امروز پیروز و فرخ روز شهریور امشاسپند چهارم خوردادماه سال 3759 زرتشتی، دوم خوردادماه 1400 خورشیدی، 23 می 2021 میلادی
احمد پارسا، پدر دانش گیاهشناسی نوین ایران، نخستین استاد گیاهشناسی دانشگاه تهران، بنیانگذار موزه علوم طبیعی ایران، دوم خوردادماه ۱۳۷۶ در کالیفرنیا درگذشت. وی با روش علمی بر فلور ایران (رستنیهای ایران) پژوهش کرد.
پارسا زادهی ۲۰ تیرماه ۱۲۸۶ تفرش، پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه، بهتحصیل علوم طبیعی در دارالمعلمین عالی تهران و پس از آن دانشگاه رن و پوآتیه فرانسه پرداخت و پس از دریافت دکترای گیاهشناسی از فرانسه به ایران بازگشت. او سال ۱۳۱۴ در آغاز در سمت دانشیار علومطبیعی و پس از آن بهعنوان نخستین استاد گیاهشناسی دانشکده علوم دانشسرای عالی استخدام شد و در نخستین مرحله پژوهشی، به گردآوری نمونههای گیاهی تفرش پرداخت و پس از آن بههمراه برخی از شاگردانش نمونههای دیگر نقاط ایران را گردآوری کرد. او نخستین ایرانی بود که بهصورت علمی بر فلور ایران (رستنیهای ایران) پژوهش کرد.
مهمترین کار وی بنیادگذار «موزه علوم طبیعی ایران» و برجستهترین اثرش تألیف کتاب فلور مستقل ایران با نام «فلور دو لیران» به زبان فرانسه است که در فاصله سالهای ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۹ به کوشش وزارت فرهنگ آن زمان منتشر شد. او در بررسیهای خود در خارج و داخل کشور توانست ترادف گیاهشناختی بسیاری از گونههای گیاهی را نشان دهد و از تکرار آن جلوگیری کند. تا پیش از او نمونههای گیاهی ایران را گیاهشناسان و پژوهشگران اروپایی در مدت نزدیک به دو سده و نیم از نواحی گوناگون گردآورده و بدون توجه بهکارهای دیگران، آزادانه بررسی و نامگذاری کرده بودند و بههمین شوند نامهای علمی مترادف بسیاری در نوشتههای گیاهشناختی اروپاییان وجود داشت که گمراهکننده بود و پارسا به این موضوع سامان بخشید.
موزه علوم طبیعی ایران:
پارسا در سال ۱۳۲۴ موزه علوم طبیعی را با بودجه وزارت فرهنگ وقت، که تأمینکننده بودجه دانشگاه تهران نیز بود، در بخشی از ساختمان بزرگ دبستان حکیم نظامی پیشین (روبهروی موزه ایران باستان) بنیاد کرد و گیاهان گردآوری شده را در راستای پایهگذاری «هربیه ملی» به آن موزه منتقل کرد و به این ترتیب «هرباریوم موزه علوم طبیعی ایران» را بنیان نهاد.
در سال ۱۳۳۳ «هرباریوم» و اشیای موزه بهساختمان دانشکده علوم دانشگاه تهران منتقل شد و با گماردن پارسا در سال ۱۳۳۵ به آمریکا، سرپرستی موزه به علی زرگری واگذار شد. در همان سال با بنیاد «موسسه مطالعات مناطق خشک» در دانشگاه تهران، گیاهان این موزه به این موسسه منتقل شد که سرانجام شوربختانه از آن سنگها و فسیلها دیگر آگاهی در دست نیست و به این ترتیب «هرباریوم موزه علوم طبیعی» از میان رفت. زرگری مسوولیت هرباریوم موسسه مطالعات مناطق خشک را تا سال ۱۳۴۰ بردوش داشت. با انحلال این موسسه، گیاهان هرباریوم آن بهدانشسرای عالی منتقل شد و پس از آن گلگلاب این نمونهها را در سال ۱۳۴۱ به دانشکده داروسازی منتقل کرد.
پارسا در نامهای که در دهم اردیبهشت ۱۳۷۳ به احمد قهرمان نوشته بود، تاسف خود را از تعطیلی موزه تاریخ طبیعی چنین آوردهاست: … من از سرنوشت موزه تاریخ طبیعی خودم بسیار ناراحتم. آن کلکسیون معظم زمینشناسی “فسیل و سنگ” و جانورشناسی و گیاهشناسی چه شد؟ من از هر گونه گیاهان ایرانی یکی یا چند تا داشتم که در «کپو» به دقت نامگذاری کرده بودم. گویا سرنوشت همه کلکسیونها را بهعهده چند نفر بیاطلاع و مغرض داده بودند.
بزرگترین اثر او نگارش کتاب فلور مستقل ایران با نام فلور دولیران به زبان فرانسه است. پروفسور احمد پارسا با بیش از ۶۰ سال تلاش و پژوهش و تدریس، در ۹۰ سالگی درگذشت. از وی پنج فرزند بهنامهای ویدا، کوروس، فلورا، سیروس و داریوش بهجای مانده که همگی پزشک هستند. مرکز مطالعات خلیج فارس در سال ۱۳۹۸ با نامهنگاری بهشورای شهر تهران و پیگیری اداری خواستار نامگذاری بلواری در شهر تهران بهنام ایشان شدهاست.
