صندوق توسعهی صنایعدستی و فرش دستباف و احیاء و بهرهبرداری از اماکن تاریخی بهتازگی نام 54 مجموعهی تاریخی در 25 استان کشور را برای واگذاری به بخش خصوصی آگاهیرسانی کرده است که بر پایهی قانون اساسی، بناهای نفیس قابل واگذاری به غیر نبوده و نیست و این کار تخلفی آشکار است.
به گزارش اَمرداد، صندوق توسعهی صنایعدستی و فرش دستباف و احیاء و بهرهبرداری از اماکن تاریخی کشور بیش از 200 مجموعه و بنای تاریخی را آمادهی واگذاری به بخش خصوصی کرده است. در تازهترین فهرستی که این شرکت که وابسته به وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بوده، منتشر کرده است نام 54 مجموعه و بنای تاریخی در 25 استان کشور به چشم میخورد که میتوان به یادگارهای ارزشمند و نفیسی همانند مجموعهی بِلاد شاپور (کاروانسرای دهدشت و گرمابه کهیار) در دهدشت از استان کهگیلویه و بویراحمد، دژ چالِشتُر در استان چهارمحال و بختیاری، عمارت دیوانخانه و خانهی محتشم از آن دورهی زندیه در شیراز، کاروانسرای گَدوک سوادکوه از استان مازندران و کاخ شهرستانک در استان البرز و … اشاره کرد. یادگارهای بیهمتایی که برخی از آنها از یگانهترین مجموعه و بناهای تاریخی کشور به شمار میآیند و روشن نیست که مدیران و مسوولان و تصمیمگیرندگان در زمینهی میراث فرهنگی چگونه و بر چه اساسی این یادگارهای ارزشمند را ارزیابی کرده و برای مزایده گذاشتهاند. یادگارهایی که بهزودی و در بهترین حالت به هتل و مهمانپذیر و یا رستوران سنتی تبدیل خواهند شد. همچنین دانسته نیست که چه کس یا کسانی به عنوان کارشناس و با چه پیشینه و رزومه و تخصصی در این شرکت، تصمیم گیرنده بوده و چوب حراج به یادگارهای ملی و نیاکانی کشور میزنند.
به باورکارشناسان و دلسوزان و کُنشگران میراث فرهنگی، بنا یا مجموعه و آثار تاریخی-فرهنگی که برچسب ملی به خود میگیرند و به ثبت ملی نیز رسیده، جزو آثار ارزشمند به شمار میآیند. وگرنه به ثبت ملی نمیرسید و همین ثبت ملی بودن یک بنا و مجموعه یا اثر ( جدا از بناهایی که تنها به سبب وابستگی به افراد فرهنگی و بدون ویژگی هنری، تاریخی، معماری و … به ثبت میرسند) نشان از ارزش و شاخص بودن آن است. حال چگونه میتوان یادگارهای ملی و ارزشمند که از آنِ همهی مردم ایران است را به مزایده گذاشت و به بخش خصوصی واگذار کرد. بهویژه بناها و مجموعههایی که جزو نفایس کشور به شمار میآیند و آثاری یگانه و بیهمتا و تکرارناپذیر هستند. همچنین زمانی که برچسب ملی به یک بنا و مجموعه یا اثر زده میشود، یعنی از آنِ همهی مردم کشور است و مردم حق دارند از آنها بازدید کرده و لذت ببرند و از تاریخ نیز، بیاموزند و پند بگیرند. این در حالی است که، هنگامی یادگارهای ملی و نفیس به بخش خصوصی داده میشود به هتل، مهمانپذیر، رستوران و کافیشاپ تبدیل شده و دیگر قابل بازدید برای مردم نیست. به باور کارشناسان و کُنشگران میراث فرهنگی و برپایهی قانون، هیچکس یا نهاد و سازمان و اُرگانی نباید حق طبیعی و قانونی مردم را بگیرد. اما روشن و دانسته نیست که چگونه شرکت صندوق توسعه صنایعدستی و فرش دستباف و احیاء و بهرهبرداری از اماکن تاریخی کشور دست به چنین کاری زده و آثار ارزشمند و نفیس ملی را به حراج گذاشته است.
