در روزگار پادشاهی شاه عباس یکم، زمانی که شاهنشاهی صفوی در اوج شکوفایی بود، مردی کاردان و شایسته به نام گنجعلیخان، از سوی شاه در کرمان فرمانروایی میکرد. او نه تنها فرماندهی نظامی بزرگی بود، بلکه در ساخت بناها و سازهها نیز همتی بلند و دستی گشاده داشت. گنجعلیخان در شهر کرمان دستور ساخت میدانی بزرگ را داد که بیش از صد متر گستردگی آن بود. سپس در چهارسوی میدان سازههایی برای استفادهی همگان ساخت؛ سازههایی مانند مدرسه، بازار، ضرابخانه، آبانبار و نیز گرمابهای بهراستی بیهمتا. اکنون «گرمابه گنجعلیخان» آوازهای جهانی دارد و نمونهای بیمانند از هنر معماری ایران به شمار میرود.
مجموعهی گنجعلیخان و گرمابهی آن در سال 1020 مهی(:قمری) ساخته شده است. هم تاریخنگاران آن روزگار به سال ساخت گرمابه اشاره کردهاند و هم بر روی کتیبهی سردَر گرمابه سنگی مرمری هست که از یکی از مصراعهای آن سال ساخت گرمابه را میتوان دریافت: «کسی نشان نداده در جهان چنین حمام». اگر این مصراع را به شیوهی ابجد (حرفهایی که به جای اعداد از آنها بهره برده میشد) بشماریم، سال 1020 مهی به دست خواهد آمد.
گرمابهی تاریخی گنجعلیخان در مرکز بازار کرمان جای دارد. اگر با سخنی کوتاه بخواهیم شناختی از آن گرمابه به دست آوریم باید همین را گفت که این سازه موزهای تماشایی از هنرهای گوناگون است؛ از کاشیکاری و نگارگری گرفته تا مقرنسکاری، سنگتراشی، گچبری و نمونههای بسیار دیگر. همهی اینها در فضایی شکل گرفته است که چشمها از دیدنش سیراب نمیشود و حافظه از به یاد آوردنش خستگی نمیشناسد. چنین توصیفی اغراقآمیز نیست. در ساخت و طراحی و نقشآرایی گوشهگوشهی این سازه، هنری به کار رفته است که به دشواری میتوان همتراز آن را یافت. استادانی که ساخت و به سرانجام رساندن این سازه را عهدهدار بودهاند، خود از چیرهدستترین و زبدهترین هنروران آن روزگار شناخته میشدند. نام استاد طراح و سازندهی گرمابه بر تاق سر در گرمابه دیده میشود. او استاد «سلطان محمد معمار یزدی» بوده است؛ هنرمندی یگانه، در فرازینترین جایگاه هنری. دستسازهای او را باید آینهی تمامنمای هنر ایران در روزگار صفوی دانست.
آنچه گرمابه گنجعلیخان را ویژگیای نمایان میدهد، پرداخت جزییات و ریزبینیهاست. در جایجای این سازه، بخشهای هست که نشان میدهد استادِ طراح، باریکبینی و دقت بسیاری در پرداخت طراحها به خرج داده است. برای نمونه، گوشههایی دنج و به دور از هیاهو، در بینه ساخته شده است که تودرتو هستند و به کار نشستن و گفتوگوهایی میآمدند که در گرمابه پیش میآمد و از رفتارهای اجتماعی روزگاران پیش شناخته میشد. از سوی دیگر، طراح گرمابه در ساخت حوضچههایی با فوارههای فراوان، بردباری بسیاری نشان داده است. این دقت را هم داشته است که افزونبر اینکه گرمابه را در زمینی گود بسازد، بلندای رختکن را بیشتر کند. این باریکبینیها تنها برای زیباتر ساختن گرمابه نبوده است، بلکه شیوهای برای بهرهوری افزونتر از گرمابه و فضاهای آن نیز شناخته میشد. به همینسان، کاشیهای معرق و هفترنگی که در سرتاسر گرمابه دیده میشود و پوشش گنبدی باشکوه بینه، از ویژگیهایی است که فضای این سازه را بسیار دلپذیر و آمیخته با ذوقورزیهای هنری کرده است. در کنار اینها، خوشنویسیهای گرمابه را نیز باید همسان با دیگر هنرهای بهکار رفته در این سازه دانست. برخی از خطهای در و دیوار گرمابه گنجعیخان، هنر «استاد علیرضا عباسی»، خوشنویس برجسته و پُرآوازهی ایران صفوی، است. برخی از نقشها نیز در دورهی قاجار به گرمابه افزوده شده است. آنها نیز دست کارِ هنروری یگانه به نام «میرزا شکراله نقاش» است. هنر او نیز در کنار مجموعهای از دیدنیهای گرمابه، خوش نشسته است و جلوهای دیگر به این سازهی یگانه داده است.