خشَترا در اوستا نام سومین فروزه اهورامزدا از گروه امشاسپندان است. خشَتَره وییریه یا شهریور به چم «شهریاری و نیرومندی اهورایی»، نام سومین امشاسپند است. این امشاسپند نشان از پیروزی دارد، زیرا وظیفهی اصلی او پاسداری از فلزات است. در اوستا نماد توانمندی و فر و شکوه پادشاهی اهورامزدا است. نگهبانی توپالها (فلزات) بر روی زمین به او سپرده شده است.
در گاهشمار زرتشتی روز چهارم هر ماه شهریور نامیده میشود و برابر آیین، هرگاه نام روز و نام ماه برابر میشد آن روز را جشن برپا میکردند و به شادمانی و ستایش آفریده های نیک اهورا مزدا میپرداختند. برابری روز شهریور با نام شهریورماه در گاهشمار زرتشتی را شهریورگان مینامیدند. جشن شهریورگان، شهریور روز از شهریور ماه که روز سی ام امردادماه و به نام امشاسپند توانای “خْـشَـتْـرَه وَئیریَـه” به معنی کشور آسمانی یا شهریاری آرمانی و شایسته است.
به واژهی خشترا در زبان پارسی امروزی شهریور میگوییم و در زبان سنسکریت به خشترا کشترا kshatra گفته میشود چراکه در کیش هندوایرانی در روزگار باستان پیوند ویژه و پیچیدهای وجود داشته است. در آیین هند معنی نیرومندی را میدهد اما در آیین و دین ایرانی این مفهوم بسیار گستردهتر است. در پرتو کردارنیک و نیروی اهورایی است که شهریاری اهورایی بوجود میآید که در آن اشا به پیروزی کامل میرسد و انسانها را از بدبختی و فرومایگی رهایی میبخشد. آرمان اشوزرتشت بر این است که همه مردم جهان در راه برقراری فرمانروایی راستی و درستی به تلاش و کوشش بپردازند. این تنها با برقراری حکومت راستینی است که انسان توانایی مییابد همهی نمادهای تباهی در خود را که از دروغ سرچشمه میگیرد از میان بردارد و درستی را بهجای نادرستی بنشاند.
«خشترا وئیریا» نیروی چیرگی و فرمانروایی بر خود است. «خشترا وئیریا» نیروی فرمانروایی به سهشهای(:احساسات) ویرانگر در جهان درونی انسان است. این واژه خشترا در گاتها ۶۲ بار آمده است.
ابوریحان بیرونی، در آثارالباقیه در بارهی این جشن کهنسال ایرانی میگوید: “شهریور ماه که روز چهارم آن شهریور روز است و به مناسبت برابری دو نام روز و ماه جشن میگیرند، آن جشن را شهریورگان گویند . چم (معنی) شهریور دوستی و آرزوست.
شهریور (امشاسپند)، خَشَتَرَه وَیریَه نام یکی از امشاسپندان زرتشتی است. در اوستا «خشَثرَ وَیریَه» و در پهلوی «شَهرِوَر» و در فارسی «شَهریوَر» یا «شَهریَر» است. بخش نخست این واژه به چم (:معنای) شهریاری و شهر است (مراد از شهر، همانا کشور است، چنانکه سرزمین ایران را، ایران شهر مینامیدند) بخش دوم این واژه، یعنی «ویریه»، فروزه (:صفت) و به چم مورد پسند است. بر این اساس، خشترهویریه، به معنای آرمانشهر یا شهریاری آرمانی یا توانایی مینُوی آرمانی است. در اساطیر زرتشتی و ایرانی این امشاسپند نماد شهریاری و فّر و فرمانروایی اهورا مزدا و نگاهبان فلزها و پاسدار فَر و پیروزی شهریاران دادگر و یاور بینوایان و دستگیر مستمندان است.
در جهان مادی پاسبان فلزات است. شهریاری اهورایی از قانون اشا ( هنجار هستی ) بر می خیزد و همه جهان را در بر می گیرد. در این روز نیکوست به خواستگاری رفتن و زن خواستن.
در بندهش که از نامه های کهن ایرانی است از دیوی بنام سئورو یاد شده که دیو آشوب و تباهی است و از دشمنان و هماوردان خشَتریور می باشد، از سوی دیگر ایزدانی مانند ایزد خور، ایزد مهر و ایزد آسمان از یاران و همکاران او هستند.
مسعود سعد سلمان میسراید:
«ای تنت را ز نیکویی زیور / شهره روزی ست روز شهریور».
چکامه از «مسعود سعد سلمان»
شهریور است و گیتی از عدل شهریار
شاد است، خیز و مایه شادی به من بیآر
باده شناس، مایه شادی و خرمی
بی باده هیچ جان نشد از مایه شاد خوار
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
این تنت را ز نیكویی زیور
شهره روزی است روز شهریور
تا به اقبال شهریار جهان
بگذرانیم جان به لهو و بطر
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
خوش باش
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
به (شهریور) اندر شوی شادخوار/ کنی در (سپندارمز) کشت و کار
یک پاسخ
من رشته زیست شناسی خوندم ولی نام پارسا را نشنیده بودم. اصلا یادم نمیاد ک شنیده باشم. نام آقای علی زرگری را چرا شنیدم. انگار چند جلد کتاب درباره گیاهان دارویی نوشتند. عجیب!!