روش واگذاری بناهای تاریخی و فرهنگی از پایهی نادرست است
به باورکارشناسان و دلسوزان میراث فرهنگی روشی که هم اینک شرکت صندوق توسعه صنایعدستی و فرش دستباف و احیاء و بهرهبرداری از اماکن تاریخی کشور که وابسته به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی به پیش میبرد، از پایه و بُن، نادرست و اشتباه است و با اینگونه رفتارها و برخورد ناروا با بناهای تاریخی و فرهنگی، ارزش یادگارهای ملی را پایین آورده و در واقع، دهن کجی و بی احترامی به یادگارهای ملی است. همچنین شان و جایگاه و منزلت میراث فرهنگی کشور را پایین آورده است و در آینده سبب خواهد شد مردم نگاه کاسبکارانه و سودجویانه به یادگارهای تاریخی و فرهنگی داشته باشند و آن دیدگاه فرهنگی که اصل داستان و در پسِ یادمانهای تاریخی نهفته است و باید برای بناهای تاریخی قابل تصور بود، رنگ باخته و از میان میرود. از همینروی، دلسوزان و کارشناسان میراث فرهنگی با دلنگرانی هُشدار میدهند و خواهان برچیدن چُنین روش و برخوردی با یادگارهای ملی و ارزشمند هستند.
واگذاری بناهای نفیس به بخش خصوصی تخلف است
بر پایهی قانون اساسی و آنچه در کتاب مجموعه قوانین و مقررات میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی چاپ نخست 1388 خورشیدی، بهروشنی و آشکارا به آن اشاره شده، واگذاری بناهای نفیس ممنوع بوده است. برپایهی اصل هشتاد و سوم قانون اساسی که در برگه 81 کتاب یاد شده آمده، چنین میخوانیم : بناها و اَموال دولتی که از نفایس ملی باشد، قابل انتقال به غیر نیست، مگر با تصویب مجلس شورای اسلامی آنهم در صورتی که از نفایس منحصر بهفرد نباشد.
پس قانونگذار بهروشنی تکلیف را مشخص کرده است. از همینروی، واگذاری بناها و مجموعههای تاریخی و فرهنگی نفیس به بخش خصوصی ممنوع بوده و سرپیچی از قانون تخلف است و جرم بهشمار میآید. همچنین همهی نهادها، سازمان، اُرگان، وزارتخانهها و حتا مردم باید از قانون پیروی کرده و هیچکس و نهادی فراتر از قانون نیست. اما آنچه که چند سالی است در زمینهی میراث فرهنگی بینندهی آن هستیم، جدا از سرپیچی از قانون و تخلف، فروش و در فَرجام نابودی یادگارهای تاریخی و فرهنگی کشور است که شوربختانه در یک سال گذشته، شتاب بیشتری گرفته است. این موضوع بیگمان به مانند همان کارهایی است که در برخی از کلان شهرها، برخی از شهرداری ها انجام میدهند و شهر فروشی میکنند. با این تفاوت که، در این جا یادگارهای ملی و ارزشمند که خاطرهی جمعی مردم با آن گِره خورده است و نشانههای هویتی و شناسنامهی بالَندهی مردم بهشمار میآیند به حراج گذاشته شده و به فروش میرسد ( در اینجا منظور از فروش، همان قرار داد مدت معین که هماره بیش از 15 سال بوده، است).
سخن درخُور نگرش و پرسش بُنیادین این است که، چگونه وزارت میراث فرهنگی و شرکت وابسته به آن از قانونهای درون نهادی خود که بدان نیز آگاه هستند، سرپیچی کرده و قانون را زیر پا میگذارند!؟ این پرسشی است که باید مدیران و مسوولان رَدهی بالای کشوری و سازمان بازرسی و حتا نمایندگان خانهی ملت (مجلس) به آن ورود کرده و پیگیر درخواستهای به حق مردم باشند و نگذارند یادگارهای تاریخی و فرهنگی به بهانههای گوناگون آسیب دیده و از میان برود. یادمان باشد این یادگارهای ملی نزد ما به امانت گذاشته شده و فرزندان و آیندگان ما صاحبان اصلی آنها بهشمار میآیند. همچنین نباید با تصمیمهای نادرست و ناروا و غیرکارشناسی کاری کرد که مورد نکوهش آیندگان قرار گرفت و شرمندهی آنها شد. بیگمان تاریخ ما را داوری خواهد کرد. کاش در برابر تاریخ سربلند بیرون آییم …
یک کارشناس میراثفرهنگی : واگذاری بناهای تاریخی نادرست و تخلف است
مهدی حجت، بُنیادگذار سازمان میراث فرهنگی در زمان جنگ در همین زمینه به اَمرداد گفت: «برپایهی اصل هشتاد و سوم قانون اساسی، واگذاری بناهای تاریخی که از نفایس باشد به بخش خصوصی ممنوع است، مگر به تصویب مجلس شورای اسلامی آنهم در صورتی که از نفایس نبوده، رسیده باشد. یعنی بناهای تاریخی اگر از نفایس باشد با دستور مجلس هم نمیتوان آنها را واگذار کرد. پس برپایهی قانون اساسی حتا مجلس نمیتواند آثار نفیس را واگذار کند. حتا اگر بناها و آثار ملی از نفایس هم نباشد، باز برپایهی قانون واگذاری آنها به بخش خصوصی ممنوع است و باید با پروانهی (:اجازه) مجلس باشد. اکنون “تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل” ».
