بیگمان تمدن ایران شکل نمیگرفت و دوام نمیآورد مگر آن که هوشمندی ایرانیان «کاریز» یا همان قنات را پدید میآورد. به این سبب که سرزمین ما کمآب و در بسیاری از بخشها بیابانی است. مدیریت درست و هوشیارانهی آبهای این سرزمین بود که در گذر هزارهها و سدهها، یکی از درخشانترین تمدنهای جهان را شکل داد. بخشی از آن مدیریتِ آبها به ساخت کاریز بازمیگشت. کاریز از هوشیاری و نبوغ ایرانی شکل گرفت و ارمغان ما به جهان بود. در تهران نیز که از دو سده پیش مرکز کشور شناخته شده است، کاریزها نقشی بنیادی در گذران زندگی مردم پایتختنشین داشتهاند. کهنترین کاریز این شهر که دیرینگیای 700 ساله دارد، به خواست و دستور بانویی زرتشتی ساخته شده است. آن کاریز را «مهرگرد» مینامند و هنوز هم نشانههایی از گذشتهی پُرآب و سیرابکنندهی خود را دارد.
از زمانی که تهرانِ کوچک به پایتختیِ ایران برگزیده شد، یکی از مهمترین سرچشمههای برآوردن آب این شهر، تا همین چهل پنجاه سال گذشته، کاریزها بودهاند. حتا پیش از پایتخت شدن تهران، شمار کاریزهای شهر بسیار بود. برپایهی پژوهش جواد صفینژاد که از آگاهان برجستهی کاریزشناس است، در تاریخ تهران 572 کاریز ساخته شده است! این شمار کاریز بهراستی شگفتآور است. هر چند بسیاری از کاریزهای تهران در گذر زمان از دست رفتند اما تا دههی سی خورشیدی هنوز هم کاریزهای پایتخت درخور توجه بودند و به 29 رشته میرسیدند. به هر روی، لولهکشی آب، نیاز به کندن کاریز را از میان بُرد و کاهش شمار کاریزهای تهران به این سبب بود.
کاریز در تعریفی ساده، به معنی بهرهجویی از آبهای زیرزمینی است. این کار به روشی به دست میآید که بیش از هر چیز دیگر شناسای آفرینشگری و هنر ایرانیان است. همانگونه که اشاره شد، شمار کاریزهای تهران نیز، مانند دیگر شهرهای بزرگ و کوچک ایران، فراوان بود. ماند کاریز یا آب قنات سنگلج که در پارک شهر کنونی نمایان میشد و چنان پُرآب بود که حتا با از میان رفتن محلهی سنگلج در نیمهی نخست سدهی چهاردهم، باز از دست نرفت؛ کاریز سردار که در خیابان عینالدوله (خیابان ایران کنونی) دیده میشد و همهی محله را سیراب میساخت؛ کاریز باغ صبا که جاده قدیم شمیران، دروازه دولت و خیابانها و محلههای پیرامون آن را آبدهی میکرد؛ کاریز مهم و باارزش حاج علیرضا که از روبهروی مجلس شورا میگذشت و محلهی اودلاجان و همهی محلهی چال میدان را آب میداد و نیز کاریزهای الهیه، بهاءالملک، بهارستان، بریانک، پامنار، جلالیه، نظامیه، جمشیدآباد، فرمانفرما، یوسفآباد، بهجتآباد، کاریز سفارت روسیه، کاریز سفارت انگلیس، جلالیه، و بسیاری کاریزهای دیگر. در این میان، دو کاریز ارزش بسیار بیشتری داشتند، یکی کاریز یا قنات مهرگرد و دیگری کاریز شاه (ناصری). به این دو، اندکی بیشتر باید پرداخت.
مِهرگرد، دیرینهترین کاریز تهران
کاریز مِهرگرد کهنترین کاریز تهران است. گاه آن را کاریز مهران نیز مینامیدند، از آنرو که مادرچاه آن در روستای مهران، از بخشهای شمیران و تجریش بود و گسترهی آن در محلههای کنونی ضرابخانه، سیدخندان و مجیدیه جای میگرفت. نشانهها و اسناد تاریخی نشان میدهد که این کاریز به دستور بانویی زرتشتی ساخته شده است. هر چند نام او ناشناس مانده است، اما در کهننوشتهها، چندین بار به این بانوی نیکوکار اشاره شده است.
بخش بسیار چشمگیری از آب شهر تهران را کاریز مهرگرد برآورده (:تامین) میکرده است. در روزگار قاجار، شاه و دربار او خویشکاری (:وظیفهی) نگهداری و سرپرستی کاریز مهرگرد را داشتند و پس از آن در شمار داراییهای سلطنتی خاندان پهلوی درآمد.
