لوگو امرداد
گرمابه‌های تاریخی ایران (27)

گرمابه گله‌داری؛ سازه‌ای از سنگ‌های مرجانی

ساحل جنوب ایران ویژگی‌های آب‌و هوایی‌ای دارد که ساخت سازه و بناها را دگرگون می‌سازد. دستِ‌کم باید مصالحی را به کار بُرد که با اقلیم آن بخش از سرزمین‌مان سازگار باشد. برای همین است که در ساخت «گرمابه گله‌داری» بندرعباس سنگ‌های مرجانی را می‌یابیم که در کنار سنگ‌های اسفنجی و ساروج‌های بومی، ساز‌ ای را شکل داده‌اند که زیبا و چشم‌نواز است. این گرمابه بر روی بستری نمناک از خاک رُس قامت برافراشته است. از این‌رو، معمار سازه ساخت‌مایه(:مصالحی) را به‌کار گرفته است که توان پایداری در برابر رطوبت خاک‌وهوا را دارند. گرمابه‌ی تاریخی بندرعباس از دید ساختمان‌سازی به راستی نمونه‌وار است. galedari7

 

galedari4

دیرینگی گرمابه گله‌داری به سال‌های پادشاهی احمدشاه قاجار بازمی‌گردد. سنگ‌نوشته‌ای(:کتیبه‌ای) که در هشتی گرمابه دیده می‌شود، تاریخ 1330 مهی(:قمری)  را نشان می‌دهد. اینکه گفته‌اند گرمابه‌ی گله‌داری تنها گرمابه‌ی تاریخی بندرعباس است، سخن نادرستی است. در آنجا گرمابه‌ی دیگری به نام «گپ» هست که در دوره‌ی قاجار و پیش از گرمابه گله‌داری ساخته شده است.
بانی گرمابه بازرگانی نیکوکار به نام احمد گله‌داری بوده است. نام این مرد دست‌ودلباز به دشواری بر روی سنگ‌نوشته‌ی درگاه خوانده می‌شود. به همین سبب، در برخی نوشته‌ها نام او را عبدالرحیم نیز نوشته‌اند. گله‌داری در میان مردم بندرعباس آوازه‌ای نیک داشته است. او گرمابه را برای استفاده‌ی همگان ساخته و وقف کرده بود. پس از این خواهیم گفت که گرمابه‌ی او دو بخش جداگانه داشت که هر کدام برای گروهی از مردم بود. به هرروی، این گرمابه در کوی(:محله‌ی) تاریخی «اِوَزی‌ها»، در مرکز شهر بندرعباس جای گرفته است. این کوی را «قلعه شاهی» هم می‌نامند.

galedari8

بیشتر گرمابه‌های تاریخی و سنتی ایران بر روی زمین‌هایی ساخته شده‌اند که شکل غیرهندسی دارند. سبب آن پیدا نیست یا ما نمی‌دانیم. اما گرمابه‌ی گله‌داری، وارون دیگر سازه‌های گرمابه‌ای، بر روی زمینی مستطیل‌شکل ساخته شده است. ورودی و درگاه گرمابه نیز در گوشه‌ای از شمال خاوری سازه دیده می‌شود. پس از گذر از فضایی کوتاه که به آن هشتی می‌گفتند، به بینه می‌رسیدند. بینه هشت‌گوش است. دیگر بینه‌های گرمابه‌های تاریخی هم به شکل هشت‌گوش ساخته می‌شدند. این کار فضای سازه را نمایی زیباتر می‌داد و از شکل تالارگونه، بیرون می‌آورد.
در میانه‌ی بینه، حوضی هشت‌گوش ساخته شده است. این حوض چندان بزرگ نیست. در چهارسوی بینه نیز سکوهایی دیده می‌شود که رختکن گرمابه به‌شمار می‌آمدند. سربینه نیز دو سکوی نشیمن دارد. امتداد سربینه به خزینه‌ی گرمابه می‌رسد. آب خزینه‌ی گرمابه‌های سنتی داغ بود. از این‌رو نخست با درنگ و احتیاط پا را روی سکوی خزینه می‌گذاشتند و سپس آرام آرام درون خزینه می‌رفتند. بدین‌گونه به گرمای خزینه عادت می‌کردند و حتا از آن لذت هم می‌بردند.

