یکم آبانماه، شانزده سال از درگذشت زندهیاد موبد دکتر جهانگیر اوشیدری، یکی از بزرگترین پژوهشگران تاریخنگاری زرتشتیان میگذرد.
تیمسار دکتر جهانگیر اوشیدری پس از بازنشستگی از ارتش در سال 1351 خورشیدی، وارد جرگهی تخصصی دین زرتشتی میشود و با آموختن علوم دینی زیرنظر استادانی چون موبد اردشیر آذرگشسب، موبد فیروز آذرگشسب و موبد رستم شهزادی و همچنین آموختن دیندبیره (خط دینی زرتشتیان) و چگونگی انجام آیینهای دینی نزد موبد هرمزدیار خورشیدیان سرانجام در سال ۱۳۶۰ خورشیدی از سوی انجمن موبدان نوزوت شده و به درجهی موبدی میرسد.
همکاری با ماهنامه هوخت، چیستا، رنگینکمان و دیگر مطبوعات و همچنین خدمت در انستیتو واکسن و سرمسازی رازی حصارک (وابسته به وزارت کشاورزی و منابع طبیعی)، شرکت در چند کنگره فنی بینالمللی، دریافت نشان درجهی سه همایونی در سال ۱۳۵۵ خورشیدی از جمله کارها و سرافرازیهای وی است.
موبد اوشیدری، چندین دوره هموند انجمن زرتشتیان تهران بود و پس از درگذشت روانشاد موبد رستم شهزادی در سال ۱۳۷۸ خورشیدی به عنوان فرنشین انجمن موبدان تهران برگزیده شد. موبدی که دانشنامهی مزدیسنا بود.
با یادگویهای به قلم بوذرجمهر پرخیده، یاد زندهنام موبد جهانگیر اوشیدری را گرامی میداریم:
«جلوی آدریان تهران از دوچرخهاش پیاده شد و با صدای دورگه و کلفتش گفت: «… مقالهای که در مجلهی «چیستا» نوشتی حرف من بود، آفرین. منظورش مقالهی «لزوم ایجاد بنیاد تاریخ زرتشتیان» بود. به راستی عاشق زرتشتیان بود. چند بار به من گفته بود که میخواهد به مانند باستانی پاریزی باشد؛ و در یادداشت نوشتن بر کتاب خاطرات ارباب کیخسرو شاهرخ خواننده او را با استاد باستانی پاریزی اشتباه میگیرد!
هنگامی که فرنشین انجمن موبدان شده بود و به نشستها و جاهای مختلف میرفت، از او پرسیدم در جلساتی که میروید؛ آیا شما را میشناسند و میدانند کتاب «تاریخ زرتشتیان و پهلوی» را نوشتهاید؟ گفت هر جا میروم یک کتابِ تاریخ پهلوی و زرتشتیان همراه خود میبرم و نشان میدهم و میگویم من نویسنده این کتاب هستم آیا با من حرف میزنید و خوشبختانه هیچ مشکلی هم پیش نیامده است.
در کنگرهی زرتشتیان که در تهران برگزار میشد، در یک جلسه سخنرانی، موبد اشیدری پشت میز نشسته بود و سخنرانی میکرد. به یکباره صدایش بالا رفت و با صدای کلفت و دورگهاش در حالی که با مشت بر میز میکوفت فریاد برآورد که: آقای شهردار دست از روی زمین ما بردار. در آن موقع کرباسچی شهردار تهران بود و زمین آدریان بزرگ را میخواست به فضای سبز تبدیل کند. فردای آن روز روزنامهها این خبر را بازتاب دادند. و به فاصله چند روز، شهرداری دست از زمین آدریان برداشت. بیتردید اگر زنده بود با همان صدا فریاد میزد: انجمن! آدریان ما را بساز.
در روزهای پایانی زندگیاش چند بار از من خواست که به خانهاش بروم و دربارهی نوشتههایش گفتوگو کنیم. خیلی دوست داشت یادداشتهای تاریخی را که نوشته بود ویرایش شود. بسیار زیاد بودند در کارتونها و لای کتابها و تقریبا در همه جای خانه به چشم میخورد. نمیدانم این یادداشتها الان کجاست و چه کسی آنها را مرتب میکند؟
برای زنده نگه داشتن یاد او در زیر نگاه کوتاهی داریم به زندگی او:
نام: موبد جهانگیر اشیدری
نام پدر: دستور نوشیروان، از موبدان برجستهی کرمان
زاده: سال ۱۲۹۹ خورشیدی ـ شهر کرمان در خانوادهی موبد
تحصیلات ابتدایی و متوسطه: در کرمان
تحصیلات عالی: دریافت دانشنامهی دکترای دامپزشکی، تهران، سال ۱۳۱۷ خورشیدی
وارد شدن به ارتش: سال ۱۳۲۰ خورشیدی. با درجهی سربازی ورود به نیروی زمینی
بازنشته شدن: در سال ۱۳۵۱ خورشیدی. با درجه سرتیپی
موبدی: در سال ۱۳۶۰ خورشیدی. از سوی انجمن موبدان نوزوت شده و به درجهیموبدی رسید.
فعالیت اجتماعی: در بسیاری از سمینارهای حرفهای و دینی جهان از جمله پارلمان ادیان جهان در شهریورماه ۱۳۷۲ خورشیدی، شرکت کرد. چندین دوره عضو انجمن زرتشتیان تهران و انجمن موبدان تهران بود.
فرنشینی انجمن موبدان: پس از درگذشت موبد رستم شهزادی تا واپسین روزهای زندگی خود فرنشین انجمن موبدان تهران بود.
کارهای فرهنگی: نوشتن بیش از پانصد مقالهی پژوهشی در زمینهی تاریخ و فرهنگ زرتشتی. دریافت بیش از ۵۰ تشویقنامه، تقدیر، نشان و مدال.
کتابها:
دانشنامهی مزدیسنا: واژهنامهی توضیحی آیین زرتشت
یادداشتهای کیخسرو شاهرخ،
تاریخ پهلوی و زرتشتیان،
ادب در فرهنگ ایران،
مدخلهای مربوط به آیین زرتشت در دانشنامهی ایرانیکا که به زبان انگلیسی در خارج از ایران منتشر شده است.
پانزده جلد نشریه دامپزشکی.
نور، آتش، آتشکده در آیین زرتشت
تاریخچهی دامپزشکی و نتایج هجدهمین کنگرهی بینالمللی دامپزشکی (در سه جلد)
اسب در فرهنگ ایران
و …
در گذشت: پسین روز آدینه یکم آبانماه ۱۳۸۳ خورشیدی در ۸۴ سالگی در بیمارستان مهر تهران.
یاد و خاطرهاش گرامی باد».