امروز خوردادامشاسپند و اَمُردادماه به سالمهی 3758 زرتشتی. پنجشنبه دوم اَمُردادماه 1399 خورشیدی، 23 جولای 2020 میلادی
ناصرالدین شاه قاجار دوم اَمُردادماه 1228 (24 جولای1849) سرانجام در برابر مردان ملّیگرای وقت تسلیم شد و حمزه میرزا (حشمت الدوله) و میرزا محمد (قوام الدوله) را مأمور دفاع از مَرو و سرزمینهای آن (امروزه؛ جمهوری ترکمنستان با پایتختی عشقآباد، اشکآباد یادگار اشکانیان) کرد که در بیم روسها قرارداشتند.
این مردان که در آن زمان انگشت شمار بودند در هر فرصتی به ناصرالدین شاه فشار میآوردند که از تصرف روسها به فرارود (ماوراءالنهر) و به ویژه شهرهای تاریخی ایران در آن سرزمین مانند بخارا، مَرو، سمرقند، خُجَند و … که مَهد فرهنگ و تمدن ایرانی و ادبیات پارسی بودند، جلوگیری کند. در یک نشست رایزنی حتا به ناصرالدین شاه گفته شده بود که میتوان برای این منظور، از سراسر کشور داوطلب گردآورد و فرستاد و نام «دفاع میهنی» بر آن نهاد.
در پی موافقت ناصرالدین شاه و صدور دستور به شازده (پرنس) حشمتالدوله و نیز قوامالدوله که با «واحدهای نظامی آماده در مرکز» به مَرو بروند و در دفاع از منطقه به نیروهای محلی کمک کنند، برخی از مردان بلندپایه دوراندیش وقت نیز به سفیر روسیه در تهران اشاره کرده بودند که این نیروها به منظور سرکوب کردن ترکمنهای قبیلهها و طایفههایی که نافرمان شدهاند و به ساکنان منطقه مَرو آسیب وارد میکنند رهسپار آنجا خواهند شد و دشمنی با روسیه درکار نیست.
طولی نکشید که دو واحد نظامی رهسپار سرزمین مَرو شدند. ولی، سران این دو یکان اعزامی در نیمه راه با هم نساختند، از یکدیگر جدا شدند و ماموریت انجام نشد! و روس ها کمکم بازهم پایینتر آمدند، و تاشکند (چاچی) را که گرفته بودند در سال 1865 پایتخت ترکستان روسیه شناخته شد و به کوچ دادن غیر تاجیکها (غیرپارسیان) به سرزمین متصرفی دست زدند. و ….
واپسین سرزمین متصرفی روسها در خراسان بزرگتر، ناحیه نسا بود (نسا، هَمزه ندارد و واژهای تازی نیست، نامی است دو هزار و چندصد ساله و واژهای است پَهلوی، پارسی دوران اشکانیان). «نسا» شهری بود که اشک یکم سَردودمان اشکانیان (خراسانیان ـ پارتیان) در کنار آن، شهر تازهای ساخت که به نام او اَشکآباد نامیده شده است که اینک این نام در ایران (فقط در ایران!) عِشقآباد گفته میشود، زیرا که روسها میخواستند ایرانیان متوجه هویت اصلی این شهر نشوند و ادعای آن را نکنند. مِهرداد یکم، شاه اشکانی دیگر ایران، در اشک آباد یک دژ نظامی بزرگی بساخت که اروپاییان به این دژ «میترادات کرت، مهرداد کرد» نوشتهاند. منطقه نسا (اشک آباد) تا مرز ایرانِ امروز فاصلهای بسیار کوتاه دارد. باقیمانده نسا یک سرزمین پاسداشت شده باستانی است و تاکنون از زیر خرابههای آن آثار باستانی گرانبها و بیهمتا مربوط به دوران اشکانیان به دست آمده و نگهداری میشود.
در شاهنامه فردوسی دست کم در دو جا به نام به این شهر اشاره شدهاست:
ز گرگان بیامد به شهر نسا / یکی رهنمون پیش پر کیمیا (در داستان لشکرکشی بهرام برای نبرد با خاقان) همچنین
بدر بر یکی مرد بد از نسا / پرستنده و کاردار بسا (در داستان جنگ انوشیروان ساسانی با رومیان)
در متون تاریخی فارسی و عربی پس از تازش تازیان پیوسته از نسا به عنوان یکی از شهرهای مهم خراسان یاد شدهاست.
از باده جوی شادی و از باده باش خوش
بیباده این جهان، صنما بادگیر، باد
خورداد نام ششمین روز از هر ماه در گاهشمار زرتشتی است. پنجمین امشاسپند و پاس دارندهی آبها و سرسبزی است. خورداد در اوستا «هـَئوروَتات» و در پهلوی «خُردات» یا «هُردات» به معنی رسایی و کمال است که در گاتها یکی از فروزههای اهورا مزدا و در اوستای نو نام یکی از هفت امشاسپند و نماد رسایی اهورا مزدا است. بخش هئوروه که صفت است به چم رسا، همه، درست و کامل. بخش دوم تات که پسوند است برای اسم، بنابراین هئوروتات به چم کمال و رسایی است. خورداد نماینده رسایی و کمال اهورامزداست.
خورداد، امشاسپند بانویی است که نگهداری از آبها در این جهان، خویشکاری اوست و کسان را در چیرگی بر تشنگی یاری میکند از این روی در آیین، به هنگام نوشیدن آب از او به نیکی یاد میشود و در گیتی به نگهبانی آب گماشته شده است.ایزدان تیر و باد و فروردین از همکاران خورداد هستند.
در گاتها، از خورداد و امرداد پیوسته در کنار یکدیگر یاد میشود و در اوستای نو نیز این دو امشاسپند، پاسدارنده آبها و گیاهاناند که به یاری مردمان میآیند و تشنگی و گرسنگی را شکست میدهند.
در یسنا، هات ۴۷، آمدهاست که اهورامزدا رسایی خورداد و جاودانگی امرداد را به کسی خواهد بخشید که اندیشه و گفتار و کردارش برابر آیین راستی است.
در متنهای کهن امشاسپند خورداد: چهارمین یشت از یشتهای بیست و یک گانهی اوستا، ویژه ستایش و نیایش امشاسپند بانو خورداد است که در آن یشت از زبان اهورا مزدا یادآور میشود که «… یاری و رستگاری و رامش و بهروزی خورداد را برای مردمان اشون بیافریدم…» و سپس تاکید میشود هر آن کس که خورداد را بستاید همانند آن است که همه امشاسپندان را ستایش کردهاست. در بندهش نیز درباره خورداد آمدهاست : «… است؛ او از آفرینش گیتی، آب را به خویش پذیرفت..»، چنین گوید: هستی، زایش و پرورش همه موجودات مادی جهان از آب است و زمین را نیز آبادانی از اوست…»