این کارشناس میراثفرهنگی که خود سالها رییس سازمان میراث فرهنگی و دورهای هم معاون سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور در دولت حسن روحانی بوده است در پاسخ به این پرسش که مدیران وزارتخانهی میراثفرهنگی، مدعی هستند که آن بناها و آثار تاریخی جزو نفایس به شمار نمیآیند، گفت: « چنین افرادی نادان هستند. میگویند “کسی که خودش را به خواب زده است، هرگز نمیتوان بیدارش کرد”. سپس با خنده ادامه میدهد، این آقایان میگویند، نامهای فرستادهایم به مجلس که این بناها از نفایس نیست. دبیرخانهی مجلس هم نوشته است باشد! از همینروی، مجلس هم گفته است که این بناها جزو نفایس نیست. از سویی، وزیر میراث فرهنگی میگوید که، کمیتهای برای تعیین نفایس آثار و بناها تشکیل دادهایم. از دیگرسو، میآیند و بناها و آثار را به بخش خصوصی واگذار میکنند که این دو با هم در تضاد است و ناهمخوان به شمار میآید. این افراد کسانی هستند که به هیچروی، متوجه موضوع نبوده و خودشان را به خواب زدهاند. آنها میخواهند به روشی پول در بیاورند، ولی نمیتوانند. همچنین اگر زمانی این بناها آسیبی دید یا موردی پیش آمد و شما و خبرنگاران زنگ زدید به مدیران و مسوولان که چرا فلان بنا چنین و چنان شده است، بگویند ما آنها را واگذار کردهایم به بخش خصوصی و دیگر مسوولیتی نداریم و به ما مربوط نمیشود. این موضوع همانند آن است که برای نمونه، وزارت اطلاعات بگوید ما همهی حفاظت مردم را به خودشان واگذار کردهایم و دیگر مسوولیتی نداریم و سر ماه هم حقوق خود را بگیرند و بروند در خانههایشان بنشینند! … دست روی دل ما نگذارید که پُر است از دست اینها …».
دکتر حجت در پاسخ به این موضوع که به هرروی ما کُنشگران میراثفرهنگی و انجمنهای فرهنگی (سَمَنها) دلنگرانی داریم و چه میتوان کرد، با آوردن مثالی گفت: «اگر فردی درکشور انگلستان یک میخ طویله در دست گیرد و چکش هم در دست دیگرش باشد و برود میخ طویله را بزند بر دیوار یک خانهی قدیمی و یا تاریخی و چکش خود را تنها بالا ببرد، ولی ضربهای به آن نزند، بیش از ده تَن از افرادی که در آن منطقه یا مسیر رفتوآمد میکنند، به این فرد اعتراض کرده و میگویند اینجا دارید چه کاری انجام میدهید و سر و صدایشان بالا میرود. چرا این رُخداد در آنجا روی میدهد؟ زیرا مردم حساس هستند و میدانند که آنجا چه چیزی وجود دارد و دارای چه ارزشی است و چه پیشینهای دارد و برایشان مهم است. از همینروی، شما که نباید از شهر شیراز جوش این موضوع را بزنید و یا من و همانند ما بهتنهایی بخواهد دلنگران باشد و مسوولان هم کار خود را انجام دهند.
