رنگوروی شهر نوید شبی دراز را میدهد که پایانش سپیدهایست روبه روشنایی، اما پوشیده نیست که شب چلهی امسال رنگوروی سالهای پیش را ندارد. فراگیری کرونا شماری از خانوادهها را داغدار کرده است و بیم از دست دادنهای بیشتر به دور هم نبودن شب چله ناچارمان کرده. با این همه درازی شب چله همیشه آغاز روشنایی را در پی داشته است، پس دل میسپاریم به آغاز، بهمهر، به روشنایی و بیش از همه به امید …
اینکه واگیری ویروس کرونا دست و بالمان را بسته است، درست؛ اینکه نباید شب چلهی امسالمان را دور هم باشیم، باز هم درست؛ اینکه تندرستی ما و دیگران بستگی به پایبندی به چارچوبهای بهداشتی این روزها دارد، البته که سخن خِردپذیری است، اما اینرا هم باور داریم که شب چلهی امسال، بیشتر از هر سال و هر زمان دیگری، باید بیدار بمانیم و چشمبهراه سرزدن سپیدهی روز باشیم. چرا؟ چون سپیدهی نخستین روز از شب چلهای که میگذرانیم، نویدبخش گذر از روزهای دشوار و توانفرسای سالی است که با کرونا و هزار درد و ناگواریِ آن گذراندیم و چهبسا تا زمانی دیگر باید بگذرانیم. پس باید یاری بجوییم از خورشیدِ نخستین روزِ پس از گذراندن شب دیرپای چله، تا بیش از هر زمان دیگری به ما دل بدهد، پاهایمان را استواری ببخشد و شادی افزونتر از هر سال و هر شب چلهای، ببخشد. میدانیم و باور میکنیم که خورشید مهربان جهانمان و آفتاب گرمابخش دل هایمان، چنین خواهد کرد. پس بیاییم و اندیشههای ناامیدانه را از دل دور کنیم. سپیدهمان هر روز، همین را از ما میخواهد که: از پا نیفتیم، خود را به نیروهای نیک جهان بسپاریم و از پس سختیهای زندگی برآییم. زندگی همین است؛ کوشش پیوسته برای چیرگی بر دشواریها. درست است که بهرهی ما و جهان ما و روز و روزگاری که میگذرانیم، ویروس نابهکاری شده است که میخواهد شادیها را بگیرد و شب چلهی امسالمان رابه سایه بکشد… اما چه خیال بیهودهای! چه سخن ناروایی!… دور هم نیستیم، کنار هم نمیمانیم، اما سفرهی شب چلهمان را با هزار هزار دلخوشی و امید به آیندهای بهتر و پاک از ویروس کرونا، میچینیم و شادی میبخشیم و شادی میگیریم از آنها که همپای ما، در خانههای خود، کنار سفرههای شب چلهشان بیدار میمانند و سر زدن آفتاب و خورشیدِ روشنیبخش را چشمبراهند. فردا که روشنی تابان خورشید را دیدیم، دورادور، از ته دل میخندیم و دست میافشانیم و چشم میدوزیم به روشنایی و امیدی که مهر و زندگی میبخشد.
در کنار همهی اینها، از یاد نمیبریم کسانی هم هستند که رنگورویی شاد و دلربا، به خوشرنگی و دلبری دانههای انار و خوشههای سرخ انگورِ سفرههای شب چله، به شهرمان بخشیدهاند و آذینش بستهاند تا به پیشواز گذران شب چلهای برویم که میدانیم با همدلی، اما دور از هم، خواهیم گذراند. به آنهایی که شهرمان را چراغان کردهاند و رنگ مِهر و امید و همبستگی دادهاند، هزاران هزار درود. شادباش هم میهنام. شب چلهات خوش و شادمانه!
در دنباله فرتورهایی از رنگوروی شهر تهران در آستانهی شب چله را ببینید.
پارک لاله تهران
کوچه تمدن ابتدای فردوسی
میدان میوه و تره بار جلال آل احمد
ساختمان فرهنگان
بلوار کشاورز تهران
پارک شهر تهران
پارک لاله تهران
فرتور از همایون مهرزاد است.
2393
7 پاسخ
آقاآی مهرزاد بی اندازه عکسهای زیبائی به مناسبت شب یلدا گرفتی .
چقدر زیبا، بنام ایزد، هنر برتر از گوهر آمد پدید
شب چله بر ایرانیان راستین،خجسته باد.امیدوارم بهترینها برای همگی رقم بخورد .
سپاس فراوان از مهربان همایون مهرزاد گرامی،که با این فرتورهای زیبا، شب چلهی ما در قرنطینه را ،دلچسب و شاد فرمودند.
چه فرتورهای تماشایی! تهران در شهر چه خبرها بوده! فرتور پایانی، بسیار هنری بود
بسیار جالب و زیبا و شیک
متشکرم
جناب مهرزاد عزيز
درود بر همایون مهرزاد سپاس بی پایان بر شما و دست مریزاد بابت فرتورهای زیبایت به مناسبت شب چله
آقای همایون واقعا عالی بود .من اصلا فکر نمی کردم توی شهر این خبر ها باشد دست همه هنر مندان درد نکند .سپاس از شما که شهر را بهما نشان دادی موفق باشی.