یکی از بخشهای اشرافینشین تهران در میانهی پادشاهی قاجاریان، محلهی «منیریه» بود. آنجا سکونتگاه شماری از مردم شهر بود که با دربار و طبقات فرازین جامعه پیوند داشتند. محلهی کنونی منیریه گسترهای را دربرمیگیرد که از شمال به چهارراه سپه میرسد و از جنوب به خیابان فرهنگ. باختر منیریه راه به چهارراه لشکر میبَرد و خاور آن با چهارراه ابوسعید پایان میپذیرد. در بخشبندیهای امروزی تهران، محلهی منیریه در منطقهی 11 شهرداری و جنوب شهر جای گرفته است.
منیریه در روزگار قاجار بیرون از خندقی ساخته شده بود که گرداگرد تهران کشیده بودند. سپستر که خندق را در سالهای آغازین پادشاهی رضاشاه پُر کردند، منیریه آکنده از ساختوسازهای نو شد و محلهای درون تهران بهشمار آمد. باغهای فراوان محله را نیز به بخشهای کوچکتر تقسیم کردند و خیابانکشیها اندازه و مرزهای کوی و برزنهای منیریه را شکل داد. هنوز هم در جایجای منیریه میتوان بافت کهن و خانهباغهای اندکشمار آن را دید که از گزند گذر سالها و دگرگون شدن چهرهی محله، جان بهدر بردهاند. این رودررویی بافت کهن و سازههای نو، چهرهای به منیریه داده است که با گذشتهی تاریخی آن بسیار جدایی دارد. به هر روی، تا سال 1335 خورشیدی، در گوشه گوشهی منیریه هنوز میشد فضاهای سبز و باغهای انبوه و تهرانیهایی را که پدران و مادرانشان در این محلهی تاریخی زاده شده بودند را دید. اما از آن پس به یکباره منیریه نیز مانند دیگر محلههای تهران، مهاجرپذیر شد و مردمانی از شهرهای دیگر در آنجا سکنا گزیدند.
منیریه را یکی از همسران ناصرالدین شاه قاجار به نام «منیرالسلطنه» ساخت. دربارهی او بیشتر خواهیم گفت. باغهای محله نیز از آنِ او و فرزند نامدارش کامرانمیرزا نایبالسلطنه، سومین پسر ناصرالدین شاه بود. باغهای انبوه محلهی منیریه، بخشی از خیابان سپه و دانشکدهی افسری و خیابان ولیعصر کنونی را دربرمیگرفت. میتوان تصور کرد که آن فضای سبز بیش از آنکه به محله مانندگی داشته باشد، شبیه کوچهباغی پهناور بوده است.
منیرالسلطنه کیست؟
گفتیم که منیریه از نام منیرالسلطنه گرفته شده است. او در این محله زندگی میکرد و ساختمانی اعیانی برای خود ساخته بود. دربارهی منیرالسلطنه یادهای شنیدنیای بر سر زبانهاست. میگویند او یک روز در سال را در خانهی منیریهاش جشنی برپا میکرد که تنها زنان و همسرش ناصرالدینشاه و پسرش کامرانمیرزا حق بودن در آن را داشتند. افزونبر بانوان قاجاری و اشرافی، برخی از زنان سفرای بیگانه نیز به آن جشن شاهانه فراخوانده میشدند و روزی شاد و سرگرمکننده را در کنار هم میگذراندند. تا این جای جشن چندان شگفت نیست؛ شگفتی آنجاست که به خواست منیرالسلطنه باید همهی زنان با پوشش(:لباس) سبزرنگ در جشن شرکت میکردند! کفش و کیف و جوراب و هر آنچه با خود داشتند نیز باید به رنگ سبز میبود! از این دست رفتارهای شگفتآور در میان زنان و مردان اشرافی بسیار بوده است.
از خانههای منیر السلطنه که اکنون به نام خانه مینایی شناخته میشود
مظفرالدینشاه پس از تاجگذاری دستور داد همهی زنان پدرش ناصرالدین شاه را از دربار بیرون کنند. منیرالسلطنه که پیش از دستور شاه پی بُرده بود جایی در دربار شاه تازه ندارد، به خانهی پسرش کامران میرزا در همین محلهی منیریه رفت و تا پایان زندگی در آنجا ماند. شگفت است که کسی نمیداند این زن نامدار در چه سالی درگذشته است. گویا او تا میانهی پادشاهی مظفرالدین شاه زنده بوده است. منیرالسلطنه را بانویی نیکوکار دانستهاند. پدر او معماری آذربایجانی بود و ساختمان دارالفنون از ساختههای اوست.
خانهی تاریخی مینایی
در محلهی منیریه ساختمان تاریخی دیگری آوازهی بسیار دارد. آن سازه، «خانهی مینایی» است و آن را در کوچهی کنونی «کریمی طینت» میتوان دید. اندکی بیش از یک سده از ساخت خانهی مینایی میگذرد. این خانه نیز در شمار داراییهای منیرالسلطنه بود که پس از مرگ او و فرزندش کامران میرزا، به عبدالحسین میرزا فرمانفرما، از سیاستمداران نامدار روزگار قاجار، فروخته شد. فرمانفرما نیز در سالهایی دیگر خانه را فروخت، تا آنکه در سال 1345 خورشیدی، پس از چندباری که از دستبهدست شدن خانه میگذشت، کسی به نام فرهاد مینایی آن را خریداری کرد. از اینرو به نام خانهی مینایی آوازه پیدا کرده است.
