امروز فرخ روز آذر ایزد و بهمنماه به سال 3758 زرتشتی، برابر با سوم بهمنماه 1399 خورشیدی 22 ژانویه 2021 میلادی
23 ژانویه سال 1857 (سوم بهمن 1235 خورشیدی) یک روز تاریک دیگر در درازنای تاریخ پراز رویداد میهن ما بود. در این روز نیروهای اعزامی انگلستان به سرگروهی «اوت رام» پس از شش هفته نبرد خیابانی، بر بندر بوشهر و حومه آن چیره شد تا دولت تهران وادار به چشمپوشی از شهر هرات و غرب افغانستان امروز شود.
هرات و افغانستان، نامی که انگلیسها بر این گستره از ایران بزرگ گذاشت، از زمان پایهگذاری کشور ایران به دست کوروش بزرگ همیشه بخشی وفادار از ایران و کانون فرهنگ و ادب ما و برای مدتی نیز شاهزادهنشین ایران و مقر فرمانروایی خراسان بود و شاهعباس که در هرات زاده شده بود پیش از تختنشینی در این شهر میزیست. هرات در فَرگَرد نخست وندیداد اوستا بنام هَرویوا (Harōiva) آمدهاست که «ششمین سرزمین و کشور نیکی که من، اهورامزدا، آفریدم هَرویو و دریاچهاش بود».
پس از مرگ نادر افغانها بر هرات چیره شدند. انگلستان که از دیر زمان نگران دستاندازی روسیه به هندوستان بوده چشم طمع به سرزمینی دوخته که خود نام افغانستان بر آن نهاده بود تا بتواند آن را مانند دیواری میان متصرفات آسیایی روسیه و هندوستان درآورد و بازدارندهی پیشروی روسیه به سوی اقیانوس هند و آسیای جنوبی شود. پس از اینکه هرات به دست نیروی ناصرالدینشاه افتاد، دولت انگلستان که از این کار ناخرسند بود، به ایران اعلان جنگ داد و جزیره خارک و بوشهر را به اشغال خود درآورد. در این حال درگیریهایی بین نیروهای ایرانی و انگلیسی روی داد که به شکست سربازان ایرانی انجامید. از این رو رایزنیهایی برای صلح آغاز شد که به بستن پیماننامه پاریس در فرانسه بین ایران و انگلیس انجامید. به موجب این معاهده ننگین، دولت ایران تعهد سپرد که هرات و تمام خاک افغانستان را تخلیه نماید و از هر خواستهای نسبت به حکومت خود در هرات و تمامی افغانستان دست بردارد. انگلیسیها نیز پذیرفتند که نیروی خود را از ایران خارج کنند و اسرای جنگی ایران را آزاد سازند. این معاهده، دست ایران را به کلی از دخالت در افغانستان کوتاه کرد و باعث نفوذ انگلستان در دربار ایران گردید. بنابراین، هرات به کلی از ایران جدا شد و افغانستان نیز با عنوان استقلالیابی، از ایران استقلال یافت. عهدنامه پاریس، ضربه شدید دیگری بود که بر پیکر استقلال سیاسی و اقتصادی ایران وارد آمد و بر اثر آن، که کمتر از پیماننامههای گلستان و ترکمنچای میان ایران و روسیه نبود، گسترهی فرمانروایی ایران به کمترین حد خود رسید.
ای خرامنده سرو تابان ماه
روز آذر می چو آذر خواه
«آذر» در اوستا «آترَ»، نهمین روز از هر ماه سی روزه و نهمین ماه در سالنمای زرتشتی به این نام است. آذر ایزد نگاهبان آتش و فروزهی اهورامزدا است از این رو گاه او را در شمار امشاسپندان آوردهاند. آذر به چم آتش و گرما و نیروی داخلی برای جنبش و حرکت است. ایزد آذر از بزرگترین ایزدان دین زرتشتی است و آن نگهبان آتش است. آذر از آفریدههای بزرگ اهورامزد است. زرتشتیان، در تاریخ خود «آتش» را به مانند پرچم سپندینه میدانند و آذر ایزدی است نگهبان این نماد پایداری و استواری دین زرتشتی. آتش یکی از آخشیجهای چهارگانه طبیعت است که ایرانیان همواره آنرا پاس میداشتهاند. جه نیکوست در این روز آتش نیایش خواندن و نیایش به درگاه اهورامزدا.
در فرهنگ ایران، آتش یکی از پدیدههای طبیعی با ارزش است چون گرمای زندگی را در کالبد دیگر پدیدههای هستی جاری میسازد و با نور خود که نشانی از آذر اهورایی است جان و دل یاران اهورامزدا را روشنایی میبخشد پس سوی پرستش اهورامزدا است. هر زرتشتی برای نیایش باید رو به سوی روشنایی و پشت بر تاریکی کند. آتش پرستاران در آتشکده از آن پرستاری میکنند. جشن آذرگان از جشنهای ویژه آتش در فرهنگ ایران است.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
ای خرامنده سرو تابان ماه
روز آذر می چو آذر خواه
شادمان کن مرا به می که جهان
شادمان شد به فر دولت شاه
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
به راه شو و نان مپز چه گناه گران است
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
به (آذر) مپز نان، که دارد گناه / بدین روز، نیک است رفتن به راه