پیوستگی «محله عودلاجان» به تهران، به سدههای دور تاریخی بازمیگردد. روزگاری که شاه تهماسب صفوی بر آن شد که از روستای کم نام و نشان تهران شهری با سامانی نو بسازد و پیرامون آن برج و بارویی بکِشد، عودلاجان نیز شکل گرفت. اما عودلاجان در گذر زمان به همان شکل پیشین نماند و پاره پاره شد؛ سازههای تاریخی و کهناش را از دست داد و چندین محله از دل آن بیرون آمد. با این همه، هیچگاه گسترهای که عودلاجانِ پیوسته، یا عودلاجانِ تکه تکه شدهی امروزی را میسازد، اهمیت خود را در تاریخ تهران از دست نداد. از اینرو، باید عودلاجان کهن را شناخت و محلههای دیرینه و کنونی آن را یافت و دربارهی معنای عودلاجان، که همواره بحثبرانگیز بوده است، به دریافتی اطمینانبخش دست پیدا کرد.
تهران، زمانی که پوست انداخت و شهری از دل روستای کوچکش برآمد، پنج محله داشت. آنها را محلههای ارگ، سنگلج، بازار، چال میدان و عودلاجان مینامیدند. عودلاجان با گسترش تهران پهنهورتر شد و محلههای ریز و درشتی درون مرزهایش پدید آمد؛ محلههایی با نامهای: محلهی حیات شاهی، محلی مروی، محلهی باغ علیجان، محلهی عربها، محلهی شاه غلامان، محلهی یهودیها، محلهی سرچشمه، محلهی سرسخت، محلهی سادات و گذر سرپولک.
عودلاجانی که اکنون میشناسیم سه محلهی ناصرخسرو در باختر، پامنار در میانه، و امامزاده یحیی در خاور را دربرمیگیرد. حدود آن از شمال به خیابان امیرکبیر (خیابان چراغ برق پیشین) و از جنوب به خیابان 15 خرداد (خیابان بوذرجمهری) میرسد. در خاور عودلاجان خیابان ری و در باختر آن خیابان ناصرخسرو (ناصری) جای دارد. سامان این گسترهی 150 هکتاری، بر دوش منطقه 12 شهرداری پایتخت است.
دگرگونیهای محلهی عودلاجان
در سالیان آغازین پادشاهی قاجاریه، محله عودلاجان به همان مرزهای پیشین خود بسنده نکرد و با افزوده شدن سازههایی که بیشتر اعیاننشین بود، دگرگونی بسیار یافت. پیش از آن، باغستانها شمال خاوری تهران و زمینهای خالی، گرداگرد عودلاجان را گرفته بود. ساخت سازههای همگانی (عمومی) در آن زمینها و سازههایی با کارکرد مذهبی، از ویژگیهای عودلاجان در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار بود.
اشاره کردیم که عودلاجان محلهای برای توانگران و اعیان بود. از اینرو کارکرد مسکونی این محله اهمیت بسیار داشت و کسانی در آنجا زندگی میکردند که یا از ثروتمندان بودند، یا از کارگزاران حکومتی؛ چرا که نزدیکی عودلاجان به ارگ و کاخ شاه، این محله را آکنده از رفت و آمد درباریان کرده بود. از سویی دیگر، نزدیکی عودلاجان به بازار، آنجا را مرکزی برای داد و ستدکنندگان و تجار نیز ساخته بود. یک ویژگی دیگر این محلهی نامدار پایتخت، زندگی شمار بسیاری از کلیمیها و زرتشتیان در آنجا بود. آنها به سبب کارهای بازرگانی و تجاری خود، عودلاجان را جایی مناسب برای زندگی میدانستند.
محله عودلاجان در دورهی پادشاهی رضاشاه دستخوش دگرگونی بسیاری شد و به همان شکل پیشین نماند. در این زمان، با ساخت خیابان سیروس، عودلاجان چند تکه شد و از آن دو بخش جداگانهی امامزاده یحیی و پیرعطا برآمد. پیرعطا آرامگاهی (:بقعهای) در محلهی یهودیهای عودلاجان، در کوچه مشیرخلوت، است که دیرینگی سازهی آن به زمان فتحعلی شاه قاجار میرسد. به هر روی، پس از این جدایی، نیمی از خانوادههای عودلاجانی در خاور خیابان سیروس و نیمی دیگر در باختر آن در خیابان ناصرخسرو (ناصریه)، جای گرفتند. به این اندازه هم بسنده نشد و بخش باختری عودلاجان را از شمسالعماره و محلهی مروی جدا کردند. در دورهی پهلوی دوم نیز محلهی پامنارِ عودلاجان گستردهتر شد. این گسترش، بخش دیگری از عودلاجان را تکه تکه ساخت. سرانجام ِ این دگرگونیها، سه بخشی شدن محله عودلاجان کهن بود.
