گمانی در این نیست که سازههایی که در روزگار چیرگی صفویان ساخته شدهاند در استواری و شیوهی معماری، سرآمد و بهراستی شگفتانگیز هستند. یک نمونه از آنها، گرمابهای است که طراح آن شیخ بهایی، از دانشمندان بزرگ ایران بود. آن سازه، نخستین گرمابهای در جهان است که با سوخت بیوگاز کار میکرد و تنها با یک شمع گرم میشد.
شیخ بهایی دانشمند پُرآوازهی دربار شاهعباس یکم صفوی، نهتنها در بسیاری از علوم شناخته شدهی آن زمان چیرهدست و یگانه بود بلکه در طراحی سازه نیز دستی توانا و ذهنی آفرینشگر داشت. ساخت و طراحی برخی از باارزشترین بناهای روزگار صفویان را از او میدانند؛ مانند معماری مسجد عتیق اصفهان، طراحی شهر نجفآباد، بخشبندی آب زایندهرود و شماری دیگر. فنآوریهای او تازگی داشت و تقلید از پیشینیان نبود. از همینرو، سازمان فرهنگی یونسکو، سال 2002 میلادی را به پاس کارهای گرانبهای علمی شیخ بهایی، بهویژه در دانش ستارهشناسی، به نام او نامگذاری کرد. طرح گرمابهای را که شیخ بهایی ریخت و اکنون نیز پیکرهی آن بهجا مانده است، در شمار فنآوریهای نوجویانه و بیمانند اوست.
گرمابهی شیخ بهایی در بازار کهنهی شهر اصفهان، میان مسجد جامع عتیق و هارونیه، جای گرفته است. این گرمابه با گنبد نظامالملک صد متر فاصله دارد و در محلهای ساخته شده است که از دیرباز به نام «در دست» شناخته میشود. مجموعهای از سازههای تاریخی اصفهان که برخی از آنها ساختهی شیخ بهایی است، در این کوی دیده میشوند.
گرمابهی شیخ بهایی رازی در دل خود دارد که تا دیرزمانی ناشناخته و پنهان بود. با آنکه در این سالها کوشش پژوهشگران برای گشودن آن راز و معما بیثمر نبوده است، اما هنوز هم سخن اطمینانبخشی که بتواند پاسخ معمای گرمابه باشد، نمیتوان گفت. آن راز چنین است که گرمابهای که شیخ بهایی طراحی کرده بود، تنها و تنها با یک شمع گرم میشد!
سازوکار گرمابه چنین بود که شیخ بهایی در سال 1025 مهی، در روزگاری که شاهعباس صفوی با قدرت بسیار بر ایران فرمان میراند، دستور داده بود که در زیر پاتیل گلخن گرمابه، فضایی میانتهی بسازند. سپس شمعی را درون پاتیل گلخن روشن کرده بود و فضا را بسته بودند. تا زمانی که شمع میسوخت، گرمابه نیز گرم بود. شگفت آن بود که چیزی از شمع گرمابه کم نمیشد و هم چنان می سوخت! شیخ بهایی هشدار داده بود که مبادا فضای گلخن را دستکاری کنند؛ چون اگر گلخن از کار بیفتد، دیگر نمیتوان آن را با شعلهی شمع گرم نگهداشت. سالهای سال گذشت تا آنکه برای تعمیر گلخن ناگزیر به خراب کردن آن شدند. شکافتن همان بود و خاموش شدن شمع همان. از آن پس هرگز نتوانستند گرمابه را با همان یک شمعی که پیشتر بود، گرم نگه دارند. راز گرم شدن گرمابه، آن هم تنها با یک شمع چیست؟ چگونه شدنی است که سازهای را تنها با شعلهی خُرد یک شمع، گرم نگه داشت؟
در این که طراح این شاهکار معماری و مهندسی جهان، شیخ بهایی بوده است، هیچ گمانی نیست. هم روزگاران او بارها به این طراحی و شیوهای که او اندیشیده بود، اشاره کردهاند. پرسش اصلی همان روشی است که او به کار برده بود و هنوز هم کموبیش رازآمیز است.
تاکنون چندین حدس و گمان دربارهی ساز و کار گرمابه شیخ بهایی و کاری که او انجام داده بود و هرگز هم معمای آن را آشکار نساخت، به میان کشیدهاند. برخی گفتهاند که شیخ بهایی از راز اتم آگاه بود و از همینروست که شمع او سالهای سال میسوخت بی آنکه خاموش شود. برخی دیگر گفتهاند که ظرف شمع از جنس طلا بوده است. چون طلا رساناترین فلز در انتقال گرماست، گرمای اندک شمع میتوانسته است انرژی بسیار تولید کند و گرمابه را همواره گرم نگه دارد.
تا آنکه دو تَن از مهندسان پژوهشگر ایرانی، پس از سالها مطالعه و بررسی به نتیجهای درخور توجه دست یافتند. تا بدان اندازه که فرضیهی آنها را میتوان درستترین گمان برشمرد. آنها کشف کردند که شیخ بهایی دریافته بود که از دل زمینی که قرار بود گرمابه در آنجا ساخته شود، گازهایی فرایاز* (:متصاعد) میشود. او سرچشمهی این گاز فرایاز شده را کشف کرده بود و دستور داده بود که گلخن گرمابه را در همانجا بسازند. زمانی که گلخن (تون) گرمابه را برای مرمت خراب کردند، به گمان فراوان، باد تندی به شعلهی شمع میخورَد و خاکها راه آن را میبندند. بدینگونه با خاموش شدن شمع، جریان گاز نیز برای همیشه قطع میشود. از اینرو بود که دیگر نتوانستند شمع گلخن را دوباره روشن کنند. هر چند این را نیز گفتهاند که خاموش شدن شمع نه بر اثر مرمت، که به سبب کنجکاوی اروپاییانی بود که به ایران روزگار صفوی و قاجار میآمدند و میخواستند به راز گرمابه پیببرند. دستکاریهای آنها سبب شد که شمع برای همیشه خاموش شود.
