جلو چشمان ما آرام آرام جان میدهد و دست یاریای به سویش دراز نمیکنیم. این همان دریاچهای است که زندگیبخش پهنهی بزرگی از سرزمین ماست. «زریوار» دیگر نای برخاستن ندارد و آلایندهها تَن و جانش را زخمدار و بیمار کردهاند. چنان ویرانیای بر سرش آوار کردهایم و دستخوش دگرگونیهای زیانبار زیستمحیطیاش ساخته ایم که اگر اندک کورسوی باقیمانده برای نجات زریوار را از دست بدهیم، خیلی زود، دیگر جز نام، نشانی از آن نخواهد ماند و پهنهای خشک و برهوت خواهد شد. زریوار رنجور و نالان است.
زریوار مانند هزاران هزار سال پیش جانبخش و بخشنده بود. پهنهی آبی طبیعی درونجوشی که زندگی مردمان پیرامونش به آن وابسته بود. در زیبایی همتا نداشت و در حاصلخیزی زمینها برای کشاورزان و دلخواه بودن زیستگاهش برای پرندگان و آبزیان، یگانه بود. به ناگاه مانند خوابزده ها سد ساختیم و آلایندههای انسانی و جانوری را در آن رها کردیم و رسوبهای شن و پسماندهای روستاهای پیرامونش را در دریاچه ریختیم و نیزارهایش را رها کردیم تا بیاندازه رشد کنند و بدینگونه چنگ در گلوی زریوار انداختیم. گناه و لغزش زریوار چه بود که سرزندگی و شادیاش را تاب نیاوردیم؟
هشدار میدادند که فاضلابها را در زریوار رها نکنید. گفتند چارهای برای آن میاندیشیم. نشست پشت نشست برگزار کردند و وعدههای شیرین دادند، اما دستی برای درمان آن درد، از آستین برنیاوردند (گزارش خبرگزاری مهر، شهریور 1399).
رسوبهایی که به زریوار میریزد و از اندازه گذشتن میزان نیترات آب که زیان در زیان است و خطر مرگ گونههای گیاهی و جانوری دریاچه را در پی دارد و کاهش آبدهی چشمههایی که آب دریاچه را مالامال میسازند، زریوار را تا آستانهی نابودی کشانده است.
مواد آلیای که زریوار را پُر کردهاند، شرایطی بیهوازی پدید میآورند که نه تنها ژرفای آب را کم میسازد، بلکه سبب رشد و افزونتر شدن نیزارها شدهاند. اکنون نزدیک به 700 هکتار از زریوار تبدیل به نیزار شده است (خبرگزاری مهر، شهریور 1399).
بگذریم که پیرامون دریاچه آکنده است از زبالهها، بطریهای شیشهای و پلاستیکی و دیگر آلایندههای دلآزار.
چاههای کنده شده نیز داستان غمانگیزی است. چاهها کمر به نابودی زریوار بستهاند. بیش از 150 حلقه چاه غیرمجاز به دست ویرانگر دارندگان باغهای پیرامون دریاچه کنده شده است که خون زریوار را میمکند (گزارش تارنمای صدا و سیمای مرکز کردستان، دیماه 1397).
خرابی زریوار از اندازه گذشته است؛ هر چند مسوولان سازمان حفاظت از محیط زیست کشور خوشبینانه میگویند: «برای نجات زریوار هنوز دیر نشده است و احیای آن امکان پذیر است» (خبرگزاری مهر، شهریور 1399). اما قرار است چه زمانی دست بهکار بشویم و زریوار را از چنگ آلایندهها و چاههای مکنده رها کنیم؟
راه نجات زریوار چیست؟ کارشناسان میگویند تنها راه بیرون شد از این وضعیت خطرناک دریاچه زریوار، بستن چاههای غیرمجاز است؛ و نیز: کنترل گیاهان مهاجمی که دریاچه را آکندهاند، بستن راه فاضلابهای شهری و روستاییای که به زریوار میریزند، مدیریت درست و کارآمد پسماندها، جلوگیری از ویلاسازی و باغ سازی در پیرامون دریاچه و حوضهی آبریز آن. اینها کارهایی است که تا دیر نشده باید انجام داد. انجام آن دشوار و ناشدنی نیست. پس باید دست به کار شد، پیش از آن که کار از دست برود.
زریوار رگ زندگی استان کردستان است. شادیافزا و مهرآور است. زیبایی میبخشد و گذران زندگی را آسان میسازد. دریاچهای دلپذیر و سرزنده است (بود!). این نشانهی جنب و جوش زندگی و فرحبخشی زیستبوم ایرانمان را در 3 کیلومتری باختر شهر مریوان میتوان دید.
