امروز فرخ روز گوش ایزد و اسفندماه به سال 3758 زرتشتی، نَبُر، روز پرهیز از خوردن گوشت، هشتم اسفندماه 1399 خورشیدی، 26 فوریه 2021 میلادی
امروز هشتم اسفند ماه سیوچهارمین سالگرد درگذشت استاد غلامحسین بنان صدای مخملی آواز ایران و نخستین خواننده موسیقی کلاسیک ایرانی آشنا با نُتخوانی است.
او در تصادفی یک چشم خود را از دست داد و 28 سال با عینک دودی سر کرد. اگر قرار باشد در تاریخ موسیقی ایران فقط نام چند شخصیت ماندگار و تاثیرگذار را نام برد بیشک استاد غلامحسین بنان یکی از آنها خواهد بود. خوانندهای که با ترانههای ماندگاری که خواند سالها در حافظه موسیقایی چهار نسل از مردمان این سرزمین جای گرفته است. بنان از سالهای ۱۳۲۱ تا دهه ۱۳۵۰ در زمینه موسیقی ملی ایران فعالیت داشت و از سال ۱۳۲۱ صدایش همراه با عدهای از هنرمندان دیگر از رادیو به گوش مردم رسید. او را روحاله خالقی در ارکستر انجمن موسیقی شرکت داد و با ارکستر شماره یک نیز همکاری را آغاز کرد و از بدو شروع برنامه «گلهای رنگارنگ» بنا به دعوت داود پیرنیا نیز همکاری داشت. وی در مدت فعالیت هنریاش، حدود ۳۵۰ آهنگ اجرا کرد. ویژگی صدای وی زیر و بمها و تحریرهای صدای او بود که هم به آواز قدیمی و کلاسیک ایرانی و هم به نغمات جدید و مدرن ایرانی تسلط داشت. مانند تصنیف «الهه ناز».
برخی او را بزرگترین اجراکننده سبک وزیری – خالقی میدانند. او همچنین در کنار ادیب خوانساری از اجراکنندگان آثار صبا و محجوبی بود. همچنین به مرکبخوانی و تلفیق شعر و موسیقی تسلط داشت.
آن زمان که ارکستر رادیو به رهبری روحاله خالقی، خوانندگی بنان و با شرکت پرویز یاحقی، علی تجویدی، مرتضی محجوبی و … تشکیل یافته بود.
در سال ۱۳۳۲ به پیشنهاد روحاله خالقی به اداره کل هنرهای زیبای کشور رفت و به سمت استاد آواز هنرستان موسیقی ملی به کار مشغول شد و در سال ۱۳۳۴ به ریاست شورای موسیقی رادیو رسید. بنان از آغاز در برنامه گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ و برگ سبز شرکت داشت و برنامههای بیشمار و گوناگون دیگری از او به جای ماند.
در این برنامهها، استادان موسیقی سنتی چون خالقی، صبا، محجوبی، عبادی، تهرانی، تجویدی و… با او همکاری داشتهاند. بنان نخستین کسی است که لقب صدا مخملی در موسیقی را دارد.
در ۲۷ آذرماه ۱۳۳۶ وقتی بنان با اتومبیل شخصی در جاده کرج مشغول رانندگی بود، با کامیونی که فاقد چراغ ایمنی عقب بود، تصادف کرد و در این سانحه چشم راستش را از دست داد و همیشه از عینک دودی استفاده میکرد.
از ترانههای بنان میتوان به آهنگ آذربایجان در دستگاه شور، آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا در مایه بوسلیک، الهه ناز در مایه دشتی، بهار دلنشین در آواز اصفهان، بوی جوی مولیان در آواز اصفهان، تصنیف توشه عمر در دستگاه همایون، یار رمیده، میناب، خاموش، مرا عاشقی شیدا در دستگاه سهگاه، من از روز ازل در دستگاه سهگاه، نوای نی در آواز دشتی و سرود ای ایران در مایه دشتی اشاره کرد.
غلامحسین بنان هشتم اسفندماه 1364 در ۷۴ سالگی درگذشت و در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد.
روز «گوش» نام این ایزد در اوستا «گئوش» آمده به چم «جهان». چهاردهمین روز هر ماه با این ایزد در پیوند است. ایزد گوش نگهبان همه جهان هستی است. این روز یکی از چهار روز پرهیز از خوردن گوشت است. زرتشتیان این روز را «نبر» مینامند و از کشتن حیوانات و خوردن گوشت خودداری میکنند. گویند در این روز باید جشن گرفت.
