محلهای را که اکنون به نام «دروس» میشناسیم و از گرانترین محله های پایتخت بهشمار میرود، در گذشته درهای در نزدیکی شمیران بود. بسیاری از تهرانیهایی که تابستانها از هوای گرم و توانفرسای پایتخت به شمیران و روستاهای پیرامون آن میگریختند، گذارشان به دروس نیز میافتاد و ساعتهایی از روز را در میان باغهای پُرشمار آن بهسر میبُردند. اما رفتن به شمیران و سر درآوردن از دروس، آسان نبود؛ حتا خطر آسیب دیدن هم داشت. بهویژه در زمان برگشتن که اسبها ناچار بودند در سرازیری راه بروند. از همینرو، بسیار پیش میآمد که بیاحتیاطی درشکهبان، به واژگونی درشکه و صدمه دیدن مسافران میانجامید. اما این سختیها، تهرانیها را نمیترساند و کمتر فرصتی را برای رفتن به روستاها و دامنههای خوش آبوهوای دروس، از دست میدادند.
دروس از خاور به روستای سلطنتآباد (خیابان پاسداران کنونی) میرسید، از شمال به احتشامیه و از جنوب به چال هرز. اکنون دروس محلهای در ناحیه 5 و منطقه 3 شهرداری تهران بهشمار میآید.
دربارهی معنی دروس سخنی گفتهاند که شاید چندان استوار نباشد. میگویند چون آن گستره استراحتگاه تابستانی روسها بوده است و آنها نشستها کاری و مهمانیهای خود را در آنجا برگزار میکردند، دو واژهی «در» و «روس» را ترکیب کردند و نام محلهی کنونی را دروس گذاشتند. پس دروس یعنی :«جای روسها»! این سخن را سالخوردگان دروس بازگو میکنند و گواه نوشتاری ندارد. چهبسا ناگزیریم همین واژهشناسی مردمپسند (عامیانه) را بپذیریم؛ بدان سبب که معنای دیگری برای دروس بازگو نکردهاند.
پس از آنکه دروس محلهای کموبیش پیوسته به تهران شد، خانهسازیهای اعیانی در جایجای آن آغاز شد. در سالهایی نزدیکتر به روزگار ما نیز برپایهی چهارچوبهای شهرسازی مدرن، در این محله خیابانهایی زیبا و منظم ساختند. از اینرو، دروس همواره یکی از گرانترین محلههای پایتخت بوده است. از دیگر ویژگیهای دروس کوچههای آن است. در گذشته گذر از کوچههای دروس به سبب باغهای فراوان دلخواه و دیدنی بود. اکنون بلندمرتبهسازیها، دلپذیری گام زدن در کوچههای دروس را تا اندازهای کم کرده است و چهبسا در جاهایی فضایی دلگیر شکل داده است.
دروس چگونه شکل گرفت؟
در دورهی قاجار روستاهای پیرامون تهران را میان خاندانهای سلطنتی و وابسته به دربار تقسیم میکردند و هر کدام از آنها سهم چند خاندان میشد. دروس را هم میان خاندانهای اشرافی و سیاستمدار بخشبندی کردند؛ بدینگونه که دو دانگ آن به یکی از مردان سیاستورز آن دوره، مخبرالسلطنه هدایت رسید. پس از این، او را بیشتر خواهیم شناخت. دو دانگ دروس نیز به خاندان شیبانی داده شد و دو دانگ دیگر به محمودخان احتشامالسلطنه. احتشام السلطنه دومین رییس مجلس شورای ملی ایران در دورهی مشروطیت و از خانوادهای قاجاری بود.
پس از آن بخشبندیها بود که خاندانهای یادشده دست به ساختمانسازی و گسترش املاک خود در دروس زدند. سالها سپری شد و احتشامالسطنه و شیبانیها زمینها و مِلکهای خود را فروختند و از دروس رفتند، اما مخبرالسطنه چنین نکرد و نهتنها دست به ساخت بیمارستان و دیگر سازههای سودمند زد، بلکه برخی از آنها را هم وقف کرد. از اینرو، دروس با نام مخبرالسلطنه پیوستگی یافته است.
