امروز فرخ روز شهریور امشاسپند از ماه دی سال 3758 زرتشتی، آدینه 28 آذرماه 1399 خورشیدی، 18دسامبر 2020 میلادی
دکتر محمود افشاریزدی، دولتمرد، نویسنده، شاعر و روزنامهنگار ایرانی از بزرگان نامی استان یزد 28 آذرماه سال ۱۳۶۲ خورشیدی در سن ۹۰ سالگی به سرای جاوید شتافت.
افشاریزدی در سیزده سالگی مادرش را از دست داد و برای تحصیل نزد عمویش محمدباقر به شهر بمبئی در هند راهی شد. در هند مقدمات علوم جدید، زبان انگلیسی و بازرگانی را فراگرفت و پس از سه سال به تهران بازگشت و در مدرسه علوم سیاسی به دانشاندوزی پرداخت. در نوزده سالگی به قصد ادامه تحصیل، راهی سویس شد و طی هفت سال در لوزان دورهی لیسانس و دکتری حقوق را به پایان برد و از دانشکده علوم سیاسی دانشگاه لوزان، درجه دکتری دریافت کرد. چون زمان ماندن وی در اروپا همزمان با پایان جنگ جهانی اول شد و موضوع قرارداد ۱۹۱۹ پیش کشیده بود، در روزنامههای سویس نوشتارهایی در دفاع از حقوق ایران نوشت. در همین دوره میان او و علیاکبر داور که او نیز در سویس مشغول به تحصیل بود، دوستی و نزدیکی پیوند شد که در تمام مدت زندگانی پایدار ماند.
محمود افشار پس از به پایان رساندن دوره دکتری در سال ۱۳۰۰ به ایران بازگشت. چندی در مدرسهی علومسیاسی به آموزش تاریخ پرداخت. زمانی که داور عهدهدار وزارت فواید عامه شد، او را به همکاری دعوت کرد و ریاست مدرسه تجارت را که تازه بنیاد شده بود به وی سپرد. وی پایهی مدرسهی یاد شده را همسان با مدارس اروپایی پیریزی کرد. در سال ۱۳۰۵ به دعوت داور وارد تشکیلات نوین قضایی شد و به مستشاری استیناف تهران گمارده شد. پس از چندسال میان وی و داور اختلاف سلیقه بوجود آمد و او عدلیه را ترک کرد. در زمان وزارت دارایی حسن تقیزاده به آن وزارتخانه منتقل شد و ریاست اداره اقتصادی و حقوقی را که از مهمترین ادارات بود به او سپردند و تا سال ۱۳۱۲ در آنجا خدمت میکرد. وقتی داور به وزارت مالیه رفت، او به دادگستری بازگشت. در آغاز به مقام دادیاری دیوان عالی رسید و چندی بعد مقام مستشاری یافت. در سال ۱۳۲۲ خورشیدی خدمت در وزارت دادگستری را رها کرد و به وزارت فرهنگ جابهجا شد. در آبان ۱۳۲۳ خورشیدی در دوره وزارت باقر کاظمی (مهذبالدوله) به معاونت وزارت فرهنگ گمارده شد و این سمت را درکابینهی سپسین، در وزارت فرهنگ دکتر عیسی صدیق نیز حفظ کرد اما در فروردین ۱۳۲۴ از این سمت کنارهگیری کرد و این واپسین جایگاه اداری او بود.
دکتر محمود افشار یزدی از سال ۱۳۰۰ وارد گسترهی مطبوعات شد. در سال ۱۳۰۴ مجله آینده را بنیاد کرد که در آغاز دو سال (۲۴ شماره) منتشر شد. سپس از سال ۱۳۲۳ انتشار آن را از سر گرفت و ۱۶ شماره مجله چاپ شد. انتشار مجله آینده را یک بار دیگر در سال ۱۳۳۸ بازچاپ کرد و تنها ۶ شماره انتشار داد. دوره جدید مجله آینده در سال ۱۳۵۸ توسط فرزندش ایرج افشار آغاز به انتشار کرد.
از کارهای دیگر وی پایهگذاری بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار است. همچنین بخشی از خانه، باغ و زمین خود را در باغ فردوس شمیران وقف موسسه لغتنامه دهخدا، دانشگاه تهران، سازمان لغتنامه دهخدا و موسسهی باستانشناسی دانشگاه کرد.
دکتر محمود افشار خانه، باغ و زمین خود را در باغ فردوس و دیگر نقاط تهران وقف زبان فارسی و تمامیت سرزمین ایران کرده که شرح پردامنهی آن در کتاب پنج وقفنامه دکتر محمود افشار یزدی آمده است. ازجمله پیش از مرگ خود زمین بزرگ خود را که در میرداماد کنونی است، وقف دبستان و راهنمایی و دبیرستان کرد. دکتر محمود افشار یزدی در ۹۰ سالگی درگذشت.