جادهای که از سنندج، مرکز استان، به مریوان و سپس زریوار میرسد، در زیبایی هوشرُباست. از میان جنگلها و دشتهای سبز در سبز میگذرد و در هر پیچ و گذر نوید رسیدن به پهنهای آبی را میدهد که شناسهی مریوان و کردستان است. درختان بلوط کهنسالی که در راه دیده میشوند و شانهبهشانهی دیگر درختان شکوهمند آن گستره دادهاند، بهراستی شورانگیزند و امیدبخش. نابخردی نیست کاری کنیم که این راه دلانگیز به دریاچهای برسد که بیم خشک شدناش میرود؟ چرا نباید پایان آن به زریواری راه ببرد که همواره روحبخش بوده است و جانافزا؟
زریوار در پهنهای جای گرفته است که کوههایی با بلندای اندک سه سوی باختر و خاور و شمال آن را پوشاندهاند. دریاچهای بیضی شکل که اندکی به سوی باختر کشیده شده است. این دریاچه در درهای پهناور دامن افکنده است و از لب مرز تنها چند کیلومتر دوری دارد.
زاگرس شکوهمند، زریوار را نیز در بر گرفته است و بیشهزارهای انبوه، نگاهبان آن پهنهی آبیاند. آب زریوار شیرین و گواراست و سرچشمهی اصلی برآورده کردن آب شیرین استان کردستان به شمار میرود. بخش اصلی آب دریاچه از چشمههای جوشان بستر آن به دست میآید و نیز بارشهای فصلیای که اندازهی آن به 786 میلیمتر در سال میرسد. از این نگاه، زریوار زیر بارش بیدریغ ابرهای بارانزا و سایهافکن جای دارد. اگر همه چیز آنگونه باشد که پیشتر بوده است و چاههای مکندهای در کار نباشند که آب دریاچه را به سوی خود بکشند، زریوار دستِ کم باید 30 میلیون متر مکعب آب داشته باشد. کمتر از این باشد، خطرآفرین خواهد بود و دریاچه را به تبوتاب میاندازد. آن آب شیرین، زلال است؛ یا بهتر است بگوییم: زلال بود!
بلندای دریاچه زریوار از سطح دریا به 1285 متر میرسد. درازای آن 6 کیلومتر و پهنای آن 3 کیلومتر است. آمار و رقمها به ما میگویند که مساحت این دریاچه به 3292 متر سر میزند و ژرفایش، اگر پُر آب باشد، اندکی بیش از 5 متر است. اما شماره و رقمها به چه کار میآیند زمانی که حال بد زریوار نه ژرفایش را در همان اندازهی پیشین نگه داشته است، نه آبهایش زلال است و نه رخسارش شادابی گذشتهها را دارد؟
زریوار و لکلکها پیمانی ناگسستنی با هم دارند. آنجا خانهی لکلکهای بیآزار است. مردمان پیرامون دریاچه نیز با لکلکها مهرباناند و بودنشان را سبب زیبایی مریوان و زریوار میدانند. بیش از 30 گونه پرنده در زریوار میتوان دید. آنها یا بومی زریوارند یا کوچروهایی هستند که در زریوار زمستانگذرانی میکنند. اردکهای سرحنایی و سرسبز، بوتیمارها، اگرتها، چنگرها و پرستوها، شماری از آن پرندهها و جانداران زیبایی هستند که پناه خود را در زریوار میجویند. چقدر دردناک خواهد بود اگر زریوار از شور و نشاط بیافتد و پرندههایش آواره شوند. کشیمها، حواصیلها، خوتکاها و پرندگان شکاری را هم با زریوار سازگارند و دوستِ همپیمان. از دل این پرندگان بپرسیم که چه روزگار غمانگیزی خواهند داشت اگر زریوار خشک شود.
مگر میشود زریوار پُرآب و سرزنده باشد و گیاهان پیرامون آن نباشند و زیباییاش را صدچندان نسازند؟ زریوار آکنده از نیلوفر آبی، علفهای هفتبند، پیچکها، جگنها و بارهنگها است.
دریاچهی زریوار دیرینگی بسیاری دارد و بهگمان بسیار در پایان دوران چهارم زمینشناسی، بر اثر تراکم آبرفتهای سیلابی پدید آمده است. اینکه چنین فرایندی چگونه شکل گرفته است و ساز و کارش چیست؟ کار زمینشناسان و دانشمندان است و پاسخش را باید در نزد آنان جستوجو کرد.
زریوار نام بسیار کهنی است که ریشه در زبان پهلوی دارد و نشان واژگانی آن هنوز در یکی از گویشهای کُردی بهجا مانده است. «زری» در کُردی سورانی به چم «دریا» است. پسوند «بار» یا «وار» به آن افزوده شده است تا واژهی خوش آهنگ «زریوار» را بسازد.
این دریاچهی دلانگیز ایران، در بیستم بهمنماه 1389 خورشیدی، با شمارهی 102، در فهرست میراث طبیعی کشورمان ثبت شده است. بایسته است که دلسوزانه در نگهداریاش بکوشیم.
* با بهرهجویی از: جستار «منشا پیدایش و ساختمان زمینشناسی دریاچه زریوار» (انجمن ایرانی ژئومورفولوژی)؛ و نیز: گزارش خبرگزاریهای «مهر» و «ایرنا».