یک باریکبینی دیگر و پرداخت به جزییات را در بینهی گرمابه میتوان دید. در آنجا شش بخش جداگانه ساخته شده که پایان هر بخش به بخش دیگر میرسد. اما نکته اینجاست که روشنایی هر کدام از بخشها، به گونهای جداگانه، از سقف گنبدی آن برآورده (:تامین) میشود. به سخن دیگر، هر بخش روشنایی ویژهی خود را دارد و وابسته به بخشهای دیگر نیست. چنین شیوهای، فضاهای بینه را دلبازی و دیدهوری بسیاری بخشیده است.
پیچوخمهای گرمخانه به اندازهای است که گویی فضاهای این بخش، درهم تنیدهاند. این کار سبب شده که نهتنها گرما هدر نرود، بلکه این بخش از دید بیرونیان دور بماند؛ تا بدان اندازه که گویی فضایی جداگانه و به دور از دیگر فضاهاست. در حالیکه چنین نیست و همهی فضاها و اجزای گرمابه، سازهای یکدست و یکپارچه را در اوج هماهنگی، شکل دادهاند.
در بخش گرمخانه، شیوهای بسیار درخور توجه برای شناخت زمان به کار گرفته شده است. بدینگونه که در این بخش از گرمابه، دو سنگ سرخرنگ دیده میشود که با تابش نور خورشید از گنبد گرمابه به آنها، میتوان زمان را دریافت. با چنین روشی، ساعتی سنگی در گرمابه ساخته شده است.
سردَر گرمابه و آرایههای آن را نیز از یاد نبریم که نمای دلخواه دیگری از این شاهکار سازهای است. آجرهای سردَر هر چند ساده است، اما سنگهای مرمری پیرامون آن و نقاشیهای زیبا و مقرنسکاریها، جلوهای روحبخش دارد و در نهایت زیبایی است. گویی از همان آغاز، گذرندگان را به تماشای سازهای فرامیخواند که زیباتر از آن تصور نشدنی است. آن نقشها و آرایهها دوبخشی است. بخش فرازین آن به دورهی صفویه بازمیگردد و بخش پایینی دست کار هنرمندان دورهی قاجار است. بیشتر نقشهای قاجاری سردَر، تصویرهایی خیالی از شاهان پیشین و باستانی ایران است.
کار آبرسانی به گرمابه گنجعلیخان از کاریز شهر انجام میشده است. برای برآوردن آب مورد نیاز، از تنبوشههایی سفالی بهره برده میشد. گرم کردن آب خزینه نیز از بوتههایی بود که فراهم میکردند و در گوشهای از گرمابه ذخیره میشد. بوتهها دیرسوز بودند و آب را زمان بیشتری گرم نگهمیداشتند.
گرمابه گنجعلی خان در زمینی به گستردگی 1300 متر مربع ساخته شده است. تا نیم سده پیش از این گرمابه استفاده میشد و کاربری پیشین خود را داشت. اما پس از آن از گرمابه موزهی مردمشناسیِ دیدنیای ساختهاند.
مجموعهی گنجعلیخان و گرمابهی آن در اردیبهشتماه 1348 خورشیدی، ثبت ملی شده است.
* با بهرهجویی از جستار «نگاهی گذرا بر حمامهای مطرح ایرانی بهویژه حمام گنجعلیخان» نوشتهی راحله صالحزاده؛ و نیز تارنمای «مجله کلبه هنر».