در این زمینه، نه وزارت میراثفرهنگی متوجه موضوع است، نه قوه مقننه و نه قانونگذار متوجه هستند و نه آن فردی که میخواهد بناها را بخرد، چیزی از میراثفرهنگی و ارزش آنها میداند … هیچراهی ندارد جز اینکه، ما تودهی مردم را آگاه کنیم که شما چه آثاری دارید و چرا دارای ارزش هستند و چرا باید برای آیندگان به یادگار بمانند. در واقع، باید مردم را آگاه کرد که پای کار بیایند. این کار، بسیار راه دوری است و زمانبر، ولی به دید من باید این کار انجام گیرد. من نزدیک چهل سال پیش به این نتیجه رسیدم که نمیشود میراث فرهنگی یک کشور را نگاهبانی و اداره کرد، مگر که یک سازمانی برای آن پایهریزی کرد و سازمان میراثفرهنگی را راهاَندازی کردم و چهار سال هم زحمت کشیدم تا به نتیجه رسید و آن سازمان تشکیل شد. ولی هماینک، سر اینکه، آن تشکیلات سازمان باشد یا وزارتخانه، همچنان کشمکش است …
اما هماینک به شما فرزندان و همهی دلسوزان میراثفرهنگی این را میگویم که، باید مردم را آگاه کرد که چه آثاری داریم و دارای چه اَرزشی هستند و بدانند که ماندگاری و بقای آنها برای ما مهم است. باید در روزنامهها، خبرگزاریها و هرکجا که در دست دارید و حتا درکلاسهای درس و آموزشگاهها و در رادیو و تلویزیون و خانههای خود دربارهی آنها بگویید و بنویسید و بنویسید و نه اینکه، دستتان را جلو سیل بگیرید. در واقع، هر کاری از دستتان برمیآید باید انجام دهید. هرچند که، این کارها زمانبَر است و راه درازی در پیش است، ولی باید انجام شود و شدنی است. باید مردم ما به آگاهی کامل برسند و همانند مردم فلان کشور، خود در برابر یادگارها و میراثفرهنگی حساس شده و نگاهبان آنها باشند. آن زمان است که، هم برای میراث فرهنگی بودجه فراهم میشود، هم برای آن قانون مینویسند و هم جلو این کارها گرفته میشود …».
رییس ایکوموس ایران (شورای بینالمللی بناها و محوطهها) در بخش دیگری از سخنان خود دربارهی آگاهی و حساسیت مردم نسبت به میراثفرهنگی و ارزش آن با آوردن مثالی گفت: «در کشور ما گوجهفرنگی گران میشود و کار بهجایی میرسد که مقام رهبری دربارهی آن هُشدار و نظر میدهد که چرا گوجهفرنگی گران شده است، ولی بناها و خانههای تاریخی ارزشمند را سی تا چهل تا و فلهای میگذارند در اختیار بخش خصوصی و مردم. ولی هیچکس صدایش در نمیآید و یا چیزی نمیگوید که چرا این فاجعه رخ میدهد و همه سکوت پیشه کردهاَند. از همینروی، باز میگویم که از هماینک باید جهادی را آغاز کنید و مردم را به داشتههای فرهنگی و ارزش آنها آگاه کنید تا ده و پانزده سال آینده، بتوان کاری کرد و نتیجهای گرفت. همانند کشاورزی که دانههای گندم را میکارد و سه ماه صبر کرده و زمان میبرد تا جوانه زند. شما نیز، باید به مدرسهها بروید، در روزنامهها بنویسید و حتا شبنامه دربارهی ارزش میراثفرهنگی نوشته و در خانههای مردم پخش کنید. همهی این موارد در کنار یکدیگر مهم هستند و با هم باید انجام شوند …
باید دانست هنگامی که مردم آگاه شوند، بیگمان خودشان جلو این تخلفها و آسیبرسانی به آثار و بناهای تاریخی را میگیرند. این یادگارهای تاریخی هرکدام جواهری به شمار میآیند و بسیار ارزشمند هستند و نباید با آنها بد رفتاری کرد. اما زمانی که تودهی مردم ناآگاهند و دربارهی ارزش میراثفرهنگی چیزی نمیدانند، من و شما بهتنهایی چه کاری میتوانیم به پیش برده و انجام دهیم؟ هماینک مدیران و مسوولان میراثفرهنگی جریانی را راهاندازی کردهاند که میخواهند پیشهای (:شغل) درست کنند و پول در بیاورند و گردشگر بیاورند و ببرند و غیره. این خانهها و بناها را برای چه اَمری به مردم تحویل میدهند. میگویند بناها را بگیرید، مرمت و بِهسازی کرده و آنها را به هتل و رستوران تبدیل کنید. من نمیدانم که بنا است مردم درون این بناها و خانهها بروند که چه چیزی رخ دهد؟ مردم بیایند درون این مکانها فقط پول خرج کنند. دیگر همه چیز خوب خواهد شد؟ برخی میگویند، یاد گذشته ها و خاطرهها است و نوستالژیک است! این یادگارهای تاریخی و فرهنگی، هویت و شناسنامهی ما است. برای نگاره گرفتن و سلفی گرفتن نیست. ما باید از آنها پند و عبرت گرفته و یاد بگیریم و بیاموزیم. ما باید کیستی و چیستی خود را در آنها جستوجو کنیم».
به گزارش اَمرداد، برای آگاهی از نام 54 بنا و مجموعهی تاریخی و فرهنگی که به مزایده گذاشته شده است، می توانید به تارنماهای وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی کشور، صندوق توسعه صنایعدستی و فرش دستباف و احیاء و بهرهبرداری از اماکن تاریخی کشور و همچنین خبرگزاریهای رسمی نگاه کنید تا به عمق فاجعه پِی ببرید.