزهایی کاربری دارد که ستودنی هستند، یعنی دادههای نیک اهورایی که در خور ستایشند. گوشایزد، ستودنی است آن اندازه که حتا یکی از یشتهای اوستا، به این ایزد ویژه شده است. «گوشیشت» یا «درواسپیشت»، آن یشتی است که درآن از «گوشایزد» سخن رفته است.
روز «گوش» نام این ایزد در اوستا «گئوش» آمده به چم «جهان». چهاردهمین روز هر ماه با این ایزد در پیوند است. ایزد گوش نگهبان همه جهان هستی است. این روز یکی از چهار روز پرهیز از خوردن گوشت است. زرتشتیان این روز را «نبر» مینامند و از کشتن حیوانات و خوردن گوشت خودداری میکنند. گویند در این روز باید جشن گرفت.
واژهی «گِوش» یا «گئوش» بارها در «گاتها» (سرودههای اشوزرتشت)، در «اوستا» و در نوشتههای پهلوی آمده است. واژهی گئوش همچون واژگان بسیار دیگری که معناهایی گوناگون دارند، چند معنا دارد که بیگمان باید در جمله معنایش کرد. این واژه به معنای «گیتی» و «مجموعهی آفرینش» و از سویی دیگر به معنای «گاو» است، البته این معنا یعنی گاو نیز در استورههای ایرانی، همان «آفریده» یا گیتی است. گوش یا گئوش در اوستا هم به معنی گاو و هم به معنی گیتی آمده است. «اورو» نیز که به معنی روان است همراه با واژهی گئوش، معنی روان جهان یا روان گاو را میرساند. «گئوشارورون» نگاهدار گلهها و چارپایان سودمند است. گاو در استورهها، نماد گیتی است و از دیدگاه فلسفی نماد زندگی دنیوی و خاکی است.
بنابر باور ایرانیان گوشایزد، پاسدار و نگهبان جانداران سودمند است که این خویشکاری با معنای این ایزد، همخوانی دارد. یعنی آزردن جانداران سودمند به نوعی به معنای آزار آفرینش، به معنای آزار گیتیست.
ایزد گوش برای پاسداری از جانداران سودمند، به همراهیِ «ماه ایزد» و «رامایزد» به یاریِ «وهمن امشاسپند» میشتابد. پس ماه ایزد، رامایزد و گوشایزد، یارانِ «وهمن امشاسپند» در این خویشکاری هستند.
زرتشتیان از دیرباز در این ۴ روز از ریختن خون جانوران و از خوردن گوشت آنها پرهیز میکنند و این کار برای نگهبانی از شمار جانوری و سلامتی انسانها انجام میشود.
پرهیز از کشتن و خوردن جانوران همچون یک قرارداد کلی است برای آنکه در این ۴ روز، جانوران در امان باشند.
تصور کنید که این قرارداد از این دایرهی کوچک (هازمان زرتشتی) فراتر رود و جهانیان در این ۴ روز بر خود بایسته بدانند که از کشتن جانوران و خوردن خوراکهای گوشتی بپرهیزند؛ بیگمان که آمار کشتار جانوران به اندازهی بسیاری پایین خواهد آمد و از سویی برای انسانها تمرینی خواهد بود برای خوردن خوراکهای گیاهی.
روز «گوشایزد» همچون یک تلنگر، هر ماه، به ما «مجموعهی آفرینش» را یادآوری میکند. گوشایزد، همچون رامایزد و ماه ایزد و وهمنامشاسپند، تلنگری است تا «گیتی» را از یاد نبریم و یادمان نرود که بخشی از این مجموعه هستیم، اگر بخشی از هستی را بیازاریم، آزرده خواهیم شد. گویند در این روز باید جشن گرفت.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
گوشروز ای نگار مشکین خال
گوش بربط بگیر و نیک بمال
من ز بهر سماع خواهم گوش
بیسماعم مدار در هر حال
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
پرورش گوش اورون کن، گاو به ورز آموز.
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
به (گوش) اندرون گاو ساله، به مرز / ببند و بیامرز بر گاو، ورز