کورش ساسانی از پیشکسوتان رشتهی فوتبال هازمان(:جامعه) زرتشتی است که پیشینهی شرکت در دورههای گوناگون جام جانباختگان در قامت بازیکن، مربی و سرپرست را دارد. او از 6 سالگی فوتبال بازی کردن را آغاز کرده است. در تیم جوانان استقلال یزد بازی کرده و پیشینهی هموندی(:عضویت) در تیمهای زرتشتی آرش، منتخب یزد، تفت و توابع یزد و مبارکه را نیز دارد.
ساسانی اکنون در جایگاه فرنشین انجمن زرتشتیان تفت و توابع مقیم تهران است و این انجمن پشتیبان چندین تیم در رشتههای فوتبال و والیبال و گروه آقایان و بانوان است.
چند روز مانده به سیوهشتمین دورهی جام جانباختگان به گفتوگو با او نشستیم تا از دیروز و امروز این پیکارها بگوید:
خاطرههایی از جام؛ از برد فینال با برگردان تا کودکی که فوتبالیست شد
نزدیک به 20 سال پیش زمانی که از تیم آرش جدا شدیم و تیم منتخب یزد را تشکیل دادیم توانستیم به فینال جام جانباختگان برسیم. در آن سال رستمباغ هم تیم بسیار خوبی داده بود و هر دو تیم به فینال رسیدیم. آن بازی پر از تماشاچی بود و 90 درصد هم طرفدار رستمباغ بودند. در اوایل نیمهی دوم بازی برادرم یک برگردان زد و گل شد و بازیای را که با سه گل عقب افتاده بودیم توانستیم 4 بر 3 ببریم و جلوی تماشاگران پرشور رستمباغ قهرمان شویم. آن بازی یکی از فینالهای پرشور تمام این سالیان بود.
همچنین به یاد دارم که تقریبا 15 سال پیش، قبل از بازی در حال گرم کردن بودیم که یک کودک 4، 5 ساله آمد در زمین و گفت: «عمو منم میخوام بازی کنم» و من هم ایستادم دروازه و چند گل به من زد. این موضوع گذشت تا اینکه دو، سه سال پیش یک جوان آمد جلو و گفت: «شما باعث شدی من برم دنبال فوتبال» او همان کودک بود.
تیم آرش؛ از دیروز تا امروز
آن زمان رحمتآباد، تفت، مبارکه، اهرستان و نصرتآباد هر کدام جداگانه تیم داشتیم. همه آمدیم با هم یک تیم دادیم به نام «آرش» تا در لیگ دسته 3 یزد شرکت کنیم و جزو تیمهای لیگی شویم. برای شرکت در جام جانباختگان هم تیمهای آرش 1 و 2 و 3 و … تشکیل میدادیم. این تیم به صورت خودجوش بود و خودمان هیاتمدیره تشکیل دادیم و سازمان یا نهادی پشت آن نبود.
آرش در آن سالها به عنوان تیم منتخب یزد شناخته میشد اما کمکم بازیکنان از این تیم جدا شدند. گرچه تا همین چند سال پیش برخی بازیکنان دور هم جمع میشدند و با نام آرش در جام شرکت میکردند.
بازی در جام امسال
پارسال دو دقیقه در جام بازی کردم و قهرمان هم شدیم (میخندد). امسال باید ببینم زانویم اجازه میدهد بازی کنم یا نه.
آنچه در جام جانباختگان بهتر شده است
نخست اینکه همیشه خواستهام از کانون دانشجویان برای برگزاری جام سپاسگزاری کنم. جام جانباختگان یکی از تورنمنتهای ورزشی جامعه زرتشتی است که بسیار پرشور برگزار میشود و کانون واقعا زحمت میکشد.
آن زمان که ما از یزد تیم میدادیم همیشه توزیع پیشکشها در آیین اختتامیه تا حدود 2 و 3 نیمهشب طول میکشد، در حالی که بلیت برگشت ما به یزد ساعت 8، 9 شب بود و این برای ما مشکل به وجود میآورد. در یکی دو سال گذشته این مورد بهتر شده است و اهدای پیشکشها زودتر انجام میشود. البته میدانم که زمانبندی جام فشرده است.
پیشنهادهایی برای بهتر شدن جام جانباختگان
تا آنجایی که من میدانم کسانی که از یزد و تهران شرکت میکنند نمیتوانند هم در رشتهی گروهی و هم انفرادی شرکت کنند. در حالی که ممکن است یک ورزشکار هم پینگپنگ و هم بسکتبال را به خوبی بازی کند و بخواهد در هر دو رشته حاضر باشد. برگزارکنندگان میتوانند کاری کنند که این جوان در هر دو رشته شرکت کند و حق انتخاب به او بدهند.
همچنین خود دانشجوها جوان هستند و اکثرا ورزشکارند. اما زمانی که درگیر برگزاری جام میشوند به عنوان ورزشکار شرکت نمیکنند. اگر بتوانند ترتیبی دهند تا این جوانان هم در جام شرکت کنند بسیار خوب است.
از سویی اگر خود کانون بتواند تیمها و ورزشکاران برتر جام جانباختگان را به جامهای بیرون از جامعهی زرتشتی مانند جام اقلیتها معرفی و آنها را پشتیبانی کنند بسیار انگیزهبخش خواهد بود.
کمک گرفتن از پیشکسوتان در برگزاری جام
پیشنهاد میکنم کمیته یا اتاق فکری از پیشکسوتان تشکیل شود و از تجربههای آنان در شیوهی برگزاری جام، استفاده از داوران و دریافت امکانات استفاده شود. ما پیشکسوتانی مانند سیروس مندگاری را داشتهایم که زمانی تیم تشکیل میداد ولی اکنون اصلا خبری از او در جام نیست. باید از تجربهها و امکانات این پیشکسوتان دوباره بهره گرفت.
یک پاسخ
بی نهایت بابت صحبت های زیبایتان و پیشنهادات بسیار عالی تان سپاسگزارم .