امروز مانترهسپند ایزد از ماه شهریور سال 3758 زرتشتی، چهارمین روز از گهنبار چهره پیتهشهیم گاه، دوشنبه 24 شهریورماه 1399 خورشیدی، 14 سپتامبر 2020 میلادی
14 سپتامبر سال 661 میلادی، مردم هرات كه خبر بازگشت پیروز پسر یزدگرد سوم واپسین شاه ایران از فرمانروایی ساسانی را از چین به تخارستان شنیده بودند، دربرابر حکمران تازی خود سر به شورش برداشتند.
«پیروز» پسر یزدگرد سوم سیوپنجمین و واپسین پادشاه ساسانی، در مدت فرمانروایی پدر، فرمانروای سرزمینهای چند در ایران خاوری بود؛ پس از کشته شدن یزدگردسوم به چین رفته بود تا از امپراتور این کشور برای بیرون راندن تازیان یاری بگیرد. دولت تازی پس از آگاه شدن از چارهیابی شاهزاده پیروز از دربار چین، گروهی را به سرگروهی یکی از بزرگان تازی به «چانگ آن» فرستاد و این گروه موفق شد که امپراتور گائوزونگ را بیسویه (:بیطرف) سازد و دیدگاه وی را نسبت به کمک به بازماندگان یزدگرد سوم دگرگون شد. وی در سال ۶۷۹ میلادی با سربازانش برای آزاد ساختن ایرانشهر، گسترهی یکپارچه از زبان و فرهنگ ایرانی در زمان ساسانی، به غرب رفت و نزدیک به سی سال در طخارستان با تازیان جنگید. پیکرهی وی نیز کنار تندیس پدرش جا دارد و عنوان خدای پارس بر آن نقش بستهاست.
هرات جای گرفته در دره «هری رود»، در زمان داریوش بزرگ به شهر درآمد و از روزگار آن دو هزار و پانصد و بیست و چند سال میگذرد. هرات همزمان با اصفهان گسترش یافت كه اصفهان در 25 قرن پیش «اسپاندانا» نامیده میشد كه سپسها سپاهان خوانده شد. مردم هرات در سال 330 پیش از میلاد در برابر دستاندازی اسكندر پایداری شدید از خود نشان دادند و اسكندر پس از به دست گرفتن شهر، در آنجا دژی برای نظامیان خود ساخت كه بازماندهی آن هنوز برجا است. آرمان از ساختن این دژ، نگهداشت نظامیان از شورش گمانانگیز مردم شهر بود. هرات كه چند بار هم پایتخت ایران و ولیعهدنشین آن شده بود در میان دستهی نخست شهرهای ایران بود كه اشكانیان آن را از چیرگی اسكندریان آزاد كردند، كاری كه یعقوب لیث صفار در سال 876 میلادی انجام داد و آن را از تازیان پس گرفت.
هرات كه به مهد فرهنگ و تمدن ایرانی و ادبیات فارسی شهرت یافته است در زمان هخامنشیان «آرتاكوآنا Artacoana» واگویش (:تلفظ) میشد كه سپسها به نام «هرویو Haroyu» خوانده و مركز ساتراپی آریا شد. هرات بهدست چنگیز خان مغول و امیر تیمور گوركان (دو بار) بهکل ویران شد كه جانشینان تیمور و بهویژه شاهرخ میرزا (میرزا، امیرزاده) خرابیهای وارده را بازسازی كردند. هرات به مدت دو هزار سال مركز اصلی دادوستد كالا میان ایران، چین و هند بود. در دورههای ماد و هخامنشیان، هریوا سرزمینی در اطراف رودخانهی هریرود بوده و یکی از ساتراپیهای هخامنشیان بشمار میرفت. در سنگنبشته بیستون داریوش بزرگ، هَریوا (Haraiva) در فهرست ساتراپیهای هخامنشیان آمدهاست
دولت لندن در نیمه دوم قرن 19 هرات را با دستآویز به زور از ایران جدا کرد ولی قرارداد پاریس مبنی بر این جدایی مشروط است. .