عودلاجان و بازارچههای آن
پیش از آنکه یکی از مهمترین کارکردهای محلهی عودلاجان، یعنی ساختار و بافت بازاری و داد و ستدی آن را بشناسیم، باید بدانیم که عودلاجان به چه معناست؟
زمانی که تهران روستایی کوچک بود و هنوز مانده بود تا به نام پایتخت شناخته شود، مردمانش به گویشی سخن میگفتند که با گویش کنونی تهرانی تا اندازهای تفاوت داشت و آن را گویش رازی مینامیدند. اینکه آن لهجه و گویش چگونه بوده است؟ باید از زبان شناسان پرسید. همین اندازه بگوییم که در زمان صفوی در تهران به گویشی سخن گفته میشد که فهم آن برای ما نیاز به دقت بسیار دارد. برای نمونه به این بیت یکی از شاعران تهرانی در دورهی صفوی، به نام سحری رازی، که به گویش کهن تهرانی سروده شده است، بنگرید: «زفل را واکه اگر دل میبری/ مرغ تا شو نوینه جا نمیشو». بله، تهرانیها به این گویش سخن میگفتند! معنی آن بیت چنین است: «اگر دل می بری زلف را باز کن، مرغ تا شب نبیند جایی نمیرود». این گویش، در دورهی قاجار اندک اندک به شکلی درآمد که اکنون میشنویم.
به هر روی در آن گویش کهن تهران، «محل تقسیم آب» را «آو- دراجین» میگفتند. «دراجیدن» به معنای «پخش کردن آب» بود. نام عودلاجان برگرفته و دگرگون شدهی آودراجین است. به سخنی دیگر، عودلاجان یعنی جایی که در آن آب بخشبندی میشود. در عودلاجان کهن، دو چشمهی سرشار در بالا و پایین محله وجود داشت و برآوردن آب آشامیدنی و مورد نیاز ساکنانش از آن دو چشمه بود.
بازگردیم به کارکرد بازاری عودلاجان. همهی نشانههای تاریخی و اجتماعی گواه آن است که محلهی عودلاجان به سبب نزدیکی به بازار تهران، ویژگیای داشت که با زندگی بازاریان و بازرگانان پیوند بسیار پیدا میکرد. بسنده است بدانیم که چه بازارچههایی در این محله ساخته شده بود تا ارزش اقتصادی آن را بشناسیم. این ویژگی در کنار اهمیت سیاسی عودلاجان، به سبب زندگی شمار بسیاری از درباریان و کارگزاران حکومتی در آنجا، ارزش عودلاجان را بیش از محلههای دیگر پایتخت نشان میداد.
بازارچهی اصلی عودلاجان در میانهی محله، جایی که محلهی پامنار نام دارد، ساخته شده بود. در راستای این بازارچه، بازار آهنگران دیده میشد که همانند گذری برای رسیدن به بازار بزرگ پایتخت بود. در محلهی امامزاده یحیی، در خاور عودلاجان، نیز بازارچه حمام نواب قرار داشت. سازههای تاریخی این بخش، از دید معماری درخور توجه بسیار است. در بخش باختری عودلاجان نیز بازارچه مروی ساخته شده بود.
تیمچههای عودلاجان فراوان بود. یکی از دیرینهترین آنها هنوز هم با دگرگونی کاربری و تبدیل آن به سفرهخانهی سنتی، بهجا مانده است. این تیمچه روبهروی کوچهی حکیم ِ عودلاجان جای دارد و دیرینگی آن به بیش از 260 سال میرسد. این تیمچه نخستین بانک و صرافی ایران بوده است. تیمچه به سرایی گفته میشد که از چندین دکان برای داد و ستد بازرگانان و تجار، ساخته شده بود.
میدانچههای عودلاجان نیز کارکرد شهری بسیار داشتند. در این محلهی کهن سه میدانچه دیده میشود: میدان باغ پسته بک در دل عودلاجان که در میانهی آن حوضی مستطیل شکل دیده میشود و چناری کهنسال؛ میدان کلیمیها که اکنون فُرم اصلی خود را از دست داده است و کارکردی ندارد، و نیز میدان رضاقلی خان.
عودلاجان کنونی، همانگونه که پیشتر اشاره کردیم، مانندگیای با گذشتهی تاریخیاش ندارد و به چند محله بخشبندی شده است. سازههای مسکونی آن که با بازار پیوند دارند، تبدیل به کارگاهها و انبار شدهاند و هویت دگرگون شدهای یافتهاند. با این همه، در اسفندماه 1384 خورشیدی، محلهی دیرینهی عودلاجان در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد.
* با بهرهجویی از: جستار «محله عودلاجان، میراث شهری در تقابل بین سنت و مدرنیته» نوشتهی پیروز حناچی و نعیمه رضایی (مجله مطالعات معماری ایران، شماره 7)؛ مجله «روایت تهران» (ویژهنامهی هفتهی تهران)؛ و «ویکی پدیا».
ورودی جنوبی بازار عودلاجان
بنای تیمچه اکبری (یهودی ها) در زمان آغامحمدخان قاجار به صنوف صرافها و زرگرها و طلافروشان اختصاص داشت و درسال 1171 خورشیدی به اولین بانک ایران تغییر کاربری پیدا کرد
گذر یادگارنویسی بروی سفالهایی که مدیریت بازارچه عودلاجان کوچه حاجیها در اختیار شهروندان قرار میدهد
چاپ خانه ایران در بازارچه عودلاجان
ورودی بازارچه عودلاجان از خیابان پامنار
امام زاده یحیی در محله قدیمی عودلاجان
مسجد محله عودلاجان
فرتور از همایون مهرزاد است.
2393
یک پاسخ
بسیار زیبا و دیدنی