امروز پیروز و فرخ روز گوش ایزد، نَبُر روز پرهیز از خوردن گوشت، 14 خوردادماه سال 3759 زرتشتی، 12 خوردادماه 1400 خورشیدی، دوم ژوئن 2021 میلادی
۱۲ خوردادماه ۱۳۷۷ ملکه ملکزاده «بیانی» باستانشناس و سرآمد در سکهشناسی، بنیادگذار موزه سکه بانک سپه تهران، دیده فروبست. وی کارشناس و عضو انجمن جهانی کارشناسان سکه فرانسه، سوییس و یونسکو بود. او افزون بر تدریس در دانشگاه تهران، ریاست بخش سکهها، مهرها و الواح موزه ایران باستان را بردوش داشت. میتوان گفت که نخستین سکهشناس در ایران بود که بهگونهی علمی و آکادمیک متخصص شد.
ملکزاده، از بانوان پیشگام ایران پایهگذار تدریس علمی «سکهشناسی و مهرشناسی»، در هنرهای نقاشی و نگارگری ایرانی (مینیاتور) نیز زبردست بود و تابلوهای گرانبهایی از خود بر جای گذاشتهاست. نام این بانوی دانشمند ایرانی در فهرست مشاهیر علم و فرهنگ جهان و همچنین در فهرست بانوان نامی جهان از برای علمی، فرهنگی و هنری در کتابی که از سوی دانشگاه کمبریج انگلستان گردآوری شده، قرار گرفته است. از کارهای مهم دیگر او پایهگذاری شعبه یونسکو در ایران بود.
او فرزند دکتر مهدی ملکزاده از پایهگذاران علم پزشکی نوین در ایران و نویسنده کتاب تاریخ مشروطیت ایران، نواده ملکالمتکلمین و نیز نواده میرزاسلیمان میکده، از بزرگان نیکنام دوره قاجار و از مشروطهخواهان سرشناس بود.
ملکزاده، زاده سال ۱۲۸۹ تهران، تحصیلات ابتدایی و متوسطه را مانند مادرش در مدرسهی ناموس خواند و سپس از مدرسه ژاندارک موفق بهگرفتن دیپلم زبان فرانسه با رتبه اول شد. وی با داشتن استعداد هنری ذاتی به آموختن نقاشی گرایش پیدا کرده و نگارگری ایرانی را نزد استاد بزرگ مینیاتور ایران، میرزاهادیخان تجویدی فراگرفت. نقاشی کلاسیک غربی را نزد استاد رحیمزاده ارژنگ و استاد میرمصور آموخت. وی از سال ۱۳۱۳ در دانشکده هنرهای زیبای پاریس École des Beaux-Arts بهفراگیری نقاشی کوشید و همچنین همزمان موفق شد فوقلیسانس در رشته باستانشناسی و سکهشناسی را بهگونهی مشترک از دانشکده لوور و سوربن پاریس گرفته و در زمینه سکهشناسی [Numismatic] سرآمد شود. وی در سال ۱۳۱۷ پس از چهارسال به ایران بازگشت و بهریاست بخش سکهها، مهرها و الواح موزه ایران باستانِ موزه ملی ایران” برگزیده شد. در موزه ملی ایران، بخش سکهها و مهرها به کوشش او و برپایهی دانش روز راه افتاد. آموزش سکهشناسی و مهرشناسی در گروه باستانشناسی و تاریخ هنر دانشگاه تهران، در شمار دیگر فعالیتهای این بانوی دانشمند ایرانی بودهاست که از سال ۱۳۴۷ تاسال ۱۳۵۷ که سال بازنشستگیاش بود ادامه یافت. او بهزبانهای فرانسه و انگلیسی چیره و استاد در خواندن خطوط باستانى بود.
بانو ملکزاده با دکتر خانبابا بیانی استاد رشته تاریخ دانشگاه تهران ازدواج کرد که دو فرزند، دکتر شیرین بیانی (اسلامی ندوشن) و دکتر سوسن بیانی (سمیعی) هستند که هر دو از استادهای بهنام دانشگاه تهران بودند: شیرین بیانی در گروه تاریخ و سوسن بیانی در گروه باستانشناسی این دانشگاه خدمت کردند. ملکه ملکزاده در ۸۸ سالگی درگذشت.
از ملکزاده، حدود ۵۰ مقاله بهزبانهای فارسی و فرانسه، در مجلات معتبر داخلی و خارجی بهچاپ رسیده که عمدتاً درباره سکهها و مهرهای دوران باستان و سکههای دوره اسلامی ایران هستند. از جمله کتابهای او میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
سیمای شاهان و نامآوران ایران باستان، تهران: شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران ۱۳۴۹
پایتختهای قدیم ایران. انتشارات انجمن آثار ملی ایران ۱۳۴۹
هنر ساسانی، بهزبان فرانسه، تهران: جشن شاهنشاهی ایران ۱۳۵۰
تاریخ سکه از قدیمترین ازمنه تا دوره اشکانیان. جلد اول، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۵۵
تاریخ سکه، دوره پارتی. جلد دوم، انتشارات دانشگاه تهران ۱۳۵۷
سیمای بزرگان ایران، باهمکاری دکتر خانبابا بیانی. انجمن آثار ملی ۱۳۵۸
سکههای ایران در دوران هخامنشی. انتشارات انجمن آثار ملی ۱۳۵۸
تاریخ مهر در ایران. انتشارات یزدان ۱۳۶۴
فعالیتها و افتخارات:
بنیادگذاری موزه سکه بانک سپه
بنیادگذاری نمایشگاه تاریخی و هنری ایران و بنیادگذاری انجمن روابط فرهنگی ایران و ایتالیا در ایتالیا.
