امروز فرخ روز اردیبهشت امشاسپند از ماه دی سال 3758 زرتشتی، پنجشنبه 27 آذرماه 1399 خورشیدی، 17دسامبر 2020 میلادی
27 آذرماه 1029خورشیدی، نیروهای فرستادهی «شاهجهان» فرمانروایی گورکانی (تیموری) هند به قندهار از سربازان ایرانی مستقر در پادگان این شهر شكست خوردند و دست به فرار زدند.
این دومین شکست هندیان در قندهار از ارتش ایران بود. سال پیش از آن شاه عباس دوم، خود با سپاه اصفهان برای بیرون راندن هندیان از قندهار به این سرزمین رفته و پیروز شده بود. سران دهلی از دیرزمان چشم زیادهخواهی به قندهار دوخته بودند كه گوشهای از ایران خاوری بود.
شاهجهان توانست با استفاده از سستی ایران پس از مرگ شاهعباس و کشته شدن امیران شایسته ایرانی به دست شاهصفی به آرزوی نیاکانش برای بازپسگیری قندهار برسد. علی مردانخان فرمانروای قندهار که خشمزدهی شاهصفی شده بود، برای نجات از مرگ، قندهار را در سال 1016 خورشیدی، 1047 مهی، به نیروهای شاه جهان واگذار کرد و خود به هند رفت. شاه جهان هم سعیدخان کابلی را به فرمانروایی قندهار برگزید.
شاهصفی به شوند یورش عثمانیها به مرزهای غربی و از دستدادن بغداد نتوانست به سرعت برای بازپسگیری قندهار دست بهکار شود و زمانی که آماده یورش به قندهار میشد در سال 1021 خورشیدی 1052 مهی در کاشان درگذشت.
پس از شاه صفی فرزند دوازده سالهاش عباس دوم به پادشاهی رسید. کمی سن شاه و جنگ قدرت در دربار ایران سبب شد تا پس گرفتن قندهار سالها رخ ندهد. جان نثارخان نخستین سفیری بود که شاه جهان به نزد شاهعباس دوم فرستاد و در بازگشت اوتارخان او را تا هند همراهی کرد. در این سالها شاهجهان به دنبال گسترش قلمرو خویش به ماورالنهر لشکر کشید و بلخ را به چنگ آورد. نادر محمدخان ازبک برای دریافت کمک در رویارویی با یورش هند به ایران آمد.
سرانجام شاه عباس دوم توانست بر مشکلات داخلی چیره شود و تلاش برای بازپسگیری قندهار را آغاز کند. در سال 1027 خورشیدی 1058مهی شاه عباس دوم از اصفهان به سوی خراسان رهسپار شد و شاهقلی بیگ ولد مقصود بیگ را به دربار شاه جهان فرستاد و از وی خواست تا قندهار را پس دهد.
ایرانیان در همان سال قندهار را محاصره کردند. با رسیدن نیروهای قزلباش، دولت خان فرمانروای قندهار در مدتی کمتر از دو ماه قلعه را واگذار کرد. شاه عباس به تمامی اهالی قندهار که خواهان رفتن به هند بودند، پروانه کوچ داد.
پس از پیروزی در قندهار، شاهوردی بیگ سفیر شاه عباس دوم با نامهای دربردارندهی خبر پیروزی و ابراز امیدواری که این موضوع در روابط دوستانه تأثیری نداشته باشد به دربار شاهجهان فرستاده شد.
یک ماه پس از آن، اورنگ زیب، سعدالله خان وزیر و شماری از بلندپایگان هند یورش ناکام را برای بازپسگیری قندهار انجام داد. در سالهای پس از آن نیز دو لشکر به فرماندهی داراشکوه و اورنگ زیب (فرزندان شاهجهان) برای به دست آوردن قندهار راهی شدند که آنها هم نتیجهای به دست نیاوردند. از این زمان تا برکناری شاه جهان از فرمانروایی، روابط دو کشور با سردی ادامه یافت و از فرستادن سفیر خودداری کردند.
اشه نیک، اشه نیکترین است، مطابق آرزوست
اردیبهشت یا «اشاوهیشتا»، نام سومین روز ماه و دومین ماه سال در سالنمای زرتشتی است. اردیبهشت به چم «بهترین پاکی و راستی» و یکی از امشاسپندان دین زرتشتی است که در جهان مینوی نماد پاکی، اشویی و نشان اشا (قانون دگرگونناپذیر جهان) است.
اردیبهشت یا ارته وهیشته یا اشه وهیشته در اسطورههای زرتشتی و ایرانی دومین امشاسپند است. او زیباترین نماد از نظام جهانی قانون ایزدی و نظم اخلاقی در هردو جهان است. این امشاسپند نه تنها را نظم در جهان برقرار میسازد، بلکه نگاهبان نظم دنیای مینوی و دوزخ نیز هست. نماینده جهانی او آتش است.
امشاسپند اردیبهشت، از نظر اهمیت و احترام٬ دومین امشاسپند پس از امشاسپند بهمن است. این موجود در اصل همان آرتا یا ریتای هندی است، که در زمانهای بعد آشاواهیشست نام گرفت که به معنای آشای برتر یا بهترین اشه یا برترین ارته (راستی) است.
این امشاسپند پاسدار و نگهبان آتش و یا عناصری که در عین حال بازگو کنندهی طبیعت آتش هستند، میباشد. او ضامنِ پایداری نظم جهان است، چه نظم اخلاقی و چه نظم فیزیکی (نظم مادی).
واژه اشه در اوستا و به ویژه در گاهان بسیار بکار رفته است. «اشا» یا هنجار هستی در زندگی انسانها به گونهی توانمندی در نظم دادن به زندگی، خانواده، هازمان(:جامعه)، زیستبوم، طبیعت و … نمودار میشود. از همینرو بر انسان شایسته است تا پیوسته این توانایی را در خود پرورش داده تا بتواند با «اشا» هماهنگ شود و راستی را در خود بپروراند.
اشو زرتشت در گاهان تنها راه رسیدن به بارگاه خدایی را راه اَشَهَ میداند. در یسن ۴۴ بند ۱۱ میگوید:«تا توش و توان دارم میکوشم مردم را به سوی اشه رهنمون باشم.» یکی از سپندترین دعاهای زرتشتی دعای “اشم وهو” است که در آن اشه و راستی ستایش میشود که یک یادگویهی ۱۲ واژهای است که سه بار در آن نام اشه برده شده است. نیایشی که برای تمرکز ذهن بر روی اشه استوار است از این قرار است: اشه نیک، اشه نیکترین است. مطابق آرزوست، مطابق آرزو خواهد بود، اشه از آن اشه وهیشته است.
در آموزههای آیین اشو زرتشت پاکی برون نیز به اندازهی پاکی درون اهمیت دارد. پاکی برون به معنای پاک نگه داشتن تن و محیط زندگی از همهی ناپاکیها است و به همین شوند، سدره و کشتی، لباس آیینی و نشانهی زرتشتیان، به رنگ سپید است تا هرگونه ناپاکی را نمایان کند.