من ز بهر سماع خواهم گوش
بیسماعم مدار در هر حال
امروز، روز «گوش ایزد» چهاردهمین روز از گاهشمار زرتشتی است. بنابر گاهشمار زرتشتی که دیرینگی آن به روزگار پیش از اسلام میرسد، هر ماه، ٣٠ روز دارد و هر کدام از این ٣٠ روز، نامی و امروز، روزی است که نامش «گوش» است. گوش، یک ایزد است و عنوان ایزد برای آنچیزهایی کاربری دارد که ستودنی هستند، یعنی دادههای نیک اهورایی که در خور ستایشند. گوشایزد، ستودنی است آن اندازه که حتا یکی از یشتهای اوستا، به این ایزد ویژه شده است. «گوشیشت» یا «درواسپیشت»، آن یشتی است که درآن از «گوشایزد» سخن رفته است.
واژهی «گِوش» یا «گئوش» بارها در «گاتها» (سرودههای اشوزرتشت)، در «اوستا» و در نوشتههای پهلوی آمده است. واژهی گئوش همچون واژگان بسیار دیگری که معناهایی گوناگون دارند، چند معنا دارد که بیگمان باید در جمله معنایش کرد. این واژه به معنای «گیتی» و «مجموعهی آفرینش» و از سویی دیگر به معنای «گاو» است، البته این معنا یعنی گاو نیز در استورههای ایرانی، همان «آفریده» یا گیتی است. گوش یا گئوش در اوستا هم به معنی گاو و هم به معنی گیتی آمده است. «اورو» نیز که به معنی روان است همراه با واژهی گئوش، معنی روان جهان یا روان گاو را میرساند. «گئوشارورون» نگاهدار گلهها و چارپایان سودمند است. گاو در استورهها، نماد گیتی است و از دیدگاه فلسفی نماد زندگی دنیوی و خاکی است.
بنابر باور ایرانیان گوشایزد، پاسدار و نگهبان جانداران سودمند است که این خویشکاری با معنای این ایزد، همخوانی دارد. یعنی آزردن جانداران سودمند به نوعی به معنای آزار آفرینش، به معنای آزار گیتیست.
ایزد گوش برای پاسداری از جانداران سودمند، به همراهیِ «ماه ایزد» و «رامایزد» به یاریِ «وهمن امشاسپند» میشتابد. پس ماه ایزد، رامایزد و گوشایزد، یارانِ «وهمن امشاسپند» در این خویشکاری هستند.
زرتشتیان از دیرباز در این ۴ روز از ریختن خون جانوران و از خوردن گوشت آنها پرهیز میکنند و این کار برای نگهبانی از شمار جانوری و سلامتی انسانها انجام میشود.
پرهیز از کشتن و خوردن جانوران همچون یک قرارداد کلی است برای آنکه در این ۴ روز، جانوران در امان باشند.
تصور کنید که این قرارداد از این دایرهی کوچک (هازمان زرتشتی) فراتر رود و جهانیان در این ۴ روز بر خود بایسته بدانند که از کشتن جانوران و خوردن خوراکهای گوشتی بپرهیزند؛ بیگمان که آمار کشتار جانوران به اندازهی بسیاری پایین خواهد آمد و از سویی برای انسانها تمرینی خواهد بود برای خوردن خوراکهای گیاهی.
روز «گوشایزد» همچون یک تلنگر، هر ماه، به ما «مجموعهی آفرینش» را یادآوری میکند. گوشایزد، همچون رامایزد و ماه ایزد و وهمنامشاسپند، تلنگری است تا «گیتی» را از یاد نبریم و یادمان نرود که بخشی از این مجموعه هستیم، اگر بخشی از هستی را بیازاریم، آزرده خواهیم شد. گویند در این روز باید جشن گرفت.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
گوشروز ای نگار مشکین خال
گوش بربط بگیر و نیک بمال
من ز بهر سماع خواهم گوش
بیسماعم مدار در هر حال
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
پرورش گوش اورون کن، گاو به ورز آموز.
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
به (گوش) اندرون گاو ساله، به مرز / ببند و بیامرز بر گاو، ورز