مهدیقلی هدایت، نامور به مخبرالسلطنه
مخبرالسلطنه کیست؟
مهدی قلیخان مخبرالسلطنهی هدایت از خاندانی دانشمند برخاسته بود. پدر بزرگ او، رضاقلیخان هدایت، از تاریخنگاران و نویسندگان پُرآوازهی زمان ناصرالدینشاه بهشمار میرفت و چندین کتاب تاریخی و ادبی باارزش از او به یادگار مانده است. مخبرالسلطنه سرگذشت و رویدادهای زندگی سیاسیاش را در کتابی به نام «خاطرات و خطرات» نوشته است. او در دورهی قاجاریه بارها وزیر شد و در زمان پادشاهی رضاشاه پهلوی نیز سومین نخستوزیر او بود. مخبرالسلطنه سرانجام در شهریورماه 1344 خورشیدی، درگذشت. این را هم بگوییم که صادق هدایت، نویسندهی بزرگ و نامدار، از همین خاندان مخبرالسلطنه بوده است.
مخبرالسلطنه در دروس بیمارستانی ساخت که اکنون نیز به نام بیمارستان هدایت شناخته میشود و در خیابان یخچال جای دارد. او در سال 1331 خورشیدی، بیمارستان را به صندوق تعاون بیمه کارگران، وابسته به وزارت کار، سپرد. در وقفنامهی بیمارستان نیز بندی را برای درمان رایگان و بدون پرداخت هزینهی بانوان تهیدست روستای دروس، گنجاند.
مخبرالسلطنه در خانهاش در دروس درگذشت. او را در گورستان خانوادگیاش، در انتهای کوچهی مجد، به خاک سپردند. گرداگرد گورستان را درختان بلندی فراگرفتهاند. همسایهها برای آن که نمای گورستان پیدا نباشد و تصویر ناخوشایندی جلو چشم شکل نگیرد، شیشههای خانههایشان را رنگ میکردند.
نامآوران فرهنگی و زندگی در محلهی دروس
چند تَن از نویسندگان و نامداران معاصر را میشناسیم که در دروس زندگی کردهاند. یکی از آنها ابراهیم گلستان، کارگردان و داستاننویس، بوده است. او در زمانی که دروس ده کوچکی بود، زمینی میان گندمزارها خرید و خانهی کوچکی در آنجا ساخت. آجرهای قرمز خانهی گلستان، آن را از دیگر سازهها نمایانتر میساخت. کاریزی (قناتی) هم در میان زمین و نزدیک خانه بود. لیلی گلستان، مترجم نامدار و دختر ابراهیم گلستان، میگوید که خانوادهی او ناچار بودند راه درازی را میان گِل و شُل بگذرانند. از آنرو که برای آبیاری درختها، آب کاریز را میان زمینها رها میکردند.
چیزی زمان نبُرد که خانهی دروس ابراهیم گلستان، جایی برای دیدار نامآشناترین نویسندگان و شاعران تهران شد؛ کسانی مانند فروغ فرخزاد، یدالله رویایی، سیمین دانشور، جلال آل احمد، صادق چوبک، مهدی اخوانثالث، بهرام بیضایی و شماری دیگر. لیلی گلستان از بازگویی خاطرات خانهی دروس، چنین میگوید که خانهی پدری او آن اندازه جای پرتی بود که پرویز داریوش، نویسنده و مترجم، زمانی که میخواست به دیدار ابراهیم گلستان بیاید، از کنار بیمارستان هدایت که از خانهی گلستان دور بود، داد میزد: «گلستان، من رسیدم!» و آنها صدایش را میشنیدند. آنجا بیابان و گندمزاری بود که تنها گلستان در آن خانه ساخته بود و مخبرالسلطنه بیمارستان بنا کرده بود. اکنون خانهی گلستان و بیمارستان هدایت میان ساختمانها بلند و خیابانهای پُر رفتوآمد و بسیار شلوغ دروس، کموبیش ناپیداست!