شایان گفتن است، ایرج افشار زادهی ۱۶ مهرماه ۱۳۰۴ تهران – درگذشتهی ۱۸ اسفندماه ۱۳۸۹ تهران پژوهشگر فرهنگ و تاریخ ایران و ادبیات فارسی، ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه، نویسنده و استاد دانشگاه ایرانی، نامور به “پدر کتابشناسی ایران، محمود افشار یزدی پدر اوست.
این تنت را ز نیکویی زیور
شهره روزی است روز شهریور
خشَترا در اوستا نام سومین فروزه اهورامزدا از گروه امشاسپندان است. خشَتَره وییریه یا شهریور به چم «شهریاری و نیرومندی اهورایی»، نام سومین امشاسپند است. این امشاسپند نشان از پیروزی دارد، زیرا وظیفهی اصلی او پاسداری از فلزات است. در اوستا نماد توانمندی و فر و شکوه پادشاهی اهورامزدا است. نگهبانی توپالها (فلزات) بر روی زمین به او سپرده شده است.
در گاهشمار زرتشتی روز چهارم هر ماه شهریور نامیده میشود و برابر آیین، هرگاه نام روز و نام ماه برابر میشد آن روز را جشن برپا میکردند و به شادمانی و ستایش آفریده های نیک اهورا مزدا میپرداختند. برابری روز شهریور با نام شهریورماه در گاهشمار زرتشتی را شهریورگان مینامیدند. جشن شهریورگان، شهریور روز از شهریور ماه که روز سی ام امردادماه و به نام امشاسپند توانای “خْـشَـتْـرَه وَئیریَـه” به معنی کشور آسمانی یا شهریاری آرمانی و شایسته است.
ابوریحان بیرونی، در آثارالباقیه در بارهی این جشن کهنسال ایرانی میگوید: “شهریور ماه که روز چهارم آن شهریور روز است و به مناسبت برابری دو نام روز و ماه جشن میگیرند، آن جشن را شهریورگان گویند . چم (معنی) شهریور دوستی و آرزوست.
خشَتَره وییریه یا شهریور به چم «شهریاری و نیرومندی اهورایی»، نام سومین امشاسپند است. این امشاسپند نشان از پیروزی دارد، زیرا وظیفهی اصلی او پاسداری از فلزات است.
شهریور (امشاسپند)، خَشَتَرَه وَیریَه نام یکی از امشاسپندان زرتشتی است. در اوستا «خشَثرَ وَیریَه» و در پهلوی «شَهرِوَر» و در فارسی «شَهریوَر» یا «شَهریَر» است. بخش نخست این واژه به چم (:معنای) شهریاری و شهر است (مراد از شهر، همانا کشور است، چنانکه سرزمین ایران را، ایران شهر مینامیدند) بخش دوم این واژه، یعنی «ویریه»، فروزه (:صفت) و به چم مورد پسند است. بر این اساس، خشترهویریه، به معنای آرمانشهر یا شهریاری آرمانی یا توانایی مینُوی آرمانی است. در اساطیر زرتشتی و ایرانی این امشاسپند نماد شهریاری و فّر و فرمانروایی اهورا مزدا و نگاهبان فلزها و پاسدار فَر و پیروزی شهریاران دادگر و یاور بینوایان و دستگیر مستمندان است.
در جهان مادی پاسبان فلزات است. شهریاری اهورایی از قانون اشا ( هنجار هستی ) بر می خیزد و همه جهان را در بر می گیرد. در این روز نیکوست به خواستگاری رفتن و زن خواستن.
در بندهش که از نامه های کهن ایرانی است از دیوی بنام سئورو یاد شده که دیو آشوب و تباهی است و از دشمنان و هماوردان خشَتریور می باشد، از سوی دیگر ایزدانی مانند ایزد خور، ایزد مهر و ایزد آسمان از یاران و همکاران او هستند.
مسعود سعد سلمان میسراید:
«ای تنت را ز نیکویی زیور / شهره روزی ست روز شهریور».
چکامه از «مسعود سعد سلمان»
شهریور است و گیتی از عدل شهریار
شاد است، خیز و مایه شادی به من بیآر
باده شناس، مایه شادی و خرمی
بی باده هیچ جان نشد از مایه شاد خوار
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
این تنت را ز نیکویی زیور
شهره روزی است روز شهریور
تا به اقبال شهریار جهان
بگذرانیم جان به لهو و بطر
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
خوش باش
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
به (شهریور) اندر شوی شادخوار/ کنی در (سپندارمز) کشت و کار