فرضیهی گرهگشای دیگری که پیش کشیدهاند تا راز گرم شدن گرمابه با یک شمع را دریابند، چنین است که در مسجد جامع عتیق که به فاصلهی اندکی از گرمابه ساخته شده است، سرچشمهای از گازهای متان و اکسیدهای گوگردی وجود دارد. شیخ بهایی که به این مساله پی بُرده بود، دستور داده بود سفالینههایی به شکل لولهکشی زیرزمینی از مسجد به گلخن گرمابه بکِشند. برای این کار، او دست به سنجش (:محاسبهی) بسیار دقیقی زده بود که شاهکاری از طراحی و مهندسی سازه با بهرهجویی از قانونهای فیزیک و شیمی است. درخور توجه است که در مرمتهای سال گذشته، تیرماه 1398، راهآبهها و سفالهای روزگار صفوی گرمابه شیخ بهایی کشف شد (گزارش خبرگزاری ایسنا). در همان زمان، پس از ساخت گرمابه، روی راهآبهها را پوشانده بودند.
یک نکتهی دیگر که باید یادآوری کرد آن است که دیگ گلخن که شمع در آن میسوخت، تا میانهی دورهی پهلوی وجود داشت و میشد با شعلهی شمع، آن را گرم نگه داشت، اما اکنون چنین امکانی وجود ندارد.
به هر روی، سازهی گرمابه تاریخی شیخ بهایی همان ویژگیهایی را دارد که در دیگر گرمابههای سنتی مییابیم. این گرمابه دو سربینه دارد؛ یکی برای بانوان و دیگری برای مردان. اینجا هم سربینهی کوچک را به زنان دادهاند! خزینه و چالحوض و آبانبار نیز از دیگر بخشهای گرمابه است.
سردرِ کنونی گرمابه را در زمان پهلوی ساختهاند. بیتی بر روی کاشی سردر دیده میشود که از مصراع دوم آن به حساب جُمل، سال ساخت گرمابه (1025 مهی) به دست میآید: «چون یکی از در برون آید/ صحت و عافیت بُوَد تاریخ».
گرمابه شیخ بهایی چیزی نزدیک به 40 وارث داشت! (خبرگزاری مهر، اردیبهشت 1394). گویا زمانی که افغانهای قندهار به اصفهان یورش آوردند و دولت صفوی را سرنگون کردند، مالکیت گرمابه دستخوش دگرگونیهایی شد و بارها دستبهدست شد. هر چند این گرمابه از همان آغاز برای استفادهی همگان ساخته شده بود. تا آنکه چند سال پیش میراث فرهنگی اصفهان گرمابه را از وارثان خریداری کرد و دست به مرمت آن زد.
در مهرماه سال گذشته، 1398، مدیرعامل و رییس «هیات مدیره صندوق احیا و بهرهبرداری از بناها و اماکن تاریخی و فرهنگی میراث فرهنگی» [چه نام درازدامنی!] چنین گفته بود که گرمابهی شیخ بهایی را به مزایده گذاشتهاند. زمانی هم که خبرنگاران پرسیده بودند که چرا باید سازهای تاریخی و کهن به مزایده گذاشته شود؟ پاسخ داده بود که این کار «تلاش در راستای افزایش مشارکت عمومی و توسعه فضای رقابتی در جهت حفاظت و بهرهبرداری بهینه از آثار تاریخی» است!! (گزارش خبرگزاری برنا، 20 مهر 1398). اما در تیرماه امسال (1399) میراث فرهنگی اصفهان خبرهای منتشر شده دربارهی مزایده و فروش گرمابه شیخ بهایی را «تکذیب» کرد و چنین سخنانی را «شایعه» دانست (خبرگزاری شبکه دانا، گزارش 29 تیرماه). به هر روی، از سرنوشت گرمابه و سرانجام آن آگاهیای نداریم.
گویا اکنون بخشی از گرمابه شیخ بهایی در اختیار بخش خصوصی است و از آن کارخانهی ریسندگی ساختهاند. در گذر زمان، از دههها پیش، بخشهایی نیز به سازهی گرمابه افزودهاند. با این همه، مدیریت میراث فرهنگی اصفهان، استواری سازه را «وضعیتی پایدار» ارزیابی کرده است (گزارش شبکه دانا)؛ هر چند این را هم افزوده است که این سازهی تاریخی نیاز به بازسازی و مرمت دارد.
گرمابهی شیخ بهایی اصفهان، در 29 تیرماه 1377 خورشیدی در فهرست آثار ملی ایران، با شماره 2063 ثبت شده است.
* واژهی «فرایاز» که به جای «متصاعد» در این نوشته به کار رفته است، واژهی پیشنهادی فرهنگستان زبان است.
– با بهرهجویی از دو جُستار: «شیخ بهایی و فناوری» فراهم آمدهی مرکز پژوهشهای مجلس، و «حمام شیخ بهایی و مصیبت نابودی میراثهایمان»، مجلهی آریانا گردشگر (شماره 16- شهریور 1387)؛ و نیز گزارش خبرگزاری «مهر».