بیژن جلالی، شاعر و خواهرزادهی صادق هدایت نیز در خانهای در محله دروس تنها و گوشهگیر زندگی کرده است. خانه را مادر او، اشرف الملوک هدایت، پس از جدایی از همسرش با ارثی که از پدر به او رسیده بود، ساخت. زمین خانه را فتحالله هدایت، فرزند مخبرالسلطنه، به بهای مناسبی به او فروخته بود. جلالی که همهی زندگی تنها زیست، در پسینگاه آدینه 24 دیماه 1378 خورشیدی، در این خانه درگذشت. از جلالی دفتر شعری به نام «روزانهها» چاپ شده است.
صادق چوبک، داستاننویس و نویسندهی کتاب «تنگسیر» که زادهی بوشهر بود، از دیگر نامآورانی فرهنگی است که چند سالی در محلهی دروس زندگی کرد. او در پاییز سال 1332 یک قواره از زمینهای وقفی مخبرالسلطنه هدایت را به بهای 6 هزار تومان خرید و خانهای چوبی ساخت. اشکوب بالای خانهی چوبک جایی برای کتابخانهاش بود. این خانه در محلهی دروس، چهار راه قنات، کوچه هدایت، بن بست «روزبه» جای داشت و نزدیک گورستان خانوادگی هدایت بود.
فروغ فرخزاد نیز چند سالی در خانهای در دروس زندگی میکرد. این خانه گویا اکنون ویران شده است.
خانهی یک چهرهی نامآشنای سیاسی نیز در دروس بوده است. او حسنعلی منصور نخست وزیر ایران بود که در یکم بهمن ماه 1343 در جلو مجلس شورای ملی ترور شد و جان داد. خانهی منصور در خیابان شیبانی دروس، شماره 52 بود.
آگاهیهای دیگر دربارهی دروس
دروس پیش از آنکه محلهای اشرافی شود و ساختوسازها در آنجا روزبهروز بیشتر گردد، محلهای برای زندگی ارمنیها بوده است. آنها در دروس سرگرم کارهای کشاورزی بودهاند.
یک رخداد تاریخی که در دروس روی داده است و باید از آن یاد کرد، بمباران این محله توسط هواپیماهای روسی در آغاز جنگ جهانی دوم بود. روسها میخواستند کارخانهی اسلحهسازی سلطنتآباد را نابود کنند.
از دو جای کهن دروس نیز نام ببریم؛ یکی «چال هرز» است که در راهی که به شمیران میرفت، جای داشت. چالهرز دشتی بود که آب کاریزهای دروس در آنجا جمع میشد و از اینرو هرزآبهایی شکل گرفته بود و سبب شده بود آنجا را چالهرز بنامند. کوچهی یخچال دروس نیز از برزنهای دیرینهی این محله است.
دو رشته کاریز دروس و زمینهای آنرا سیراب میکرد. یکی به نام «قنات نصرت» نامیده میشد و مظهر آن در چهارراه قنات کنونی جای داشت. دیگری «قنات شیبانی» در خاور دروس بود. این دو کاریز هنوز هم جاری هستند.
* با بهرهجویی از: تارنماهای «همشهری آنلاین»، «ویکی پدیا»، «سایت بیمارستان هدایت» و نیز شماره 87 مجله «کتاب هفته» (دی 1394). آنچه دربارهی خانهی صادق چوبک آورده شد، برگرفته از کتاب «دریایی که همیشه توفانی بود» (نوشتهی محمدرضا اصلانی، 1397) است.
دوراهی یخچال-شریعتی بسمت بیمارستان هدایت
بیمارستان هدایت 1331 خورشیدی
بیمارستان جدید هدایت درحال ساخت- محله دروس
چهارراه دروس و کاوه جنوبی
گرمابه قدیمی نقش جهان محله دروس
کانال رودخانه محله دروس
میدان هدایت محله دروس
گرمابه قدیمی گلستان محله دروس
دبستان قدیمی پسرانه هدایت 1312 خورشیدی محله دروس
فرتور از همایون مهرزاد است.
2393
یک پاسخ
بسیارعالی خیلی ممنون ازتلاشهاتون….. ازاین قبیل کارها بیشتربزارید منون