در گذشتهها، فراوانی آب کاریز مهرگرد چنان بود که مازاد آن به محلههای بازار و اودلاجان نیز میرسید. مظهر، یا همان آغاز و دهانهی کاریز مهرگرد، تا چند دهه پیش در خیابان ناصرخسرو و روبهروی سازهی شمسالعماره بود و فوران آب آن را میشد در جویهای این ساختمان دید. سرچشمه (:منبع) آبی دیگر آن از دبیرستان البرز، در چهارراه کالج، آغاز میشد و همراستا با خیابان فردوسی به محلههای پایینشهر میرفت.
با گسترش شهر تهران و بهویژه ساخت ساختمان مخابرات در میدان توپخانه و سپستر ساخت ایستگاههای یک و دو مترو، مظهر کاریز مهرگرد از دست رفت و اکنون نمیتوان آن را شناسایی کرد. با اینهمه، هنوز هم گاه با کندن زمین برای انجام پروژههای زیرزمینی و ساختمانی در گسترهی کاریز مهرگرد، نشانههایی از آب این کاریز نمایان میشود.
این نیز گفتنی است که کاریز 700 سالهی مهرگرد تنها با نیروی گرانش زمین و بدون هیچگونه نگهداری، در هر ثانیه 200 لیتر آب زیرزمینی را زهکشی میکرد. چنین ساز و کاری را «شاهکار مهندسی» برشمردهاند. با این که دهههاست که لایروبی مهرگرد فراموش شده و ساخت و سازها مظهر آن را کور ساخته است، هنوز هم نشانههایی از زندگی این کاریز میتوان پیدا کرد و اگر کوششی برای باززندهسازی آن بشود، یکی از نشانههای مهم تمدنی شهر تهران از دست نخواهد رفت.
ناصری یکی از مهمترین کاریزهای پایتخت
بیشتر کاریزهای تهران از آنِ دارندگان ثروت و قدرت بودند و بدینسبب ساخته میشدند که باغها و زمینهای آنها را آبدهی کنند و اگر مازادی به جا میماند آن را به زمینهای پاییندست، که از آنِ مردم بود، راهی میکردند. در این میان یک نمونهی یگانه (:استثنایی) وجود داشت. آن نمونه، به کاریز شاه (ناصری) بازمیگشت. این کاریز را به دستور ناصرالدینشاه قاجار ساخته بودند و او دستور داده بود که آن را وقف مردم کنند.
آب گوارای کاریز شاه با سیراب کردن گسترهی کاخ گلستان، راهی جنوب خاوری شهر میشد و محلهای به نام قناتآباد را شکل میداد. این کاریز تا سالهای آغازین دههی سی خورشیدی همچنان کاربرد داشت تا آنکه با لولهکشی آب تهران در آن سالها، استفاده از آن کنار گذاشته شد. یک کاربرد دیگر این کاریز، برآورده کردن آب مورد نیاز گرمابههای دهگانهی اندرونی کاخ گلستان در زمان ناصرالدینشاه بود.
کاریزهای کنونی تهران
اکنون و در این سالیان، شمار کاریزهای تهران بسیار کاستی گرفته است. لایروبی نکردن و پُرکردن مادرچاه کاریزها، از سببهای از دسترفتن این منابع با ارزش آبی است. کندن چاههای عمیق که از سال 1342 خورشیدی آغاز شد و افزودن روزبهروز بهشمار آنها، بهرهبرداری و نگهداری از کاریزهای تهران را کمتر و کمتر کرد. کندن تونلهای مترو یک سبب دیگر خشکیدهشدن چشمههای جاری و کور شدن کاریزهای پایتخت بود. زمانی آبدهی کاریزهای این شهر چنان بود که نمناکی آب جاری جوها، خانههای پیرامون آن را تا کمرگاه و سقف رطوبتزده میکرد و ساکنانش ناگزیر بودند به محلهی دیگری کوچ کنند. چندی زمان نبُرد که بر روی کاریزها ساخت و سازهای بیرویه انجام شد. اکنون یک دشواری شهر تهران فرونشست زمین در گستره و محلههای قدیمی شهر شده است.
کاریزها یک نشانه از آبادی و سرسبزی تهران بودند؛ همچنان که نشانهی آبادی دیگر شهرها و آبادیهای سرزمین ما نیز شمرده میشدند. اما نوسازیها و مدرنگراییهای شهری، آن نشانههای کهن تمدنی را روبه نابودی بُرد. آیا آنچه به دست آوردیم، آن اندازه ارزش داشت که کاریزها و منابع آبی خود را از دست بدهیم؟
*با بهرهجویی از: جستار «مهرگرد قدیمیترین قنات زندهی تهران» نوشتهی نرجس زیودار در مجلهی اندیشهی ایرانشهر (زمستان 1396)؛ یادداشت نصراله حدادی در «تارنمای روزنامهی ایران»؛ و نیز تارنماهای «تیتر شهر»؛ «تهراننامه».
یک پاسخ
سپاس فراوان ازبرای این نوشتار بسیار جالب و باز هم سپاس ازبابت بکاربردن واژه های زيبا و قندفارسی در نوشتار بالا. بسیار سپاس و دستمريزاد. چقدر نوشتارهایی که واژه های بیگانه کمتری دارند زيباتر و دلنشين تر می باشند .