خانهی منیرالسلطنه که سپسها از سوی فرهاد مینایی خریداری و به خانهی مینایی نامور شد
گستردگی خانهی مینایی 466 مترمربع است. در دو اشکوب (:طبقه) ساخته شده و در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه بسیار آوازه داشته است. در هر اشکوب خانه، پنج اتاق دیده میشود. از مقرنسکاری ها و آرایههای آن که بگذریم، باید از اتاقهای زمستانی و تابستانی خانه و آینهکاری و حوض بسیار زیبای آن یاد کرد. آب انباری نیز در این خانه دیده میشود. در آجرنمای خانه، دو سیمرغ برجسته طراحی شده است. این سیمرغها شناسهای برای خانه به شمار میآیند. در سال 1387 خورشیدی، کارشناسان دادگستری بهای خانهی تاریخی مینایی را 900 میلیون تومان برآورد کردند. روشن است که اکنون ارزش پولی آن بسیار افزونتر است.
کوچهی انشا در محلهی منیریه
اندکی بالاتر از میدان منیریه، کوچهای به نام «انشا» دیده میشود. این کوچه از یک دید دارای ارزش تاریخی است. در آغازین سالهای دههی 30 خورشیدی در این کوی مردی به نام «ناصرخان انشا» زندگی میکرد. او نخستین کارشناس خودروهای سواری و کامیون در ایران بود. گویا ناصرخان انشا نخستین کسی هم هست که با آزمون گرفتن، گواهینامهی رانندگی صادر میکرد. از اینرو در نزد مردم چهرهای شناخته شده بود. کوچهی محل زندگیاش به نام انشایی آوازه پیدا کرد. اکنون این کوچه را که پیشتر نیز از آن یاد کردیم، کریمی طینت نامگذاری کردهاند.
خانههای تاریخی دیگر منیریه
در منیریه از خانهی تاریخی و بسیار زیبای دیگری نباید چشمپوشی کرد. آن خانه که چندین دهه است «انجمن آثار و مفاخر فرهنگی» آن را خریداری کرده است، خانهی «امیربهادر» است. امیربهادر وزیر دربار مظفرالدین شاه قاجار بود. گستردگی این خانه به 3 هزار متر مربع میرسد و در دو اشکوب ساخته شده است. در اشکوب همکف تالاری بزرگ با آینهکاریهای زیبا دیده میشود. خانهی امیربهادر که ثبت ملی نیز شده است، در جنوب میدان منیریه و در جایی که به «سرپل امیربهادر» آوازه داشته است، دیده میشود.
فروغ فرخزاد، شاعر نامدار، نیز در منیریه زندگی میکرد. در سال 1395 خورشیدی کوششهایی برای ثبت ملی خانهی او در منیریه انجام گرفت که نمیدانیم به چه سرانجامی رسید. فروغ خانهی دیگری در خیابان دروس داشت که شوربختانه در سالهای پیش ویران شد.
نخستین فروشگاه لباس مُد ایران نیز در همین محلهی منیریه گشایش یافته است. این فروشگاه را بانویی به نام «زینب جهانشاهی» در سال 1321 خورشیدی افتتاح کرد و نام فروشگاه خود را «خانهی مُد» گذاشت. او چندین سال در پاریس دورهی طراحی لباس و مُدآرایی را گذرانده بود و با راه و رسم این کار هنری آشنا بود.
گرمابهی تاریخی انصاری نیز از سازههای تاریخی محلهی منیریه است. سطح گرمابه از کف خیابان پایینتر است. شگفت است که گرمابهی انصاری، وارون گرمابههای سنتی دیگر، حوض ندارد. این سازه را در سال 1380 خورشیدی در شمار آثار ملی ایران ثبت کردهاند و اکنون سفره خانهای سنتی است.
در زمان پادشاهی رضاشاه پهلوی، از آنرو که محل زندگی شاه، کاخ مرمر در چهار راه پهلوی پیشین بود، بسیاری از درباریان و ارتشیان آن روزگار خانههای خود را به منیریه آوردند تا به کاخ نزدیک باشند. از اینرو، منیریه جایی برای رفتوآمد سیاستمداران و نظامیان زمان پهلوی یکم نیز بود. افسوس که این کار سبب از میان رفتن بسیاری از باغهای منیریه و ساختوساز در آنها شد.
* با بهرهجویی از: تارنماهای «شورا یاران»، «تصویر ایران»، «بانک اطلاعات رجال»، «ایران آنلاین» و نیز کتاب «تاریخچهی اتومبیل در ایران» نوشتهی عباس حسینی (1390).
میدان منیریه تهران
میدان منیریه تهران
خیابان صداقت محله منیریه
خیابان فرهنگ محله منیریه
راسته لوازم ورزشی محله منیریه
سفره خانه سنتی ارسباران-چهارراه امیربهادر که در گذشته حمام قدیمی تاریخی زمان قاجار(وثوق الدوله) بوده است
مجتمع تجاری ولیعصر-منیریه
کوچه شاعر معاصرفروغ فرخزاد- محله منیریه چهارراه امیربهادر
نیایشگاه شاهورهرام ایزد زرتشتیان-محله منیریه
چهارراه لشکر محله منیریه
خیابان ولیعصر-منیریه
نیایشگاه شاهورهرام ایزد زرتشتیان-محله منیریه
کوچه قدیمی کریمی طینت محله منیریه
خانه تاریخی مینایی محله منیریه
فرتور از همایون مهرزاد است.
2393