برپایی و ریاست نمایشگاه هفت هزار سال هنر ایران در میلان ایتالیا
عضویت در انجمن بینالمللی کارشناسان سکه که مرکز آن در فرانسه و سوییس بود
قرارگرفتن در ردیف مشهورترین نقاشان معاصر ایران، سبک وی”امپرسیونیسم”بود ولی در سبکهای کلاسیژک و مینیاتور نیز کار کردهاست
عضویت در یونسکو “شعبه ایران” در نخستین دوره بنیادگذاری این موسسه علمی-فرهنگی در ایران.
روز «گوش» نام این ایزد در اوستا «گئوش» آمده به چم «جهان». چهاردهمین روز هر ماه با این ایزد در پیوند است. ایزد گوش نگهبان همه جهان هستی است. این روز یکی از چهار روز پرهیز از خوردن گوشت است. زرتشتیان این روز را «نبر» مینامند و از کشتن حیوانات و خوردن گوشت خودداری میکنند. گویند در این روز باید جشن گرفت.
امروز، روز «گوش ایزد» چهاردهمین روز از گاهشمار زرتشتی است. بنابر گاهشمار زرتشتی که دیرینگی آن به روزگار پیش از اسلام میرسد، هر ماه، ٣٠ روز دارد و هر کدام از این ٣٠ روز، نامی و امروز، روزی است که نامش «گوش» است. گوش، یک ایزد است و عنوان ایزد برای آنچیزهایی کاربری دارد که ستودنی هستند، یعنی دادههای نیک اهورایی که در خور ستایشند. گوشایزد، ستودنی است آن اندازه که حتا یکی از یشتهای اوستا، به این ایزد ویژه شده است. «گوشیشت» یا «درواسپیشت»، آن یشتی است که درآن از «گوشایزد» سخن رفته است.
واژهی «گِوش» یا «گئوش» بارها در «گاتها» (سرودههای اشوزرتشت)، در «اوستا» و در نوشتههای پهلوی آمده است. واژهی گئوش همچون واژگان بسیار دیگری که معناهایی گوناگون دارند، چند معنا دارد که بیگمان باید در جمله معنایش کرد. این واژه به معنای «گیتی» و «مجموعهی آفرینش» و از سویی دیگر به معنای «گاو» است، البته این معنا یعنی گاو نیز در استورههای ایرانی، همان «آفریده» یا گیتی است. گوش یا گئوش در اوستا هم به معنی گاو و هم به معنی گیتی آمده است. «اورو» نیز كه به معنی روان است همراه با واژهی گئوش، معنی روان جهان یا روان گاو را میرساند. «گئوشارورون» نگاهدار گلهها و چارپایان سودمند است. گاو در استورهها، نماد گیتی است و از دیدگاه فلسفی نماد زندگی دنیوی و خاكی است.
بنابر باور ایرانیان گوشایزد، پاسدار و نگهبان جانداران سودمند است که این خویشکاری با معنای این ایزد، همخوانی دارد. یعنی آزردن جانداران سودمند به نوعی به معنای آزار آفرینش، به معنای آزار گیتیست.
ایزد گوش برای پاسداری از جانداران سودمند، به همراهیِ «ماه ایزد» و «رامایزد» به یاریِ «وهمن امشاسپند» میشتابد. پس ماه ایزد، رامایزد و گوشایزد، یارانِ «وهمن امشاسپند» در این خویشکاری هستند.
زرتشتیان از دیرباز در این ۴ روز از ریختن خون جانوران و از خوردن گوشت آنها پرهیز میکنند و این کار برای نگهبانی از شمار جانوری و سلامتی انسانها انجام میشود.
پرهیز از کشتن و خوردن جانوران همچون یک قرارداد کلی است برای آنکه در این ۴ روز، جانوران در امان باشند.
تصور کنید که این قرارداد از این دایرهی کوچک (هازمان زرتشتی) فراتر رود و جهانیان در این ۴ روز بر خود بایسته بدانند که از کشتن جانوران و خوردن خوراکهای گوشتی بپرهیزند؛ بیگمان که آمار کشتار جانوران به اندازهی بسیاری پایین خواهد آمد و از سویی برای انسانها تمرینی خواهد بود برای خوردن خوراکهای گیاهی.
روز «گوشایزد» همچون یک تلنگر، هر ماه، به ما «مجموعهی آفرینش» را یادآوری میکند. گوشایزد، همچون رامایزد و ماه ایزد و وهمنامشاسپند، تلنگری است تا «گیتی» را از یاد نبریم و یادمان نرود که بخشی از این مجموعه هستیم، اگر بخشی از هستی را بیازاریم، آزرده خواهیم شد. گویند در این روز باید جشن گرفت.
سرودهی مسعود سعد سلمان، بر پایهی کتاب بندهش
گوشروز ای نگار مشكین خال
گوش بربط بگیر و نیک بمال
من ز بهر سماع خواهم گوش
بیسماعم مدار در هر حال
اندرزنامه آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)
پرورش گوش اورون کن، گاو به ورز آموز.
اندرزنامه آذرباد مهر اسپندان در سرودهی استاد ملکالشعرای بهار:
به (گوش) اندرون گاو ساله، به مرز / ببند و بیامرز بر گاو، ورز