ای دلارام روز ماراسپند
دست بیجام لعل مِی، مپسند
بیست و نهمین روز ماه، مانترهسپند دو بخش دارد؛ نخست مانتره یا منتره به معنای سخن اندیشه برانگیز و دوم سپند یعنی مقدس. در اوستا «مانترَسپِنتَ»، فارسی میانه «اَمَهرَسپنت» و فارسی امروز «ماراسپند» و «مانترسپند» آمده است. وی ایزد و نگاهبان آب است. ایزد ماراسپند نگهبان گاه و روز و خرد و گوشها و چشمهاست. مانترهسپند به چم گفتار نیک، پاک و سپندینه و سخن فزونی بخش است.
اشوزرتشت سرودهای خود گاتها را مانتره که همان سخن اندیشهبرانگیز است نامید. مانتره در سراسر اوستا ستوده شده است. مانترسپند ایزد درمانگری ست و به چم آرام بخش روانها هم آماده است و شفا میبخشد قلبهای خسته انسان در رنج را.
مانتره در سراسر اوستا ستوده شده است. مانترسپند ایزد درمانگری است و به چَم آرامبخش روانها هم آمده است و قلبهای خستهی انسانها را در رنج و سختی شفا میبخشد.
«مانتره» یکی از واژههای بنیادین گاهانست. این کلمه از ریشه من به چم اندیشیدن و در کل به چم وسیله اندیشه کردن و یا موجب اندیشه برانگیزی آمده است. اما روانترین ترجمه کلام اندیشه برانگیز است. اشوزرتشت در گاتها، سرودهای خود (گاهان) را مانتره مینامد. همچنین در اوستا ، او ِستاهای «اَشِم وُهو» و «یَـتااَهو = اهونـَوَر» به نام مانتره شناخته میشوند. سراینده مانتره نیز «مانترن» نامیده میشود.
ویژگیهای مانتره :
درمان بخشی
در گاهان در هات ۴۴ بند ۱۶ ،
از درمان بخشی و به عبارتی همان جنبه روان شناسی مانتره اشاره شده است.
الهام گونه بودن:
اشوزرتشت فردی است که با الهام از جهان ِ پیرامون خویش (چه درون و چه محیط) به تعالی رسید ، وی مانتره را هم نوعی الهام (چه درونی و چه از محیط) میداند.
موسیقیایی بودن:
یکی از شروط مانتره بودن ِ یک سخن ، موسیقایی بودن آن است.
توانایی اهورایی مانتره:
در گاهان برای تاثیر کلام مانتره بر اقشار مردم و سعادت آنها بسیار گفته شده است.
از آن چه که در متون اصلی دین ِ ما گاتها و قسمتهای اصلی اوستا بر میآید، مانتره جزئی از نوای خداوندی است که به مانند «فرَوَهَر» در وجود هر آدمی قرار داده شده است و در اصل توانایی اندیشه برانگیزی است و از آن جایی که خداوند «مبدا خرد» است، پس مانتره هم توانایی اندیشمندی و اندیشه برانگیزی است، که یک انسان از آن بهرهمند میشود و نیز مانتره کلامی است از همین نوع که از مانتره ِ وجودی انسان به صدا در میآید و به مانتره وجودی انسان دیگری میرسد و آن را بر میانگیزد.
چه نیکو و زیباست در این روز خواندن گاتها. پیدایی و روایی دین نیک اندر جهان به دست مانترسپند است و میتوان نیکی دین را به وسیله مانترسپند از آن خویش کرد. گویند هر کس در این روز زاده شود دلیر باشد.
نماد این روز «کرکم» یا همان گل زعفران است
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
ای دلارام روز ماراسپند
دست بیجام لعل مِی، مپسند
خرمی در جهانِ خرم بین
شادمانی کن و به ناز بخند
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
جامه افزای و دوز و پوش و زن به زنی کن که فرزند تیز ویر ( باهوش) و نیک زاید.
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
زن تازه در (ماراسفند) گیر / که فرزند نیک آید و تیز ویر