galedari5

پیش از آنکه از سربینه و خزینه بیرون بیاییم، این را دوباره یادآوری کنیم که گرمابه‌ی گله‌داری دو بخشی بوده است. بخش خصوصی برای بنیادگذار گرمابه، احمد گله‌داری و مهمانانش؛ دیگری بخش همگانی برای مردم یک سده‌ی پیش بندرعباس. بخش همگانی آن نیز دو بهره‌ای بود؛ بدین‌گونه که دو روز در هفته، از بامداد تا ساعتی پس از نیمروز ویژه‌ی بانوان بود و از آن پس تا دم‌دم‌های غروب، برای مردان. می‌شود تصور کرد که گرمابه، زمانی که در اختیار زنان بود چه غوغا و غلغله‌ای بوده است. هنوز هم در زبانزد(:مَثَل) به جاهای شلوغ و پُر سر و صدا می‌گویند: «مِثل حمام زنانه شده»! خانم‌ها از شب بقچه‌ی حمام را می‌پیچیدند و آماده می‌کردند تا فردا کله‌ی سَحر همراه زن‌های فامیل و آشنا، گروهی به گرمابه بروند. تا به گرمابه می‌رسیدند گفت‌‌ و بازگفت‌ها هم آغاز می‌شد و با گفتن و شنیدن‌های بی‌پایان، بار دل را سبُک می‌کردند. زمانی هم که چانه‌ها گرم گفتن بود، مشربه مشربه آب گرم روی سر و شانه می‌ریختند و سدر را که خیس خورده بود، به موها می‌کشیدند؛ یا این که دست درون کاس‌ ی حنا می‌بُردند و موها را رنگ می‌زدند. اما انتخاب بیشتر آن‌ها، به ویژه زنان اعیان و اشراف، سدر و کتیرا بود، نه حنا. چون حنا موها و انگشت‌ها را رنگی می‌کرد.
گرمابه رفتن خانم‌ها زمان‌بَر بود. برای همین فراموش نمی‌کردند که با خود خرما و نخود و گاه تخمه و دیگر تنقلات بیاورند. تنگ شربت هم به راه بود و نیز سماوری که در سربینه روشن کرده بودند. با این حساب، گرمابه برای زن‌ها، تنها به کار شست‌وشو و پاکیزگی نمی‌آمد، سرگرمی و تفریح هم بود و سر درآوردن از کاروبار دیگران و چشم گماردن بزرگترها به دختران جوان و دمِ بخت و چه‌بسا قول و قرار خواستگاری گذاشتن. گرمابه‌ی گله‌داری هم روزهایی که قُرق خانم‌ها بود، بی‌گمان چنین حال‌وهوایی داشته است.

galedari6

از دیگر ویژگی‌های گرمابه‌ی گله‌داری، بلندای اندک تاق گرم‌خانه است. این شیوه را به کار بُرده‌اند تا گرما بیشتر و آسان‌تر درون گرم‌خانه بماند. پس از گذر از چند پله و درگاهی کوچک نیز به بخش خزینه می‌رسیدند. در خزینه شبکه‌ای از سنگ و ساروج دیده می‌شود. کاربری آن شبکه، بُردن آب گرم به فضاهای دیگر گرمابه بوده است. گرمای گرمابه از زیرزمینی به دست می‌آمد که انبار سوخت و آتشدان و دیگ داشت و نیز گودالی برای گِرد کردن خاکستر. آب مورد نیاز گرمابه از چاهی به ژرفای 10 متر برآورده می‌شد. این را هم بیفزاییم که چند گنبد در بام گرمابه دیده می‌شود. روشنایی سازه از روزنه‌ی گنبدها به دست می‌آمد.

galedari3

مرمت و بازسازی گرمابه‌ی گله‌داری به سال‌های دور می‌رسد. با این همه، از سال 1298 خورشیدی به این‌سو، از گرمابه استفاده‌ای نشد و متروکه ماند تا آنکه در دهه‌ی هفتاد خورشیدی میراث فرهنگی استان هرمزگان دست به مرمت گرمابه زد و از آن موزه‌ای برای مردم‌شناسی ساخت. زمانی که مرمت‌ها آغاز شد، گرمابه چنان زیر آواری از زباله و خاکروبه مانده بود که 20 کامیون خاک از درون آن بیرون کشیدند! (گزارش خبرگزاری ایسنا). در مرمت‌ها برای آنکه فضای اصلی گرمابه فرو نریزد، خزینه را که گود بود، پُر کردند و هم‌سطح با دیگر فضاها ساختند. این دگرگونی ناگزیر، ساختار گرمابه را دست‌خوش تغییر کرد؛ هر چند فضاهای دیگر گرمابه دست نخورده مانده است.
اکنون در گرمابه گله‌داری تندیس‌هایی برای نشان دادن فرهنگ و پوشش مردم جنوب ایران و آیین‌ها و رسم‌هایشان گذاشته شده است. این گرمابه‌ی تاریخی در سال 1374 خورشیدی با شماره‌ی 2003، در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است.
* با بهره‌جویی از گزارش خبرگزاری‌های «همشهری آنلاین» و «ایسنا» و نیز تارنمای «پیک کد».

به اشتراک گذاری
Telegram
WhatsApp
Facebook
Twitter

یک پاسخ

  1. داستان گونه، گرمابه تاریخی را به خوانندگان شناساندید. خوب بود.
    یک مورد : یه جا نوشتید ک گرمابه در زمان احمدشاه ساخته شده. یه جای دیگه نوشتید از سال 1298 دیگه کاربری نداشته. این سال ک همون زمان احمدشاه هست! البته وی 14 یا 15 سال حکومت کرده. یعنی تا ساخته شده پس از زمان کوتاهی، دیگه استفاده نشده؟!
    بهرحال من دوروبر ده سال پیش به بندرعباس رفتم و ندیدمش. البته از بودن همچین سازه تاریخی و موزه ای خبر نداشتم. آن زمان ها گوشی هوشمند و اینترنت، فراگیر نشده بود.
    سپاسگزار که معرفی کردید. باید جالب باشه. به ویژه برای ما ک آشنایی کمی با جنوب ایران داریم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین ها
1403-01-30