امروز فرخ روز خور ایزد از ماه دی سال 3758 زرتشتی، سالگرد درگذشت اشوزرتشت، پیامآور یکتاپرستی به یاد باد، آدینه پنجم دیماه 1399 خورشیدی، 25 دسامبر 2020 میلادی
آغاز زمستان سال ۵۹۶ خورشیدی (پایان ماه دسامبر ۱۲۱۷ میلادی) پایان دودمان قراختاییان کرمان و غوریان در آسیای میانه و همسایه شدن قلمرو سلطان محمد خوارزمشاه با قلمرو چنگیز خان بود.
خوارزمشاه با از میان برداشتن قراختائیان که میان قلمرو او و قلمرو چنگیزخان جداکننده بودند، یک اشتباه سیاسی بزرگ را دچار شد. چنگیزخان برنامهی یورش به غرب متصرفات خود و ورود به دنیای سفیدپوستان را نداشت که رویدادهای سال پس از آن (۱۲۱۸ میلادی) پای او را به ایران و نیز سرزمینی که امروز کشور روسیه است باز کرد و عمدهترین این رویدادها، قتل فرستادگان بازرگانی چنگیز در شهر مرزی اُترار بود که فرماندار آن مورد حمایت مادر خوارزمشاه قرار داشت. چنگیز در نظر داشت که با خوارزمشاه روابط دوستانه و با قلمرو او داد و ستد تجاری داشته باشد که حادثه اُترار روی داد.
پس از پیمان دوستی میان چنگیزخان مغول و سلطانمحمد خوارزمشاه، شماری از بازرگانان مغول، (۴۵۰ تا ۵۰۰ نفر)، راهی ماورالنهر شدند و کالاهای گرانبها مانند طلا، نقره ، ابریشم ، پارچههای قیمتی ، مشک و سنگهای کریمه با خود آوردند و به شهر «ٱترار» که اول خاک خوارزمشاهیان بود، رسیدند. فرمانروای ٱترار از سوی خوارزمشاه نامدار به «غایرخان» بود که با ترکان خاتون ـ مادر خوارزمشاه ـ خویشی داشت. او در کالاهای بازرگانان مغول طمع کرد و ایشان را پیش خوارزمشاه جاسوس قلم داد. خوارزمشاه گفتهی او را باور کرد و پاسخ داد که دیدبان ایشان باشد. غایرخان بازگانان مغول به جز یک تن که فرار کرد کشت و اموالشان را بازگرفت و آن یک تن که فرار کرد نزد چنگیزخان رفت و صورت آن رخداد را بازگو کرد. چنگیزخان از رخداد کشتهشدن بازرگانان مغول آگاهی یافت. یک تن از آگاهان را که پدرش در خدمت سلطان تکش خوارزمشاه میزیست، با دو تن فرستادهی تاتار پیش سلطان محمد فرستاد و پس از اعتراض به حرکت زشتی که نسبت به تجار مغول شده بود، واگذاری غایر خان را خواست. ولی سلطان محمد خوارزمشاه زیر بار پذیرش این مسوولیت نرفت. سلطان محمدخوارزمشاه نه تنها درخواست چنگیزخان را نپذیرفت بلکه حتی فرستادگان او را نیز کشت.
پنجم دیماه، سال روز درگذشت «زرتشت» تنها پیامبری است که از میان آریاییها برخاست و «کردار نیک، پندار نیک، و گفتار نیک» را ندا داد و گسترده کرد تا پیروان آموزشهای او بهویژه ایرانیان با این منش پرورش یابند و بارآیند. نخستین کسی که نیک اندیشید ، از نیکی سخن گفت و نیکی به جای آورد. مینو مینوان بهره او باد.
روز خور است ای به دو رخ همچو خور
تافت خور از چرخ فلک باده خور
خور یا هْوَر به چم (:معنی) خورشید، نام یازدهمین روز از هر ماه در گاهشمار زرتشتی است. آفتابخوانٓ خور، خوانًخور در گاتها به چـم خورشید آمده و اوستا هْوٓر آمده در پارسی خُور و هور یا خورشید مىگویند. هَورَخْشَئِتَو در پهلوى خْوَرَشتٓ در گاتها بدون شئت آمده است.
خراسان نیز از واژههای کهن و سرزمینهای خاوری بوده و به خورآسان مىخواندند به چم بر آینده و بالا رونده همان خورشید را گویند.
«ویس و رامین نو شتهی فخرالدین گرگانی»
بر آمدن گاه خورشید هرکس سر آید
خراسان آن بود کز وی خور آید
خراسان پهلوی باشد خور آید
عراق و پارس را زو خور بر آید
خراسان هست معنی خور آبان
کجا زو خور بر آید سوی ایران
«سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش»
روز خور است ای به دو رخ همچو خور
تافت خور از چرخ فلک باده خور
باده خور و نیز مرا باده ده
افسوس احوال زمانه مخور
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
کودک به دبیرستان کن تا دبیر فرزانه بود
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
به (خور) روز، کودک به استاد ده / که گردد دبیری خردمند و به